۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه

سیری در شعر «عصیان خدائی» از فروغ فرخزاد (16) (بخش آخر)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)  
تحلیلی از شین میم شین
  
ای خدا، ای خنده ی مرموز مرگ آلود
با تو بیگانه است دردا، ناله های من

من تو را کافر، تو را منکر، تو را عاصی
کوری چشم تو، این شیطان خدای من

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای خدا، ای خنده مرموز مرگ آلود.
·        تو با ناله های من بیگانه ای.
·        من ناسپاس، منکر و عاصی تو ام و به کوری چشم تو به ابلیس ایمان می آورم.

1
ای خدا، ای خنده ی مرموز مرگ آلود

·        از این دو بیت واپسین می توان دریافت که فروغ به نحوی از انحاء به وجود خدا ایمان دارد.
·        یعنی بلحاظ جهان بینی (فلسفه) ایدئالیست است.

2
·        اختلاف نظر فروغ با خدا در این است که بنظر فروغ خدا بشرستیز است و نتیجتا باید با خدای خاکی هومانیستی جایگزین شود.
·        خدای خاکی ئی که از سر تا پا ضد خدای آسمانی باشد.

3
ای خدا، ای خنده ی مرموز مرگ آلود

·        خدای آسمانی در این مصراع شعر به مثابه موجود قسی القلبی تصور و تصویر می شود که مظهر سادیسم و انسان ستیزی است، خنده مرموز مرگ آلودی است.

4
با تو بیگانه است دردا، ناله های من

·        فروغ در این مصراع برای اثبات صحت ادعای خود، به ارائه دلیل می پردازد:
·        دلیل فروغ این است که خدا اعتنائی به ناله های دختر عاصی خود نمی کند.
·        بار دیگر ضحاک وارگی خدا از دید فروغ مورد تأکید قرار می گیرد.

·        اکنون این سؤال پیش می آید که با چنین خدای ضحاک واره ای چه باید کرد؟

5
من تو را کافر، تو را منکر، تو را عاصی
کوری چشم تو، این شیطان خدای من

·        فروغ پاسخ به این پرسش را بلافاصله می دهد:
·        حالا که امکان جایگزینی خدای آسمانی با خدای خاکی، سادیسم با هومانیسم، بیداد با داد از بین رفته، پس باید دست به عصیان زد.

·        فروغ هم همین کار را می کند:
·        دست به کفرگوئی، ناسپاسی، انکار علنی وجود خدا می زند.
·        بسان عاصی خشمگینی لب به پرخاش می گشاید تا لج خدا را در آورد.
·        و علنا اعلام می دارد که به جای او، ضد دوئالیستی اش را، یعنی شخص شخیص ابلیس را می پرستد.

·        این اما به چه معنی است؟

6
·        این بدان معنی است که اگر جایگزینی خدای آسمانی با خدای خاکی امکان پذیر نیست، آلترناتیو و بدیلی دیگر هست و آن جایگزینی خدای آسمانی با ابلیس کذائی است.

·        ما فکر می کنیم که فروغ جوان برای در آوردن لج خدای کذائی چنین می گوید.
·        ولی باید در روند تحلیل دیگر اشعار ایشان به چند و چون محتوای این بیت آخر پی ببریم.

7
 کوری چشم تو، این شیطان خدای من

·        اما ابلیس کیست و چرا خدا باید با ابلیس جایگزین شود؟

·        ویژگی اصلی ابلیس به روایت قرآن، نافرمانی او از فرمان الهی است.
·        ابلیس به فرمان خدا در رابطه با سجده در برابر حوا و آدم تن در نمی دهد.
·        ابلیس اما از ملائکه مقرب و نورچشمی خدا بوده است.
·        یعنی با سجده مدام در برابر خود خدا مشکلی نداشته است.
·        ابلیس هرگز مظهر آزادی خواهی نبوده است.
·        ابلیس هرگز مخالف نظام مبتنی بر بندگی نبوده است.

8
کوری چشم تو، این شیطان خدای من

·        ابلیس حاضر به سجود در برابر حوا و آدم نمی شود، برای اینکه حوا و آدم منشاء خاکی دارند، ولی خود او بسان اجنه و ملائکه منشاء آتشین دارد.
·        بنظر ابلیس آتش عالی تر از خاک است.
·        به زبان امروزی می توان گفت که ابلیس نژاد پرست بوده است.
·        راسیست و آنتی هومانیست و فاشیست بوده است.
·        چیزی از جنس شوپنهاور، نیچه، هایدگر و اراذل و اوباش وطنی و بین المللی دیگر بوده است.

9
کوری چشم تو، این شیطان خدای من

·        شاید تصور فروغ از ابلیس ناقص و نارسا و معیوب و مخدوش بوده است.
·        شاید فروغ نافرمانی ابلیس را به معنی عصیان تفسیر کرده است.
·        ولی بر خلاف پندار فروغ (اگر واقعا این تصور را داشته باشد)، ابلس نه مظهر عصیان، بلکه مظهر راسیسم (نژاد پرستی)  بوده است.
·        ابلیس راسیست تمامعیار بوده است.
·        توضیح این مسئله در هر صورت باید در روند تحلیل دیگر اشعار فروغ، تعمیق شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر