۱۳۹۲ تیر ۱۸, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (66)


 
سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 25 ) 
تحلیلی از شین میم شین

گفت:
در سایه دولت خداوندی دام ملکه، همه را راضی کردم، مگر حسود، که راضی نمی شود، الا به زوال نعمت من.

·       سعدی در این حکم به دنبال دلیلی برای اختلافات در میان اعضای هیئت حاکمه می گردد.
·       بنظر او اختلافات در هیئت حاکمه (دربار) منشاء پسیکولوژیکی (روانشناسی) دارند.
·       کسانی که چشم دیدن سعادت دیگری را ندارند، به او حسد می برند و اسباب بدبختی و تیره روزی اش را فراهم می آورند.

2

·       این شیوه پسیکولوژیستی استدلال سعدی در طول زمان مقبولیت فراگیری کسب کرده است.
·       دیری است که عوام الناس خیلی از اختلافات خانوادگی، اجتماعی و طبقاتی را بر پایه همین مقوله حسادت توضیح می دهند و از بن بست منطقی سر در می آورند.

·       اما چرا این شیوه استدلال سعدی این چنین در ضمیر آدمیان ریشه دوانده و مقبولیت کسب کرده است؟

3


·       دلیل این مقبولیت فراگیر این است که در دلیل سعدی ذراتی از حقیقت وجود دارد.
·       اختلافات اجتماعی و طبقاتی و حتی اختلافات نظری به نحوی از انحاء دلیل پسیکولوژیکی هم دارند.

·       جوانشیر ریشه برخی از اختلافات در درون حزب توده را در همین عناصر پسیکولوژیکی ـ مثلا کم احترامی به همدیگر به هنگام ورود به جائی و یا خروج از جائی ـ می دانست.
·       حق هم داشت.
·       روان انسانی در همه کردوکارهای خرد و کلان او دخیل است.

4

·       به همین دلیل است که ایدئولوژی طبقه حاکمه در پسیکولوژیسم به مائده ای آسمانی برخورده است.
·       روندهای پسیکولوژیکی چنان عمده و مطلق می شوند که دیگر کسی از روشنفکریت کمترین اعتنائی به تز سرتاپا علمی موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» ندارد.
·       تلاش عرقریز مارکس و انگلس در زمینه کشف و استدلال و اثبات این تز، ظاهرا بیهوده بوده است.
·       امروزه بویژه در میان اعضای طبقات واپسین، هر ننه مرده ای برای توضیح هر مسئله ای دنبال روانشناسی و یا روانکاوی روان است.

5

·       مسئله اصلی و تعیین کننده اما این است که پدیده های روانی ثانوی اند، معلول اند و علل اجتماعی دارند.
·       و لذا برای توضیح رادیکال و ریشه ای مسائل، نامناسب اند.
·       مسئله این است که هر مرض روانی و در این مورد بخصوص، حسادت ـ عمدتا و نهایتا ـ دلیل اجتماعی دارد.
·       کسی حسود از مادر زاده نمی شود.
·       حسادت در لجنزار جامعه و در این مورد بخصوص در لجنزار دربار در روان آدمیان تشکیل می شود.

6
گفت:
در سایه دولت خداوندی دام ملکه، همه را راضی کردم، مگر حسود، که راضی نمی شود، الا به زوال نعمت من.

·       سعدی در این حکم، بطور سربسته از نیت اصلی و نهائی حسود پرده بر می دارد:
·       حسود رضایتش در زوال نعمت دیگری است.
·       به عبارت دیگر حسود لذت خود را در ریاضت دیگری می جوید.
·       سعادت خود را در ذلت دیگری می جوید.

7

·       حال این سؤال پیش می آید که اگر درهای پیشرفت و ترقی مادی و معنوی به روی همه اعضای جامعه بدون استثناء باز باشند و جامعه اعضای خود را بنا بر همین شرایط عینی تربیت کند، آیا تیشه بر ریشه مرض روانی حسادت و چشم هم چشمی و دیگر امراض جسمی و روحی و روانی ناشی از نابرابری های اجتماعی فرود نخواهد آمد و در روندی هر چند طولانی از بین نخواهد رفت؟

8

·       ریشه حسادت در جامعه و همبود عمدتا در نابرابری های اجتماعی است و حسادت زمانی از بین خواهد رفت که این اختلافات طبقاتی و نابسامانی های تربیتی از بین بروند و نعمات مادی و معنوی به یکسان در اختیار همه قرار گیرند و نه در انحصار اقلیتی برگزیده باشند که به قول سعدی، «صورت و معنی دارند و سایه دولت خداوندی دام ملکه شامل حال شان شده است.»

9
·       می توان گفت که ریشه های اجتماعی حسادت در شرایط مادی حاکم بر جامعه، یعنی در فرم مناسبات تولیدی حاکم بر جامعه است.
·       ولذا حسادت تنها ببرکت و در روند تغییر این مناسبات می تواند از بین برود.

10

·       حسادت اما ضمنا یکی از عناصر شعور اجتماعی انسان ها ست و بسان دیگر عناصر شعور از استقلال نسبی برخوردار است.
·       یعنی حتی پس از محو پایه های اجتماعی اش می تواند ادامه حیات دهد و توسعه طبیعی و هماهنگ جامعه و انسان را به خطر اندازد.
·       از این رو، ضمنا برای از بین بردن حسادت و دیگر کژ اندیشی ها و بدخواهی های سنتی به میراث مانده از جوامع طبقاتی، کار روشنگرانه عرقریزی لازم خواهد بود و هنرمندان در این زمینه نقش مهمی به عهده خواهند داشت.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر