سعدی
شیرازی
( ۵۶۸ -
۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 254)
تحلیلی از شین میم شین
ابنای جنس او، بر منصب او حسد بردند و به خیانتی متهم کردند و در کشتن او سعی بی
فایده نمودند:
دشمن چه زند، چو مهربان
باشد دوست.
ملک پرسید:
موجب خصمی اینان در حق تو
چیست؟
گفت:
در سایه دولت
خداوندی دام ملکه، همه را راضی کردم، مگر حسود، که راضی نمی شود، الا به زوال نعمت
من.
·
معنی تحت اللفظی:
·
همسانان او بر مقام او رشک بردند و او را به خیانتی متهم
کردند و بیهوده در صدد قتل او برآمدند.
·
اما دشمن چه می تواند بکند، اگر دوست مهربان باشد.
·
پادشاه علت خصومت آنان را پرسید.
·
گفت:
·
«در سایه دولت پادشاه، همه را راضی کرده ام، مگر حسود را که فقط با
محرومیت من از نعمت راضی می شود.»
1
ابنای جنس او، بر منصب او حسد بردند
·
سعدی در این حکم خویش از تضادهای درونی دربارهای فئودالی
پرده برمی دارد.
·
او برای توضیح تضادهای درونی هیئت حاکمه مفهوم حسادت را به
خدمت می گیرد.
·
حسادت اما به چه معنی است؟
2
·
حسادت به معنی رشک بردن بر امتیازات مادی و معنوی کسی و
آرزوی زوال آن امتیازات و حتی تلاش عملی در جهت زوال آن امتیازات است.
·
می توان گفت که حسادت دگرستیزی (همنوع ستیزی) ایدئال و در
صورت امکان، رئال (فکری و عملی) است.
3
·
مفهوم دیگری نیز در این رابطه فرد و همنوع وجود دارد و آن
غبطه است.
·
مفهوم غبطه اما فاقد آرزوی فکری و عملی زوال امتیازات همنوع
است.
·
غبطه به معنی آرزوی برخورداری از امتیازات دیگری است، بدون آنکه
حاوی محرومیت دیگری از آن امتیازات باشد.
·
غبطه حاوی نوعی اگوئیسم (خودپرستی و خودخواهی) بنیادی ـ
طبیعی است.
4
·
در مفهوم حسادت چه بسا حتی ذره ای از اگوئیسم بنیادی ـ
طبیعی وجود ندارد.
·
مفهوم حسادت چه بسا عاری از خودپرستی و مملو از دگرستیزی
است.
·
فکر و ذکر اصلی حسود، محرومیت دیگری به هر قیمت از امتیازات
مادی و معنوی است.
·
بی اعتنا به تغییر وضع خود در نتیجه ی زوال امتیازات همنوع.
·
این اما به چه معنی است؟
5
ابنای جنس او، بر منصب او حسد بردند
·
این بدان معنی است که حسادت نه پدیده ای طبیعی، نه کردوکاری
آگاهانه، بلکه پدیده ای پسیکولوژیکی است.
·
نوعی بیماری روانی است.
6
دزدمونا
و به خیانتی متهم کردند و
در کشتن او سعی بی فایده نمودند.
·
حسادت اکنون از مرحله ایدئال (آرزوی فکری زوال امتیازات
همنوع) فراتر می رود و به مرحله رئال (جامه عمل پوشاندن به آرزو و ایدئال) می رسد.
·
پتانسیل آنتی هومانیستی حسادت اکنون آشکار می گردد.
·
حسود برای علاج بیماری روانی خویش، سنگ تمام می گذارد و چاهی مهلک بر سر راه همنوع حفر می کند،
بی آنکه چه بسا حتی نفعی شخصی از مرگ او به نصیب برد.
دزدمونا و یاگو
·
ما در اثر شکسپیر تحت عنوان «اتللو» شاید با همین مرض روانی
«یاگو» سر و کار داریم:
·
یاگو به اتللو در رابطه با دزدمونا ـ زن زیبای اوتللو ـ احتمالا
حسادت می ورزد و اسباب سوء ظن و قتل دزدمونا بدست اوتللو را فراهم می آورد، بی
آنکه خود سودی به نصیب ببرد.
اوتللو پس از خفه کردن همسر زیبایش ـ دزدمونا
7
·
این شاید بهترین مثال برای مفهوم موسوم به «نفی مکانیکی»
باشد.
·
چون خود حسود از مرگ همنوع کمترین چیزی به نصیب نمی برد و به
احتمال قوی مرض روانی حسادت با نفی مورد معینی، معالجه نمی شود.
·
اکنون این سؤال پیش می آید که علت این مرض روانی چیست؟
·
خواننده بهتر است که در این زمینه بیاندیشد.
8
دشمن چه زند، چو مهربان
باشد دوست.
·
سعدی با این مصراع، بیهودگی تلاش جماعت حسود را توضیح می
دهد.
·
آنچه در بهترین حالت، گرهگشا واقع می شود، مهربانی ارباب
است.
·
اگر ارباب مهربان باشد، توطئه جماعت حسود بی ثمر می ماند و
تیرشان به سنگ می خورد.
·
بنابرین، نه علاجی قطعی برای مرض حسادت یافت می شود و نه
مصونیتی مطمئن برای صاحبان امتیازات مادی و معنوی:
·
خطر همیشگی در کمین همه می ماند.
·
خنجر در هر فرصتی می تواند بر سینه همه بروید.
9
·
سعدی در این بخش حکایت، ضمنا از روندهای روانی هیئت حاکمه
فئودالی (دربار) پرده برمی دارد.
·
حسادت در هیئت حاکمه امری عادی و پیش پا افتاده است.
·
حسادت در دربارها مرض روانی مسری و همه گیری است.
·
این پدیده خاص جامعه فئودالی ایران هم نیست.
·
بلکه مشخصه اصلی همه دربارها ست.
·
شاید اختلافات اخیر هیئت حاکمه جمهوری یأجوج و مأجوج نیز تا
حدودی از همین گنداب آب می خورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر