۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها (43)

نقد ماشاء اله رزمى
به قلم هوادار فرقه دموكرات آذربايجان
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net

1
پارسا نیکخو

• رفیق عزیز!
• پیش از این بسیاری از ناسیونالیست ها و لیبرال ها گرایشات و امیال ناسیونالیستی و لیبرالیستی خود را با روایت هایی از سوسیالیسم بورژوایی بزک می کردند.
• اما اکنون پس از فروپاشی و بی اعتباری سوسیالیسم اردوگاهی شرق و سوسیال دموکراسی غرب، امیال و منافع ناسیونال - رفرمیستی خود را آشکار و عریان به زبان می رانند.

2
میم جیم

• با سلام
• خدمت دوست عزیز برسانم که آنها از اول نیز سوسیالیست نبوده اند.
• افراد مذکور از درک تضاد کار و سرمایه عاجزند و شناخت کافی از مکانیسم های سرمایه داری جهانی و نئولیبرالیسم ندارند و مثل چپ های بریده و مجاهدین، نوکر سرمایه داری شده اند، تا شاید سهم ناچیزی از حکومت را در آینده به ایشان تقدیم کنند.
• اگر چشم بصیرت داشته باشید می بینید که پشت سر ایدئولوژی پان ترکیسم، منافع اقتصادی سرمایه داری ترکیه، آذربایجان و دیگر کشورهای سرمایه داری ( خصوصاً آمریکا و انگلیس) و شرکت های نفتی قرار دارد.
• هدف آنان از به راه انداختن کانال تلویزیونی مسخره ی «گونز» ، سوء استفاده از احساسات ملی مردم مناطق ترک نشین ایران و در نهایت چپاول آنهاست.
• نمونه اش جمهوری آذربایجان است.
• حاکمیت نئولیبرالیسم در این چند سال، جز بدبختی و فاصله طبقاتی و حذف خدمات اجتماعی، چیز دیگری برای مردم آن کشور هدیه نکرده است.
• اگر باور نمی کنید سری به بیمارستان های تبریز بزنید حدود بیست درصد مشتریان از جمهوری آذربایجان هستند.
• برای یک عمل جراحی ساده و عکس برداری پزشکی یا سونوگرافی در کشورشان باید هزینه ای معادل درآمد یک سال را بپردازند که برای شان امکان پذیر نیست.
• درنتیجه، ماهیت این افراد امروزه دیگر برای همگان روشن شده و اگر روزگاری عنوان "رزمندگان سوسیالیست" را یدک می کشیدند، به خاطر جمهوری شوروی سوسیالیستی! آذربایجان بود، نه بخاطر سوسیالیسم و مردم آذربایجان.
• فروپاشی شوروی ماهیت واقعی و کثیف این افراد را نمایان کرد و نشان داد که چطور این افراد دشمن سوسیالیسم و مارکسیسم و نوکر امپریالیسم بوده اند.

3
الف میم شیری
eb1384@yahoo.com

• در هماندیشی با نظرات نوشته شده بر مقاله «نقد ماشاءالله رزمی» و همچنین خود مقاله، می توان بطور فشرده گفت که آن دسته از «طرفداران» عدالت اجتماعی گرویده به سوی امپریالیسم، بطور کلی انسان های ماهیتا وابسته به طبقه میانی جامعه و خرده بورژازی بوده اند که به سبب فقر سواد سیاسی، نه درکی از عدالت اجتماعی داشته اند و نه شناختی از سوسیالیسم رئال.
• اینان اساسا ایدئالیست هائی بوده اند که بنا بر ماهیت طبقاتی خویش، روحیات و روانشناسی اجتماعی خود، همیشه متمایل به قدرت بوده اند.
• در دوره حیات اتحاد شوروی که در شرایط تقریبا برابرتناسب قوا در مقیاس جهانی، گسترش مبارزات عدالت جویانه و آزادی خواهانه در سراسر جهان، آنها را بسوی شرق متمایل ساخته بود، پس از تخریب سوسیالیسم و تغییر بنیادی تناسب قوا بسود امپریالیسم و استعمار، طبیعتا بدین سو گرویده اند.
• در شرایط امروزی که ماهیت ضد انسانی نظام سرمایه داری و غرب امپریالیستی- استعمارگرهر روز بیش از پیش آشکار می شود، کسانی مثل ماشاءالله رزمی که آمریکا و ناتو، امپریالیسم و استعمار را بر حاکمان عراق، افغانستان، لیبی و دیگر کشورهای بدل به ویرانه گشته، ترجیح می دهند.
• چنین کسانی کشتار میلیونی خلق ها در زیر بمباران های «بشردوستانه» غرب را تأیید می کنند.
• و نهایتا دو راه بیشتر پیش پا ندارند:
• یا برای بازیافت سلامت خود باید داوطلبانه به تیمارستان مراجعه نمایند که بعید بنظر می رسد .
• یا بایستی به ادارات کارگزینی سازمان های جاسوسی امپریالیسم مراجعه نموده و پس از استخدام رسمی، حقوق و مزایای ماهیانه خود را دریافت کنند.

4
نسرین

• با سلام
• من اصل مطلب را نخوانده ام و نشنیده ام.
• فقط روی احکامی که در این مقاله از قول ماشاء الله رزمی نقل شده، می خواهم تأمل کنم:

حکم اول ماشاء الله
تمام حكومت هاى فاشيستى جهان با دخالت خارجى سرنگون شده اند!

فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم

1

• اولا هرکس این یاوه را بر زبان می راند، باید بلحاظ معرفتی و نظری از فرانسیس بیکن (امپیریسم) هم عقب تر باشد:

• اگر دول فاشیستی معاصر از قبیل آپارتهاید افریقای جنوبی، خونتاهای شیلی، یونان، پرتقال، اسپانیا را در نظر بگیریم، بطور تجربی و امپیریستی، نادرستی این ادعای آقای رزمی آشکار می گردد:

• زیرا هیچکدام از اینها با «دخالت خارجی سرنگون نشده اند!»

• اگر کسی از سرچشمه مارکسیسم ـ لنینیسم لبی تر کرده باشد و کمترین خبر از دیالک تیک داخلی ـ خارجی داشته باشد، حتما باید بداند که در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن داخلی است و نه خارجی.

2

• ثانیا سقوط و صعود رژیم ها در دیالک تیک عوامل داخلی و خارجی صورت می گیرد.
• یعنی هر دو عامل داخلی و خارجی در چند و چون هر چیز دخیل اند و در ضمن، نقش تعیین کننده از آن داخلی است.

3

• ثالثا عوامل داخلی و خارجی ضد رژیم های سیاسی معین از قبیل صدام و قذافی و خامنه ای می توانند حتی ارتجاعی تر و به قول ماشاء الله رزمی، فاشیستی تر از آنها باشند.

• دشمن دشمن من حتما نباید دوست من باشد.


• مثال روشنش خود روحانیت است که مخالف رژیم شاه بود، ولی دشمن مردم و خصم سوگند خورده پیشرفت اجتماعی بوده و هست و عقب مانده تر و ارتجاعی تر از رژیم شاه هم بوده و هست.


• مواضع مختلف انسان ها و دولت ها (چه داخلی و چه خارجی، چه ملی و چه بین المللی) را باید بنا بر ماهیت طبقاتی آنها ارزیابی کرد.


• اما مطلق کردن نقش عامل خارجی فقط ایراد بینشی ماشاء الله رزمی نیست.
• این بینش متافیزیکی در خود فرقه دموکرات و در بخش اعظم حزب توده ریشه های عمیق داشته و دارد.

• انحراف بینشی همواره بهترین وسیله برای موضعگیری های ارتجاعی و غلط بوده است.

• فرد و یا دار و دسته مورد نظر حتما نباید روانپریش، خودفروش، خائن و فلان فلان شده باشد.
• تئوری جامعه و جهان را فقط توضیح نمی دهد، بلکه تغییر هم می دهد، چه به معنی مثبت آن و چه به معنی منفی آن.

حکم دوم ماشاء الله
فاشيزم براساس يك دين يا ايدئولوژى وبا تكيه بربخشى ازمردم به حكومت خود ادامه مي دهد.

گئورگی دیمیتروف میخائیلوف (1882 ـ 1949)
سیاستمدار بلغاری
پدر «تز دیمیتروف»
دبیر کل کمینترن (1935 ـ 1943)
رئیس جمهور بلغارستان (1946)

• فاشیسم یک مقوله فلسفی است و تعریف دارد.
• فاشیسم ـ استثنائا ـ تعریف کلاسیک دارد که حتی در آثار ناظم حکمت که باید برای ماشاء الله رزمی آشنا باشد، منعکس شده است:
• مراجعه کنید به منظومه بلند ناظم حکمت تحت عنوان «تارانتابابو»، ترجمه ثمین باغچه بان.

• فاشیسم به قول دیمیتروف به دیکتاتوری تروریستی ارتجاعی ترین، شووینیستی ترین و امپریالیستی ترین عناصر سرمایه مالی اطلاق می شود.


• فاشیسم این عناصر را برای تحکیم و گسترش سیطره خود در کلیه عرصه های حیات اجتماعی، برای زیر یوغ کشیدن کامل اقتصاد ملی و برای تدارک جنگ به خدمت می گیرد.
• فاشیسم ذوب قدرت الیگارشی مالی و قدرت دولتی را در یکدیگر تسریع می کند و مجموعه دستگاه دولتی را وابسته و مطیع سیطره ارتجاعی ترین و تجاوزگرترین گروه های سرمایه مالی می سازد.
• فاشیسم کلیه آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک را نابود می سازد و به ترور بی بند و بار کلیه نیروهای دمکراتیک و پیشرفت طلب خلق می پردازد.
• آماج اصلی هجوم فاشیسم را طبقه کارگر تشکیل می دهد.

• آقای ماشاء الله رزمی ـ بسان ایدئولوگ های امپریالیسم ـ تعریف علمی فاشیسم را مورد صرفنظر قرار می دهند و جنبه ایدئولوژیکی دست و پاشکسته ای را عمده می کنند تا نتیجه مطلوب خود را بگیرند.
• بدین طریق « فاشيسم براساس يك دين يا ايدئولوژى و با تكيه بربخشى ازمردم به حكومت خود ادامه مي دهد.»
• با زبان بی زبانی مقوله «ایدئولوژی» که مثل همه چیز در جامعه طبقاتی محتوای طبقاتی دارد، طبقه زدائی می شود:
• ایدئولوژی بطور کلی به چیزی معیوب تنزل می یابد تا ام الفساد تلقی شود، ریشه همه مفاسد و معایب تلقی شود.

• فاشیسم اما نه بر اساس دین و یا ایدئولوژی بلکه بر اساس تضادهای شعله ور طبقاتی در هر جامعه پدید می آید و شعور درخور خود را نیز تولید و چه بسا بازتولید می کند.

• نقش تعیین کننده در دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی، نه از آن شعور، نه از آن ایدئولوژی و دین، بلکه از آن وجود اجتماعی است.

• تشکیل و قدرت یابی رژیم های فاشیستی نه به سبب اختلاف نظر دینی میان صاحبان ادیان مختلف، نه به سبب اختلافات ایدئولوژیکی، بلکه به دلیل تضادهای طبقاتی میان طبقات و اقشار اجتماعی صورت می گیرد.


• این شیوه زیست متضاد در کوخ و کاخ است که موجب پیدایش شیوه تفکر (ایدئولوژی، دین، هنر و غیره) متضاد میان کوخ نشینان و کاخ نشینان می شود.

• نه بر عکس:
• انسان ها به دلیل شیوه تفکر کوخ نشینانه، کوخ نشین نمی شوند، بلکه برعکس، چون کوخ نشین اند، شیوه تفکر متناسب با آن در ضمیرشان شکل می گیرد و توسعه می یابد.
• در مورد کاخ نشینان نیز به همین سان.

• قاعده این است، گیرم که استثنائی هم وجود داشته باشد:

• یعنی کوخ نشینی باشد که ایدئولوژی کاخ نشینان را از آن خود کرده باشد و مثل ماشاء الله ها به تبلیغ تلویزیونی آنها خطر کرده باشد.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر