۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

اتحاد چپ، از آرزو تا واقعیت (1)

مهران همایون
سرچشمه:
http://www.akhbar-rooz.com

• مدت هاست که موضوع اتحاد سازمان های چپ در خارج از کشور در میان فعالین چپ خارج کشور وبه عنوان یک ضرورت، مورد بحث است و تلاش هایی نیز در این مورد انجام شده.
• این بحث ها پس ازاعتراضات سال ٨٨ بصورت جدی تری مطرح شد و بخصوص در اسناد چند کنگره اخیر سازمان فداییان خلق "اکثریت" نیز گنجانده شد و پس از آن نیز گروهی از هواداران این سازمان در ایران ضمن ارائه متنی انتقادی به نحوه مدیریت آن سازمان، پیشنهاداتی را در مورد اتحاد سازمان های چپ مطرح کرده اند و ضرورت این اتحاد را گوشزد کرده اند.
• حال سئوال اینجا ست که چرا این تلاش ها به نتیجه نمی رسد و چرا کسانی که در مهاجرت به فعالیت سیاسی مشغول هستند، حتی در چارچوب های کلی تر "جمهوری خواهی" ویا "دمکراسی خواهی" نمی توانند یک اتحاد با دوام را پایه ریزی کنند و اگر هم در دوره ی کوتاهی به اتحاد برسند، پس از چندی به انشعاب می رسند؟
• و چرا در کشورهای عربی روند تفاهم بین مخالفین بسیار بهتر از ایران پیش می رود و ما بر سر کوچک ترین موضوع مبارزه که می توان اقدام مشترکی را پایه گذاری کرد، توانایی اندکی داریم؟

• به اعتقاد نگارنده دلایل این ناکامی را می بایست در وضعیت سازمان های چپ مهاجر دانست و این نوشته سعی برآن دارد که به بهانه این موضوع آسیب شناسی بصورت کلی از وضعیت "چپ" در ایران داشته باشد تا شاید دریچه ای باشد برای برونرفت از این وضعیت و به همین منظور وضعیت سازمان های چپ در چند مقطع (و بدون جانبداری از هیچ یک از سازمان ها) تا زمان کنونی و البته به اختصار بررسی می شود.

I
سازمان های چپ ایران در زمان انقلاب سال ۵۷

• سازمان های اصلی چپ درآن سال ها را می توان در چهار گروه زیر دسته بندی کرد:

1
حزب توده ایران



• این سازمان قدیمی ترین سازمان سیاسی چپ ایران و در همبستگی با بلوک سوسیالیستی آن زمان (با ‍‍‍رهبری اتحاد جماهیر شوروی) بود که به لحاظ توانایی های تئوریک و حتی تشکیلاتی از تمام سازمان های چپ ایران قوی تر و با ریشه های قوی در جامعه بود، ضمن آنکه دارای تشکیلات کوچکی در ایران نیز بودند. (سازمان نوید)

2
سازمان چریکهای فدایی خلق



• این سازمان با حفظ فاصله خود با بلوک سوسیالیستی جهان (ضمن داشتن سمپاتی به آن) با نظریات مائو نیز مرز بندی داشت.
• این سازمان با شیفتگی بسیار زیاد به مبارزه مسلحانه (که آن زمان در امریکای لاتین و جنوب شرقی آسیا در جریان بود) ضربات بسیار زیادی در زمان ‍‍‍رژیم شاه متحمل شده بود و بعد پس از آزادی باقی مانده رهبران این سازمان از زندان های شاه، عملا فاقد سازمان و تشکیلات رهبری بود.
• ولی در مدت زمان کوتاهی توانست خیل عظیمی از جوانان روشنفکر و پرشور را جذب کند.

3
سازمان های قومی


• مهمترین این سازمانها حزب دمکرات کردستان بود که بخشی از رهبران این حزب به حزب توده نزدیک و بخشی دیگر با نظرات حزب توده دارای فاصله بودند ولی هر دو جناح با شعار "خود مختاری برای کردستان و دموکراسی برای ایران" توافق داشته و فعالیت می کردند.
• این سازمان نیز تا انقلاب فاقد سازمان و تشکیلات داخلی بود ولی در طول زمان انقلاب به سبب پیشینه درخشان این حزب به شدت مورد استقبال کرد ها قرار گرفت.

4
سایر سازمان های چپ


• به غیر از این سازمان ها، طیف وسیعی از سازمان های چپ از طرفداران تروتسکی تا پیروان نظرات مائو در ابتدای انقلاب پدیدارشدند.

• وجه مشترک این سازمان ها از یک سو تضاد و مخالفت با حزب توده و شوروی و از سوی دیگر نادرست ارزیابی کردن مبارزه مسلحانه به شیوه چریک های فدایی بود.
• این سازمان ها نیز فاقد تشکیلات در آن دوره بودند.

II
سازمان های چپ در هفته های اول انقلاب

• با نزدیک شدن سقوط رژیم سابق، فعالیت تمام سازمان های چپ شدت گرفت و حتی برخی از سازمان ها در همان برحه تشکیل گردیدند و تقریبا تمام سازمان های چپ تحت تاثیر کاریزمای خمینی و یا اتحاد در مقابل شاه، از خمینی حمایت می کردند.
• هر چند که برخی از سازمان ها انتقادات نسبتا ملایمی را نسبت به مذهبیون مطرح می کردند.
• این حمایت ها تا هفته های اول انقلاب ادامه داشت و به نحوی که در همان روزهای اول سازمان چریک های فدایی خلق به منظور همبستگی با خمینی اقدام به راهپیمایی به سمت محل اقامت ایشان کرد که با پاسخ منفی خمینی، این راهپیمایی لغو شد.

• از دیگر حمایت های تمام سازمان های چپ، حمایت از اعدام های بدون رعایت آئین دادرسی سران رژیم قبل بود که حتی افراد و سازمان های لیبرال نیز یا از این اقدام حمایت کردند و یا سکوت.

• در طی هفته های بعد از ۲۲ بهمن تفاوت تحلیل و رویکرد سازمان ها به انقلاب برای انبوه هواداران شان تقریبا مبهم و ناشناخته بود، ولی سازمان های چپ بتدریج تحلیل های خود را از وضعیت و تناسب نیروها ارائه دادند و تفاوت ها کم کم آشکارمی گردید.
• در این هفته ها گروه های چماق دار حزب الهی شروع به شکل گیری و حمله به اجتماعات سازمان های چپ را آغاز کردند و کمیته های انقلاب نیز تشکیل گردید.
• اختلاف سازمان های چپ در این زمان بیشتر جنبه ایدئولوژیک داشت تا اختلاف بر سر ماهیت انقلاب و چگونگی مواجهه با آن.
• ولی با گذشت زمان اختلافات به سمت تحلیل های متفاوت از انقلاب و شیوه مواجهه با آن تغییر کرد.

III
وضعیت سازمان های چپ از سال ۵٨ تا سرکوب دهه ۶۰

• در مجموع، این سال ها را می توان سال های تحرک انقلابی و پرحادثه دانست.
• سال ۵٨ با در گیری های گنبد آغاز شد و سپس درگیری های وسیع در کردستان و تا حدودی در خوزستان شروع گردید.
• از همان ابتدای سال ۵٨ و به دنبال درگیری های گنبد و بحث بر سر نام رژیم جدید، اختلاف دیدگاه گروهای چپ آشکار گردید و این اختلاف تحلیل و دیدگاه در دو مسیر کاملا متفاوت و در تک تک وقایع آن روز ها خود را نمایان می کرد.

1

• در یکسو حزب توده ایران قرار داشت که با توجه به تجربه دوره ملی شدن نفت و دوره کوتاهی که با نادیده گرفتن تفاوت های اطرافیان دکتر مصدق، در مقابل او قرار گرفت و همچنین ناشناخته بودن طیف وسیع ومتنوعی که به دور خمینی جمع شده بودند، این تحلیل را ارائه داد که با تعمیق انقلاب، کل حاکمیت و طرفداران خمینی به چند پاره متضاد تقسیم خواهند شد و نام این تحلیل را "نبرد که بر که" گذاشته بود و براین اساس سیاست "اتحاد و انتقاد" را با حاکمیت در پیش گرفت و برپایه همین تحلیل و سیاست، عملکرد سایر گروه های چپ در کردستان وگنبد را چپ روی و ماجراجویی می دانست و تلاش بسیار زیادی می کرد تا آن قسمت از مواضع پر از تناقض خمینی که بر ضد آمریکا و"اسلام آمریکایی" وعلیه لیبرال ها و به حمایت "کوخ نشینان" بود، برجسته کند.

2

• در سوی دیگر تقریبا تمام گروه های چپ قرار داشتند که هر یک با واژگانی مختلف از "هژمونی سرمایه داری تجاری وبازار" تا بحث "کاست روحانیت" و "ارتجاع مذهبی"، کل حاکمیت جدید را تقریبا ارتجاعی و انقلاب را شکست خورده می دانستند.
• البته در این بین حزب دموکرات کردستان ارزش چندانی برای اینگونه تحلیل ها قائل نبود و مسئاله اصلی خود را مبارزه برای خود مختاری می دانست.

• در این سال ها اختلافات داخلی در مجموعه حاکمیت روز به روز بیشتر می شد و با روشن شدن مواضع هر یک از افراد و گروه هایی که در دولت موقت و یا شورای انقلاب و یا اولین مجلس حضور داشتند و سپس با انتخاب اولین رئیس جمهور (بنی صدر) اختلافات داخلی روز بروز بیشتر می شد و هر حادثه ای سبب شعله ور شدن اختلاف تازه ای در حکومت می شد، ولی موضوعی که تمام جنا ح های داخلی حکومت بر سر آن توافق داشتند ، "چپ ستیزی" تمام آنها بود که از طرفداران دوآتشه خمینی تا نهضت آزادی و بنی صدر را در برمی گرفت و در این دوره ها حملات چماق دارها به تجمعات چپ ها و یا سرکوب های وحشیانه در گنبد و کردستان با تائید و یا سکوت طیف وسیع و نا همگون حاکمیت مواجه بود، حاکمیتی شامل طیف وسیع و ناهمگون اطرافیان خمینی، با تمام تفاوت های شان و ملیون و اطرافیان بنی صدر بودند که فقط آن زمان برخی از اینان سکوت را شکستند و اعتراض کردند که دامنه ی سرکوب ها به سازمان مجاهدین خلق و برخی از گروه های مسلمان کشیده شد.
• در این دوره بسیار کوتاه، اتفاقات بسیار زیادی روی داد که هر یک در جای خود قابل بحث بوده، ولی دراین بین چند اتفاق اساسی و مهم رخ داد که از یک سو تحلیل گروه های چپ را به شدت تحت تاثیر قرار داد که منجر به انشعابات متعددی در سازمان های چپ گردید و از سوی دیگرباعث تشدید اختلافات در هیات حاکمه وقت و جابجایی های مهم در حاکمیت شد.

• این وقایع مهم به شرح زیر بوده اند:


1

• شکست مبارزه مسلحانه در گنبد و کردستان که هزینه های سنگینی برای مردم این مناطق داشت و باعث گردید این روش مبارزه در حزب دموکرات کردستان با شک و تردید جدی روبرو گردد و بعدها این روش را کنار بگذارند، هر چند که کومله وبرخی سازمان های دیگر چپ ، تا سال های بعد نیز به این روش اعتقاد داشتند و عمل می کردند.

2

• اشغال سفارت آمریکا بوسیله "دانشجویان پیرو خط امام" در آبان ۵٨ از یک سو جو رادیکال را در کشور حاکم کرد و از سوی دیگر سبب شد که بسیاری از سازمان های چپ، که مبارزه با امپریالیسم را در انحصار چپ و خود می دانستند، در دیدگاه های خود تجدید نظر کنند.

3

• شروع انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها در ابتدای سال ۵۹.
• این واقعه با انتشار وسیع سخنرانی آیت و بوسیله سازمان مجاهدین خلق و دامن زدن به ایجاد جوی ملتهب در دانشگاه ها از سوی آنان، آغاز گشت وبا شروع تجمعات اعتراضی در دانشگاه ها و بخصوص در دانشگاه تهران، سازمان مجاهدین خلق نیروهای خود را به عقب کشید، ولی اعتراضات بوسیله دیگر سازمان های دانشجویی چپ رادیکال و بخصوص "پیشگام" ادامه پیدا کرد.
• این واقعه با تهدید بنی صدر مبنی بر راهپیمای به سمت دانشگاه در نماز جمعه، منجر به عقب نشینی از طرف گروه های دانشجویی گردید.

4

• کودتای نا فرجام نوژه و خطر به قدرت رسیدن نظامیان و طرفداران رژیم قبلی که زنگ خطری برای همه گروه ها بود.

• این وقایع به اضافه تشدید اختلافات در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی و ارگان های تازه تاسیس آن، از یکسو سبب شد که اکثر سازمان های سیاسی چپ دچار انشعابات مختلف بشوند (که بزرگترین این انشعابات نیز متعلق به بزرگترین سازمان یعنی سازمان چریک های فدایی خلق به دو سازمان "اقلیت و اکثریت" بود.)
• و از سوی دیگر توان مجموعه حاکمیت در اداره کشور رو به تحلیل رود.

5

• شروع جنگ عراق علیه ایران درپایان تابستان ۵۹ و اوج گیری احساسات ناسیونالیستی و دفاع از کشور در مقابل کشور خارجی از دیگر وقایعی بود که به صورتی در فعالیت گروهای چپ تاثیرگذار بود.

• مجموعه این وقایع که با سرعت زیاد اتفاق می افتاد، سبب شد که ضمن تغییر در تناسب قوا در حکومت، آرایش نیروهای چپ نیز تغییر کند.
• به نحوی که در ابتدای سال ۶۰ تعداد زیادی سازمان های چپ با نام های شبیه هم که از یکدیگر منشعب شده بودند، وجود داشت.
این انشعابات را می توان نتیجه طبیعی دوران گذار از شرایط خفقان رژیم سابق به وضعیتی نسبتا آزاد دانست که تمام گروه ها علیرغم محدودیت ها و فشارهای حکومت، می توانستند که با آزادی نسبی، نقطه نظرات خود را با مردم و هواداران خود مستقیما درمیان بگذارند و با توجه به شرایط انقلابی حاکم و سرعت وقایع، بازتاب تحلیل ها و عملکرد خود را دریافت کنند.

• این سال ها علیرغم تلاش حاکمیت در محدود کردن هر چه بیشتر سازمان ها و گروه های چپ و حمله به تجمعات آنها و یا سایر اقدامات و یا اعدام هایی که در گنبد و کردستان انجام گرفت، را می توان از آزادترین سال های تاریخ ایران دانست و اگر انقلاب و فضای سیاسی ایران تحت آن شرایط پیش می رفت، به احتمال زیاد آزاد ی های سیاسی در ایران نهادینه می شد.
• در این سال ها، مجموعه حاکمیت از سویی تجربه اداره کشور را نداشت و از سوی دیگر بطور مداوم با اختلافات بسیار زیاد و مداومی در درون خود مواجهه بود و اداره کشور را با مشکلات زیادتری مواجه می کرد و به ناچار و به تدریج به عقب نشینی هایی در به رسمیت شناختن دگراندیشان تن می داد که نمونه بارز آن برگزاری چند مناظره تلویزونی پخش شده و چند مناظره پخش نشده بین عناصری از حاکمیت و بخشی از گروه های چپ وگروه های میانه اسلامی و یا اطلاعیه ده ماده ای دادستانی مبنی بر آزادی مطبوعات و احزاب غیر مسلح در بهار ۱٣۶۰ بود.
• این شرایط نسبتا آزاد در آن زمان به شدت متزلزل و ناپایدار بود و با ماجراجویی های سازمان مجاهدین خلق و در گیری های رو به تزاید این سازمان با نیروهای حزب الهی و نهایتا با خلع بنی صدر از ریاست جمهوری و اعلام جنگ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق، این دوره به پایان رسید و دوران سرکوب و وحشت دهه ۶۰ آغاز گردید و درحقیقت تیر ماه ۱٣۶۰ را می توان نقطه عطف چرخش به راست در جمهوری اسلامی دانست.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر