۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

سرگذشت ناجیان و انحلال طلبان (4)

دکتر هانس پطر بره نر
دکتر روانشناس
از ناشرین دفاتر مارکسیستی
موضوعات پژوهش:
روانشناسی
تئوری دولت و انقلاب
فاجعه محیط زیستی
سلامتی و سیاست سلامتی

مواضع لنین ـ کونهال ـ سام وب
راجع به «برخی خودویژگی ها» در ارزیابی یک شکست سیاسی
دکتر هانس پطر بره نر
برگردان شین میم شین
بی کله به پیش، پس از شکست سوسیالیسم؟

4
کمونیست ها بی خیال لنین!

• سام وب در پایان، «ایده» فی نفسه جمع و جوری را در اختیار خواننده قرار می دهد.
• گیرم که این «ایده» ـ همانطور که خواننده ای پس از قرائت تزهای سام وب می نویسد ـ ایده بخصوص نوبری نیست:
• «در این تزهای رفیق سام وب چه چیزی برای ما هیجان انگیز، تازه و مهم است؟
• من چیز نوبری را در این تزها نمی بینم.
• هسته اصلی نظرات سام وب در باره «سوسیالیسم» در دفاتر مارکسیستی در سال 2008 تحت عنوان «مارکسیسم در مقیاس بین المللی» طرح شده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
• تزهای دیگر سام وب (برای مثال، تقلیل مارکسیسم به متد و یا سمتگیری موسوم به «مارکسیسم بدون لنین») را ما در حزب کمونیست آلمان در اواسط و اواخر
سال های 80 قرن بیستم نه تنها مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم، بلکه برای آنها پاسخ کلکتیف ارائه داده ایم و با تصویب برنامه جدید حزب بدان زیور بخششیده ایم.»
• (لوتر گایزلر، عصر ما ـ ارگان حزب کمونیست آلمان ـ 1. 7. 2011، ص 12)

• واقعا هم چنین است.
• تزهای 29 گانه سام وب اکثرا حاوی چیز جدیدی نیستند.

• در این تزها تنها کژراهه فکری علنی ئی ادامه داده می شود که در دفاتر مارکسیستی در سال 2008 مورد بررسی قرار گرفته است.


• این کژراهه اکنون با گسست از نکات اصلی درک کمونیستی از تئوری، سوسیالیسم و حزب خاتمه می یابد و در کرانه «مارکسیسم» پلورالیستی چپ «کمونیسم اروپائی» سابق و «سوسیالیسم دموکراتیک» فعلی از قماش «حزب چپ» آلمان و یا «چپ های اروپا» جا خوش می کند.

• من فقط به رد تئوری مارکس و انگلس و لنین بمثابه تئوری یکپارچه و انقلابی طبقه کارگر اشاره می کنم.

• تنها چیزی که در مقایسه با خزعبلات پیشین، تازه و ناآشنا و «خودویژه» است، لحن بیگانه ستیزانه حاکم بر تزهای سام وب است.


• در تز دوم سام وب می خوانیم:

• «در رابطه با مارکسیسم ـ لنینیسم باید بگویم که این مفهوم باید به نفع فرمولبندی ساده تر «مارکسیسم» کنار گذاشته شود.
• زیرا این مفهوم اولا امریکائی های معمولی را و چه بسا حتی محافل چپ و مترقی را به یاد چیزهای منفی می اندازد.
• اگر هم بپرسیم که کدام چیزهای منفی، خواهند گفت که این مفهوم مارکسیسم بیگانه و یا دگماتیک و یا غیر دموکراتیک و یا هرسه با هم می نماید.»

سارا پالین (1964)
سیاستمدار آمریکائی و عضو حزب جمهوری خواه
اولین زن شهردار
شهردار آلاسکا (2006 ـ 2009)
در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 قرار بود معاون جان مک کین گردد.

• حق با سام وب است:
• لنین از روس های مهاجر نبود که در ایالات متحده امریکا ملجأ و مأمن نجاتی جسته باشد، شهروند امریکا گشته باشد، نام و نام خانوادگی اش را «امریکانیزه» کرده باشد، مثلا سام کوک و یا سام اسمیت نام گرفته باشد.

• اما سؤال این است که «کارل مارکس» چطور؟

• کارل مارکس برای امریکائی های معمولی به عنوان شهروند اصیل امریکا جلوه می کند؟



• «مارکسیسم» چطور؟
• آیا «مارکسیسم» واقعا سرتاپا «امریکائی» جلوه می کند، آن سان که شاید حتی سارا پالین، سرمشق بی بدیل «امریکائی های معمولی» در آن نوعی مهرانگیزی و بی ضرر و زیانی احساس کند و با شنیدنش احساسات وطن پرستانه اش به جوش آید؟

«وبیسم» چطور؟

• شاید «وبیسم» همان ناجی موعودی باشد که جیم و جین چشم به راهش اند؟

• خواندن تزهای سام وب، مرا به یاد «مکبث» شکسپیر می اندازد، با آه حسرتبارش که به نفرین بدل می شود:
• «این قصه ای است که راوی اش ابلهی بیش نیست.
• این قصه ای است مملو از خشم و آهنگ، چیزی از جنس یاوه.»

• تزهای سام وب اما معنائی بیش از خشم پر غوغا دارند، گیرم که ما ـ کمونیست های دردمند اروپا ـ به این جور رو در روی هم قرار دادن مارکس و لنین و سپس حذف دومی و «مارکسیسم» نامیدن شرمگینانه آن و یا چه بسا به ترفندی روبهانه «سوسیالیسم علمی» نامیدن آن، عادت کرده ایم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر