۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

مارکسیسم بدون لنین؟ (3)

«مبارزات حزبی در فلسفه»
لنین در مصاف با ماکسیست ـ پوزیتیویست ها

پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان میم حجری

3
فرم مجادله آمیز برخورد

• برخورد مجادله آمیز به مثابه فرم چالش فلسفی سنتی دیرین دارد:

1
مسیحیت آغازین

• این شیوه برخورد به مثابه نوع ادبی از سوی سران کلیسای مسیحیت آغازین بر ضد فلسفه کفرآمیز رومی در قرون اول میلادی به خدمت گرفته شد، در آن دوران به مثابه ایزار طبقات تحتانی در مبارزه بر ضد ایدئولوژی دولتی حاکم امپراطوری روم.

2
قرون وسطی

• نوشتارهای مجادله آمیز در قرون وسطی میدان نبرد خودمختاری شناخت عقلی دنیوی بر ضد تقدم عقیده را تشکیل می دهند.

3
عصر جدید

ولتر (1694 ـ 1778)
از متنفذترین مؤلفین روشنگری فرانسه
در فرانسه، قرن هجدهم را «قرن ولتر» می نامند.
از منتقدین سرسخت استبداد، حاکمیت فئودالی و انحصار جهان بینانه کلیسای کاتولیک.
از تدارک بینندگان معنوی برجسته انقلاب فرانسه
حربه او در دفاع از اندیشه های خویش عبارت بود از :
استیل بیان عامه فهم، طنز و طعنه و ریشخند.

• در قرن هفدهم و بویژه در قرن هجدهم، سمت و سوی نوشتارهای مجادله گران بزرگ ـ و در رأس همه آنها ولتر ـ را مبارزه بر ضد مذهب و معضلات اجتماعی تشکیل می داد.
• مخالفین آنها، یعنی پاسداران کلیسا و قدرت دولتی در حدت جدال دست کمی از آنها نداشته اند.

4
مارکس و انگلس

• مارکس و انگلس این خط را ادامه می دهند.
• «خانواده مقدس» و «ایدئولوژی آلمانی» بمثابه آثار آغازین و «آنتی دورینگ» به مثابه اثر دوره بلوغ، مثال های بارز برای نوع مجادله آمیز بوده اند.

5
لنین

• لنین همان طور که در عمل، به همان سان نیز در سخن مبارز بزرگی بوده که آگاهانه سنت روشنگری اروپا و متفکرین روسی قرن نوزدهم از قبیل چرنیشفسکی و هرتس را تداوم می بخشد.

• کسی که کتاب «ماتریالیسم و امپیریوکیتیسیسم» لنین را به عنوان یک بررسی فلسفی از مسئله ای انتزاعی مورد مطالعه قرار دهد، هرگز به درک خصلت این اثر و نیت مؤلف آن پی نخواهد برد.

• موضعی که در این اثر اتخاذ می شود، در وهله اول نه آنجا، بلکه در مصاف و رویاروئی با مواضع مخالفین تعیین می گردد.

• هدف لنین روشن کردن نتایج جهان بینانه نهائی است که هر ماتریالیست دیالک تیکی حاصل می آورد، اگر به الگوهای فکری عرضه شده از سوی فلسفه ایدئالیستی تن در دهد.

• فلسفه در «ماتریالیسم و امپیریوکیتیسیسم» لنین، به مثابه گشتاوری از مبارزه طبقاتی درک می شود.

• در اوضاع و احوال تاریخی ـ روحی خاص روسیه، کوتاه آمدن در برابر ایدئالیسم به معنی سقوط به فرم های جهان بینانه مذهبی ماقبل علمی است.

نادشا کونستانتینونا کروپسکایا (1869 ـ 1939)
انقلابی، سیاستمدار، پداگوگ، همسر و همرزم لنین
بانی سیستم آموزشی ـ پرورشی سوسیالیستی در اتحاد شوروی
از سال 1921 تدریس در آکادمی آموزش سیاسی
معاونت کمیساریای آموزشی خلق
عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست
بسیاری از مراکز در آلمان دموکراتیک به نام او نامیده شده اند.

• کروپسکایا گزارش می دهد که «مسائل فلسفه برای لنین در پیوند گسست ناپذیر با مسائل مبارزه بر ضد مذهب قرار داشته اند.»

• کروپسکایا سلسله ای از مقالات لنین را نام می برد که همزمان با کتاب «ماتریالیسم و امپیریوکیتیسیسم» نوشته شده اند.
• در همه این مقالات، «خصلت طبقاتی مذهب با صراحت تمام مورد تأکید قرار می گیرد و نشان داده می شود که مذهب در دست بورژوازی، وسیله ای است برای منحرف کردن توده ها از مبارزه طبقاتی و برای مه آلود کردن شعور آنها.»

• وسیله نجات از این مه، عبارت است از تئوری شناخت رئالیستی ئی که بر تجربه، به مثابه بنیان صرفنظرناپذیر هر معرفت و شناخت از واقعیت عینی استوار باشد.
• این حقیقت امر اما مانع آن نمی شود که ما از دانش حاصله خویش ببرکت تجربه، در همپیوندی با مفهومی جهانی پا فراتر نهیم.
• زیرا کل جهان بمراتب بزرگتر از هر شناخت پایان مندی است که از آن تصویر برمی دارد.

• اما این طرح گمانورزانه از «جهان بینی علمی» که متد متشکله اش را لنین بعدها در بررسی های خود از هگل بطرزی ماتریالیستی می چرخاند، تنها زمانی مشروعیت دارد که انسان خطه تجربه را ترک نگوید و معیارهای تجویز (مجاز بودن) آن را در آن خطه استوار سازد.

پیشرفت عینی شناخت

• هر تجربه ای با آنچه که در یقین حسی وجود دارد، آغاز می شود.
• ادراک حسی وسیله ای است که در آن و با آن، جهان خارج عرض اندام می یابد.
• محتویات شناخت ما عبارتند از تصوراتی از اشیاء و روابط که بواسطه احساس ها، ادراکات، تحریکات حاصل می آیند.
• از آنجا که این اشیاء در خارج از خود ما قرار دارند و ما تنها از طریق احساس ها به وجودشان پی می بریم، امپیریوکریتیسیست ها می کوشند که شناخت ما را تنها و تنها به رابطه احساس ها و تصورات در سوبژکت (ذهن) محدود سازند.

• نتایج حاصل از آن به شرح زیر می گردند:


1

• جهان تنها به مثابه فراورده و محصول شعور ما نمودار می گردد.

2

• واقعیت عینی خارجی غیرقابل شناسائی می ماند.


• مراجعه کنید به اصل قابل شناسائی بودن جهان در دایرة المعارف روشنگری


3

• تئوری بر اشیاء سمتگیری نمی کند، بلکه اشیاء نتیجه بازسازی تئوریکی تلقی می شوند.
• بازسازی تئوریکی ئی که بوسیله آن ما در ذهن خود، انبوهی از احساس ها را به هم گره می زنیم.

4

• عمل آزادانه انسان ها از نگرش عقلائی در مناسبات عینی نشئت نمی گیرد، بلکه از خودپوئی اراده سوبژکتیف نشئت می گیرد.

5

• اگر جهان ـ آن سان که اما از آن با خبر می شویم ـ به مثابه مجموعه ای از احساس های ما پدید می آید، آنگاه می توانند غیر از ما چیزهای نامعلوم بیشماری از قبیل خدا و ابلیس، بهشت و دوزخ، شاید هم خدایانی که فضانوردانی بوده اند، وجود داشته باشند.

گوتفرید ویلهلم لایب نیتس (1646 ـ 1716)
فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان، دیپلومات، فیزیکدان، مورخ، سیاستمدار، کتاب شناس و دکتر در حقوق دنیوی و کلیسائی
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش

• لنین در مقابل این دعاوی، پیوند سختگیرانه با پیش شرط های غیر قابل انکار مناسبات دنیوی را مطرح می سازد که بطور عملی تشکیل شده و بطور علمی پایه ریزی گشته است.

• لنین توضیح معیار پراتیک را به خدمت می گیرد که در مکتب لایب نیتس نیز وجود داشته است.


• «برای ماتریالیست ها «موفقیت» پراتیک انسانی اثبات کننده ی انطباق تصورات ما با طبیعت عینی چیزهائی است که بوسیله ما ادراک می شوند.
• (اگر چیزی در خارج از ما وجود نمی داشت، ما نمی توانستیم عملا تصور درستی از آنها داشته باشیم، خواص و قانونمندی های آنها را بشناسیم و هدفمندانه تغییرشان دهیم. مترجم)
• البته ضمنا نباید فراموش کرد که معیار پراتیک بنا بر ماهیت امر، هرگز نمی تواند تصوری از تصورات انسانی را بطور کامل تأیید و یا رد کند.»
• (آثار لنین، جلد 14، ص 134 و 137)

• برای اینکه ادراکات ما با طبیعت عینی چیزها در جهان خارج انطباق پیدا کنند، شناخت ما از آنها از کوره پراتیک سربلند بیرون آید (و یا تصحیح شود)، باید به مثابه پیش شرط پذیرفته شود که واقعیت عینی مستقل از شعور (ضمیر) ما وجود دارد، واقعیتی که ما بدان (تصورات خود را. مترجم) نسبت می دهیم، واقعیتی که ما بدان دست می بریم و درکش می کنیم.

• «تنها «خاصیت» ماده که ماتریالیسم فلسفی به قبولش موظف است، این است که آن واقعیتی عینی است و در خارج از شعور (ضمیر) ما وجود دارد.»
• (آثار لنین، جلد 14، ص 260)

• لنین با این فرمولبندی، جلوی مطلق کردن درک معینی از ماهیت ماده و خواص آن را که وابسته به سطح توسعه و تکامل علوم است، می گیرد.

• «ماتریالیسم دیالک تیکی با صراحت تمام تأکید می ورزد که هر تز علمی راجع به ساختار و خواص ماده تنها اعتبار تقریبی و نسبی می تواند داشته باشد.»
• (آثار لنین، جلد 14، ص 261)

• جهان حاوی غنای بی پایانی از چیزها و مناسبات است.
• و لذا هر شناخت انسانی پایان مند است و با کسب معارف (شناخت های) جدید می توان از آن پا فراتر گذاشت.

• مراجعه کنید به دیالک تیک پایان مند و بی پایان در دیارة المعارف روشنگری

• تاریخ دانش نیز بسان هر تایخی، عرصه بروز سلسله ای از نوآوری ها ست که در جریان آنها از استنباطات کهنه سبقت گرفته می شود و به جای انها استنباطات جدید نهاده می شوند.

• هر حقیقت علمی بسته به زمانی که در آن، آن حقیقت علمی فرمولبندی شده، نسبی است و نشاندهنده سطح توسعه علمی موجود است.

• سخن گفتن از آن به عنوان حقیقت تنها بدان معنی است که آن حاوی ارزش معینی از حقیقت مطلق است، حقیقت مطلقی که ان بدان نزدیکتر می شود و یا این و یا آن جنبه ی حقیقت مطلق را منعکس می سازد.

فیثاغورث از ساموس (570 ـ 510 ق. م)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
مؤسس جنبش مذهبی ـ فلسفی پرنفوذ
در چهل سالگی به ایتالیای جنوبی مهاجرت کرد و آنجا مکتبی را تأسیس کرد و به فعالیت سیاسی پرداخت.
یکی از شخصیت های معمائی است
جزو پیشاهنگان فلسفه آغازین یونان، ریاضیات و علوم طبیعی محسوب می شود.

قانون فیثاغورث

• قانون فیثاغورث در چارچوب هندسه اقلیدسی از اعتبار مطلق برخوردار است.
• هندسه اقلیدسی مورد خاصی در سیستم ریاضی است که علاوه بر هندسه اقلیدسی، هندسه غیراقلیدسی را نیز شامل می شود.
• بنابرین، قانون فیثاغورث برای جنبه ای از هندسه، اعتبار مطلق دارد.

شناخت عبارت است از روند توسعه و تعمیق (و ضمنا تصحیح) دانش موجود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر