۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

چاله ها و چالش ها (51)

وحدت نیروها

بحران فراگير اقتصادی و لابه های رژيم درمانده

دکتر محمد حسين يحيايی
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net

کسری

• با سپاس از نویسنده.
• نهادهای مدنی برای مبارزه در جوامع دموکراتیک بدرد می خورند.
• اما به هر حال، نبود اپوزیسیون فرا گیر برای چسباندن ظرفیت های داخلی به یک دیگر، به رژیم این فرصت را داده، تا از درون خودش اپوزیسیون سازی کند.
• اما باز هم مسئله با انتقاد و افشا گری راجع به اپوزیسیون دست ساز رژیم و... تا ابد حل نخواهد شد و روی میز خواهد ماند.
• راستش من راه حل را برای قسمت پایانی مقاله نویسنده که استفاده از ظرفیت های داخلی وتشکیل جبهه واحد از زحمتکشان و... نمیدانم.

• تمامی مسئله نیز در همین قسمت خلاصه می شود که برای"استفاده" کردن و یا شدن از ظرفیت ها، اولین و آخرین شرط داشتن اعتبار در میان آنان است.

• مردم روی هوا به یک دیگر وصل نمی شوند و به میدان نمی آیند.
• چسب قوی لازم است و نام این چسب اپوزیسیونی است که در نزد آنان از مشروعیت، اعتبار و اعتماد برخوردار باشد.
• روند فعلی شاید روندی قانونمند است که هر اپوزیسیون کوچکی ساز خودش را می زند وما نمی دانیم.
• سازمان مجاهدین که تنها اپوزیسیون میدانی وسراسری می باشد، آنطور است در میان مردم که نیاز به توصیف ندارد.
• انرژی سلطنت طلبان بخاطر نداشتن "شاه" و داشتن شخصی پاسیف در رأس آن، به هدر می رود.
• پژاک و کومله و حزب دموکرات کردستان و.. سازمان های محلی می اند و طبیعتا نمی توانند از ظرفیت های سراسری استفاده کنند.

• کمونیست ها نیز همان شعاع خود را تغذیه می کنند و گذشته از این، بسیاری از آنها «متمدن» شده و زد و خورد با حکومت را «خشونت» می دانند و منتظرند تا کارگران وزحمتکشان «غیر متمدن» به جنگ با رژیم بروند و اگر پیروز شدند، برای متمدن ها فرش قرمز بیاندازند.


• براستی آیا می توان امیدوار بود که نسل ما شاهد بزیر کشیده شدن استبداد باشد؟


• شاید که قدما درست گفته باشند:

• «در نا امیدی بسی امید است.»

حسن

• با سلام بر خانم و یا آقای کسری
• ایراد اصلی صاحب نظران ایرانی این است که قضاوت خود را بر ظاهر احزاب و سازمان ها بنا می کنند.

• من از یکی از این صاحب نظران پرسیدم که راه کارگر بیانگر منافع کیست؟


• گفت:

• «ده نفر بیشتر نیستند.»

• گفتم که کمیت راه کارگر برایم چندان مهم نیست.

• راه کارگر هم باید بالاخره مثل هر چیز اجتماعی ماهیت طبقاتی داشته باشد.

• گفت:

• «دو دسته شده اند
» و اسم سردسته ها را نام برد.

• در باره هر حزب و دسته دیگر هم می پرسیدم، جوابی جز این دریافت نمی کردم.


• ایرانی ها فکر می کنند که این یعنی آگاهی سیاسی.


• حریفی می گفت که به شخص همین دکتر که این مطلب را نوشته اند، نظرم را نوشتم و می خواستم مثل بنی بشر متمدن پاسخی دریافت کنم.

• از پاسخ خبری نشد.
• بعد پای نوشته اش نظر دادم، باز هم به همین سان.
• از سنگ می شود واکنش انتظار داشت ولی از دکاتر ایرانی نه.

• آنگاه نوشته پشت نوشته در ضرورت اتحاد نیروها ردیف می کنند.


• گروه هائی می توانند با هم متحد شوند که شعور طبقاتی و هویت طبقاتی داشته باشند.


• از مؤمنی پرسیدم که چرا از 124 هزار پیامبر تنها نام تنی چند معروف است؟


• گفت:

• «اکثر آنها پیامبر زن و بچه های شان بوده اند.»

• زنده باشید.


پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر