۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

دیالک تیک علت و معلول (4)

علیت
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

VIII
اصل علیت در فلسفه هگل

• هگل سهم بسیار ارزنده ای در توضیح ماهیت دیالک تیکی علیت (هر چند از موضع ایدئالیسم عینی) ادا کرده است.
• او به شناخت هویت دیالک تیکی علت و معلول نایل می آید و در مبارزه بر ضد تصورات مبتنی بر زنجیر علی خطی (یعنی سلسله علت و معلولی پایان ناپذیر) علیت را بمثابه گشتاوری در پیوند فراگیرتر، بمثابه گشتاوری در تأثیر متقابل می داند.

IX
اصل علیت در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

• فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی بر خلاف هگل، ماهیت دیالک تیکی علیت را بطور ماتریالیستی در نظر می گیرد و پیوند علی را به قول لنین، بمثابه «جزئی در پیوند کلی می داند، اما (با به کمال رساندن ماتریالیستی آن) نه جزئی از پیوند سوبژکتیف، بلکه جزئی از پیوند اوبژکتیف و رئال می داند.»

• مقوله علیت انتزاعی است از تأثیر متقابل کلی، انتزاعی است از روند توسعه واحد کلی جهان.
• مقوله علیت انعکاس فقط جنبه ای و یا گشتاوری از تأثیر متقابل کلی است:
• «مفهوم انسانی علت ومعلول پیوند عینی پدیده های طبیعی را تا حدودی ساده می کند:
• یعنی با مجزا کردن مصنوعی این یا آن جنبه از روند واحد جهانی، آن را فقط بطور تقریبا همانند منعکس می کند.»

• اما گذار از شناخت تأثیر متقابل به شناخت علیت برای گذار از شناخت عام به شناخت منفرد، برای گذار از درک ترکیبی پدیده ها به تجزیه و تحلیل ماهیت آنها ضرورت دارد.

• «برای فهمیدن پدیده های منفرد، باید آنها را از پیوند عام شان مجزا سازیم.
• باید آنها را بطور جدا از هم مورد بررسی قرار دهیم.
• آنگاه حرکات تعویض یابنده عیان خواهند شد:
• یکی به مثابه علت و دیگری به مثابه معلول.»
• (مارکس و انگلس 20، 499)

• طرز نگرش متافیزیکی (چه ایدئالیستی و چه ماتریالیستی) در رابطه میان علیت و تله ئولوژی تضادی لاینحل می بیند.
• ماتریالیسم مکانیکی تنها علل خارجی را به رسمیت می شناسد و وجود عینی هدفمندی حوادث را منکر می شود.
• تله ئولوژی ایدئالیستی ـ بر عکس ـ همه حوادث را مبتنی بر اراده الهی قلمداد می کند، با هدف و مقصدی از پیش تعیین شده.
• اما اختلاف آن دو تنها زمانی جامه مطلق می پوشد که علیت مکانیکی و خطی تلقی شود و تله ئولوژی ایدئالیستی و مذهبی باشد.

• (تله ئولوژی آموزش ایدئالیستی ئی است که پدیده های تطبیق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی جامه عرفان می پوشاند، به هدفگذاری معنوی از قبل مقدر برای چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی اعتقاد دارد و لذا ساختار و توسعه واقعیت را نه بطور علی، بلکه بطور غائی، بمثابه نتیجه مشیت ایده هدفگذار غیرمادی می داند.
• تله ئولوژی بطور عینی توجیه کننده جهان بینی مذهبی است. مترجم)

• در مقوله ماتریالیستی ـ دیالک تیکی تأثیر متقابل این مسئله در سطح بالاتری حل می شود.
• این امر تبیین مبتنی بر علوم منفرد خود را برای مثال در دوایر تنظیم و مکانیسم های پیوند برگشتی می یابد که بوسیله سیبرنتیک مورد بررسی قرار می گیرند.

• علیت دارای خصلت های مطق و نسبی است:


1
خصلت مطلق علیت

• خصلت مطلق علیت در این است که هیچ پدیده ای (معلولی) وجود ندارد که بوسیله پدیده دیگری (علتی) پدید نیامده باشد و خود معلول دیگری نداشته باشد.
• همه اشیاء و پدیده های جهان علت و معلول اند و به واسطه پیوند کلی در وحدت با هم قرار دارند.

2
خصلت نسبی علیت

• خصلت نسبی علیت در این است که علیت تنها برشی از تأثیر متقابل کلی است.
• فقط یکی از فرم های گونه گون پیوند میان پدیده ها ست.
• اگرچه همه پیوندها بطور علی مشروط می شوند (خصلت مطلق).

• مراجعه کنید به تأثیر متقابل

• نسبیت علیت علاوه بر این بدان معنی است که مفاهیم «علت» و «معلول» فقط در رابطه علی مشخص و معینی صدق می کنند:

• آنچه در رابطه ای به عنوان معلول ظاهر می شود، می تواند در رابطه ای دیگر به عنوان علت ظاهر شود و بر عکس.

• حتی اگر ما یک رابطه علی منفرد و مشخص را در نظر بگیریم، باز هم علت و معلول نمی توانند به شکل خالص و بی غل و غش در آن خودنمائی کنند.

• علت فقط معلول را پدید نمی آورد، بلکه خود ـ به نوبه خود ـ در معلول «نفی» می شود.
• زیرا معلول نیز بنوبه خود روی علت تأثیر می گذارد.

• ایدئالیسم عینی در فرم نئوتومیسم منکر آن نمی شود که هر علتی، معلول علتی دیگر است، علتی که بنوبه خود معلول علتی دیگر است و الی آخر.
• یکی از راه های اثبات وجود خدا زنجیر علی، یعنی سلسله ای از علت ها و معلول ها قلمداد می شود:
• یک همچو زنجیر علی خطی باید حلقه نخستینی داشته باشد که به عنوان علت مطلق (علت العلل) جهان مطرح شود، نوعی علت هر آنچه که هست. (خدا)

• این شیوه استدلال علاوه بر این که در تناقض با نتایج حاصل از علوم جدید است، خود غیرمنطقی است.
• حتی اگر ما زنجیر علی خطی را به عنوان زنجیری بی پایان، به معنای غیردیالک تیکی اش، به قول هگل به مثابه «بی پایانی کریه» در نظر بگیریم، قبول نخستین حلقه در این زنجیر با پیش شرط قراردادی، مبنی بر بی پایان بودن زنجیر، ناسازگار خواهد بود:
• اگر خود علت بنوبه خود باید معلول علتی دیگر باشد، پس این حکم باید در باره خدا نیز که ظاهرا علت همه چیز است، صدق کند.

• درک دیالک تیکی از پیوند علی سبب می شود که قبول علتی مطلق و ازلی زاید شود:
• در حالیکه برای توسعه هر سیستم محدود موجود در کاینات بیکران نامحدود علل درونی یعنی تضادهای دیالک تیکی درونی و تأثیرات خارجی ناشی از پیوند کلی تعیین کننده باشند، آنگاه برای توسعه کاینات به عنوان کل بیکران نا محدود فقط اصول ساختاری درونی نقش تعیین کننده بازی می کنند.

• زیرا در این جور مواقع، مفهوم تأثیر خارجی غیرمنطقی خواهد بود:

• زیرا در خارج از بی نهایت چیزی وجود ندارد:
• برای بیکران نا محدود نمی تواند خارجی ئی متصور باشد.

• ماده برای وجود، حرکت و توسعه خود نیازی به علت خارجی ندارد.
• ماده خود برای خود کافی است.
• «خود علت نهائی خویشتن خویش است.»
• (مارکس و انگلس 20 ، 519 )

• مشخصه مهم علیت عبارت است از پشت سرهم آمدن (توالی زمانی) علت و معلول.
• اما توالی زمانی را نباید شاخص علیت قرار داد.
• محدود کردن علیت به توالی زمانی اشتباه است:
• مثلا بهار بعد از زمستان می آید.
• اما زمستان علت آمدن بهار نیست.
• دلیل تعویض فصول سال را باید عمدتا در مورب بودن مدار زمین جست.
• تفاوت زمانی میان علت و معلول ـ مثلا در مورد تحولات فیزیکی ـ می تواند خیلی ناچیز باشد، ولی بیشتر از صفر است.
• اگر مفهوم علیت را به معنی محدود کلمه در نظر بگیریم، می توان از همزمانی علت و معلول سخن گفت.
• اینجا باید در نظر گرفت که وقتی می توان از علت سخن گفت، که معلول متناسب با آن موجود باشد، چون «علتی که معلولی پدید نیاورد، نمی تواند علت نامیده شود.»
• (مارکس و انگلس 20 ، 519 )

• و لذا هر چیز و یا هر روند درلحظه ای علت می شود که چیز و یا روند دیگری (یعنی معلولی) را پدید می آورد.
• این اما مانع آن نمی شود که چیز و یا روندی که پس از تولید معلول، علت نام خواهد گرفت، قبل از پدید آوردن معلول وجود عینی داشته باشد.

• خصلت عینی علیت را پراتیک انسانی تأیید و اثبات می کند.


• «ما نه فقط در می یابیم که هر حرکت معینی حرکت دیگری را بدنبال می آورد، بلکه همچنین در می یابیم که هر حرکت معینی می تواند سبب حرکت معین دیگری شود، اگر شرایط مشابه با شرایط موجود در طبیعت فراهم آیند.
• به عبارت دیگر ما می توانیم حرکات دیگری را بوجود آوریم که حتی در طبیعت اصلا وجود نداشته اند (مثلا صنعت)، حداقل نه به این فرم و صورت.
• و ما می توانیم به این حرکات سمت و سوی معینی بدهیم.
• چنین است که بوسیله عمل انسان ها علیت خود را به اثبات می رساند:
• هر حرکتی علت حرکت دیگری است و عمل انسانی علیت را به محک آزمایش می زند.»
• (مارکس و انگلس 20 ، 497 )

• تأیید جامع فرضیه های علمی نیز که همواره با پیشگوئی های علمی همراهند، خود تأییدی بر اصل علیت است.
• زیرا پیشگوئی های علمی بر اساس پیش شرط قرار دادن روابط علی امکان پذیر می گردند.

• کشف و تعمیم علمی روابط علی پیش شرط مهمی است، برای شناخت قوانین طبیعت و جامعه و برای استفاده آگاهانه و برنامه ریزی شده از آنها.

• با رشد علوم و گسترش تولید پیوندهای علی دقیقتر و کاملتر انعکاس می یابند.
• میزان تعیین دقیق پیوندهای علی به درجه رشد علوم منفرد مربوطه وابسته است.
• مسئله شناخت دقیق پیوندهای علی را نباید با مسئله وجود عینی و واقعی آنها عوضی گرفت.
• و لذا اگر برای پدیده های معینی که فیزیک کوانتومی مطرح کرده، هنوز پیوند علی یافت نشده و به عبارت دیگر، تصور دترمینیسم مکانیکی رایج از علیت را نمی توان در مورد آنها صادق دانست و در مورد برخی از پدیده های دیگر باید به قوانین علم آمار بسنده کرد، نباید این نتیجه اشتباه آمیز را گرفت که حوادث میکروکیهانی تابع اصل علیت نیستند و الکترون از آزادی اراده برخوردار است و غیره.

• مراجعه کنید به احتمالات، دوئالیسم ذره ای ـ موجی، رابطه نا دقیق، ایندترمینیسم

1
تفاوت علیت با ضرورت (جبر)

• علیت با ضرورت (جبر) یکی نیست، اگرچه پیوند علی دارای خصلت ضرور است، به عبارت دیگر، علت ضرورتا معلول را پدید می آورد، اما هر پیوند ضرور را (مثلا ضرورت منطقی را) نمی توان پیوند علی قلمداد کرد.

• بدین لحاظ مفهوم ضرورت عام تر از مفهوم علیت است.


• از سوی دیگر در جهان عینی پیوندهای ضرور و تصادفی وجود دارند، پیوندهای تصادفی نیز علی اند.
• زیرا علیت کلیه پدیده های جهان مادی را شامل می شود.

• بدین لحاظ مفهوم علیت عام تر از مفهوم ضرورت است.


2
تفاوت علیت با قانونمندی

• علیت را نباید با قانونمندی یکی گرفت.
• هر قانونی اگر چه به یک پیوند علی مربوط می شود، ولی همه قوانین بنا بر محتوای خود بیانگر پیوند علی نیستند.
• مثلا قوانین هندسه حاکی از روابط کمی و یا مکانی اند و در رابطه علی نسبت بهم قرار ندارند.

• مراجعه کنید به قانون، قانونمندی

3
تفاوت علیت با شرط

• منطق صوری پیوند علی را با فرمول «اگر ـ پس» نشان می دهد، ولی این فرمول خصلت پیوند علی را باندازه کافی روشن نمی کند.
• فرمول «اگر ـ پس» یک رابطه شرطی است و تنها می تواند بیانگر یک شرط برای پدید آمدن معلول بطور کلی باشد.
• اما هر شرط باید دارای پیش شرط های معینی باشد، تا بتواند علت گردد.
• به عبارت دیگر هر شرطی علت نیست.
• فرمول «اگر ـ پس» رابطه ای اکستن سیونال است و لذا نمی تواند رابطه اینتن سیونال علی را بطور کامل منعکس کند که بطرز زیرین فرمولبندی می شود:
• الف ب را ضرورتا پدید می آورد.

• (اکستن سیونال، احکام بهم پیوسته را می نامند که صحت و سقم آنها از صحت و سقم احکام بهم پیوسته نتیجه گرفته می شود، نه از محتوای آنها.
اینتن سیونال احکام بهم پیوسته ای را می نامند که صحت و سقم آن نه از صحت و سقم احکام بهم پیوسته، بلکه از محتوای خود ویژه آنها نتیجه گرفته می شود. مترجم)

• در منطق مودالیته کوشش می شود تا رابطه علی بطرز فرمالیزه شده نشان داده شود.

• مراجعه کنید به علت، معلول، تأثیر متقابل

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر