۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (42)

سفری
سرچشمه:
http://www.fotocommunity.de
هماندیشی سایه ای با گورکنی
نقبی به صورت بندی اجتماعی
گورکن
سرچشمه: ایده نو ـ دنیای نو
http://ideyeno-donyayeno.blogspot.com

گورکن
سرچشمه:

http://www.hpwt.de/China/Graeber

6
گورکن
می شود در جامعه ایران به قسمت عمده مسئله عشق و ازدواج اینگونه نگریست.
پسران برای بهره کشی جنسی از جنس مخالف خود "عاشق" می شوند، برای آنکه به این خاطر پول خرج فاحشگان نکنند و دختران برعکس برای ولخرجی های پسر طرف خود حاضرند دل به دریای عشق بزنند.

6
سایه

• با اینکه هسته معقول و حقیقی در این حکم دوست مان وجود دارد، ولی در این حکم، مسئله بشدت ساده می شود.
• البته تقصیر هم ندارند.
• چون در مثل مناقشه نیست.

• در همین حکم چندین عیب اصولی هست:

عیب اول

• اولا تفاوت کیفی روابط (با فاحشه و غیرفاحشه) از نظر دور می ماند.

عیب دوم

• ثانیا زن بمثابه عنصری بی هویت تلقی می شود که کالاواره منتظر مشتری پولدارتر است و فاقد شخصیت و هویت فردی و طبقاتی و اجتماعی است.


عیب سوم

• ثالثا عشق در نیاز جنسی خلاصه می شود.

عیب چهارم

• رابعا تنها رابطه میانانسانی که عمده می شود، رابطه مبتنی بر بهره کشی است.

7
گورکن
همانطور که گفته شد این جمله که "البته من به تفکرات شما احترام می گذارم" در وهله اول به این معنا ست که ما در جامعه ای که افراد دوست دارند دیوارهایی بدور خود بکشند و خود را از مخاطرات دنیای بیرون حفظ کنند، زندگی می کنیم.

7
سایه

• اخترام به نظر غیر می تواند به معانی زیر باشد:

1

• به معنی نسبی تلقی کردن افکار خویش می تواند باشد.

2

• به معنی قائل شدن امکان تصحیح و تجدید نظر در افکار خویش می تواند باشد.

3

• به معنی ارزش فردی و شخصیتی قائل شدن به طرف مقابل می تواند باشد.

4

• به معنی برخورد دموکراتیک به دگراندیشی طرف مقابل می تواند باشد.

5

• به معنی برخورد درست به دیالک تیک عینی ـ ذهنی و نقش تعیین کننده قائل شدن به عینی می تواند باشد.

6

• به معنی رفع پذیری ایرادات و معایب معرفتی ـ نظری می تواند باشد.
• چون تبدیل بورژوائی به پرولتری (تحول عینی) بمراتب دشوارتر است تا تغییر تفکر بورژوائی یک پرولتر و یا حتی خرده بورژوا.
• بحث و اقناع متقابل هم از همین رو ضرورت دارد.

8
گورکن
حقیقت این است که با فردگرایی هیچ استقلالی کسب نمی شود.

8
سایه

• فرد را ـ بمثابه شهروند در جامعه بورژوائی ـ نباید دست کم گرفت، فردیت افراد را نیز به همین سان.
• برای ساختمان جامعه سوسیالیستی به شهروند نیاز اساسی وجود دارد.
• شهروند ـ بمثابه فرد ـ در دیالک تیک کلکتیو ـ فرد عمل می کند که در تحلیل نهائی نقش تعیین کننده به عهده توده (کلکتیو) است.
• اما بدون فرد (شخصیت) نمی توان به نفی دیالک تیکی جامعه طبقاتی نایل آمد.
• شهروند آگاه به حقوق شهروندی، حقوق اولیه و حقوق بشر و غیره باید تربیت شود.
• جوامعی که با بقایای فئودالی دست به گریبانند، مثل جمهوری خلق چین (کشورهای دیگر که جای خود دارد) کار برنامه ریزی شده تربیتی عظیمی را در زمینه تربیت شهروند آغاز کرده اند
• مراجعه کنید به وبلاگ دایرة المعارف روشنگری، نوشته های مربوط به چین از برگمن و غیره

9
گورکن
هیچ مصونیتی از دست یازی های اجتماعی به محدوده فردی اشخاص بدست نمی آید.

9
سایه

• حکم دوست مان به خودی خود درست است، ولی خالی از ایراد نیست.
• نظر ایشان درست است، برای اینکه ما همواره با دیالک تیک جزء و کل، با دیالک تیک فرد و جامعه سر و کار داریم:
• دیالک تیک فرد و جامعه (ماتریالیسم تاریخی) به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل (ماتریالیسم دیالک تیکی) است.
• جزء (فرد) نمی تواند از دستیازی های کل (جامعه) مصون بماند.
• فرمولبندی ایشان نادقیق است، برای اینکه در دیالک تیک جزء و کل (در دیالک تیک فرد و جامعه)، جزء (فرد) هیچکاره نیست، اگرچه ـ در تحلیل نهائی ـ نقش تعیین کننده از آن کل (جامعه) است.
• اگر جزء (فرد) در داربست دیالک تیک فرد و جامعه هیچکاره باشد، دیالک تیک فرو می پاشد:
• چون دیالک تیک هرگز عضو انگل و هیچکاره نمی پذیرد.
• هر قطب دیالک تیک باید نقش خاص خود را ایفا کند، ایفا هم می کند.
• در تارنمای دایرة المعارف روشنگری، ضمن بررسی اشعار و آثار شعرای قدیم و جدید این مسائل دیالک تیکی توضیح داده می شوند.

10
گورکن
بر عکس این خود نوعی از ظلم و استثمار نسبت به انسان های وابسته به طبقات تحتانی و در عوض دل خوش کردن آنها به داشتن همین "چاردیواری اختیاری" است.

10
سایه

• این حکم دوست مان هم ضمن درست بودن، رئالیستی نیست.

• چون به دستاوردهای هرچند فرمال بورژوائی کم بها می دهد.
• آنچه در این حکم، تحت عنوان «ازادی فرمال بورژوائی» (چهاردیواری اختیاری) نادیده گرفته می شود، برایش سیلی از خون بهترین فرزندان بشریت جاری شده است:
• روبسپیرها به گیوتین سپرده شده اند و هزاران رزمنده انقلاب فرانسه و غیره فدا شده اند.
• برای جلوگیری از همین آزادی های فرمال بورژوائی، گالیله با خفت به زانو درآمده اند و جوردانو برونوها بربرمنشانه به تل آتش سپرده شده اند.

• دلایل:


1

• اولا در دیالک تیک فرم و محتوا، فرم هیچکاره نیست، به همان دلیل ذکر شده دربالا.

2

• ثانیا آزادی های فردی و اجتماعی دیالک تیکی را با هم تشکیل می دهند و یکی بدون دیگری نمی تواند تحقق یابد.

3

• ثالثا توسعه هر پدیده طبیعی و اجتماعی سیری روندی دارد، مرحله به مرحله است، از تغییرات کمی به تغییرات کیفی، از تحولات تدریجی به تحولات ناگهانی و برعکس می گذرد.

• بدون تغییرات کمی و تدریجی تحول کیفی و ناگهانی و جهشی میسر نمی شود.
• بدون تحولات کیفی، تغییرات تدریجی و کمی بدرد نمی خورند.
• همه چیز هستی بهتر است که در داربست دیالک تیک مربوطه درک شود و توضیح داده شود.
• مطلق کردن یک قطب و یک جنبه دیالک تیک، راه را به تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) هموار می سازد و به اشتباهات خطرناک و مهلک منجر می شود.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر