۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

تقسیم کار (2)

پروفسور دکتر پطر ایش هورن
پروفسور هاینتس کوزین
برگردان شین میم شین

I
انواع تقسیم اجتماعی کار

1
اولین تقسیم اجتماعی کار

• اولین تقسیم اجتماعی کار ـ بلحاظ تاریخی ـ در جامعه اولیه، میان طوایف دامدار و کشاورز صورت می گیرد.
• این تقسیم کار از سوئی موجب ترقی راندمان کار و افزایش تدریجی اضافه محصول می شود و از سوی دیگر امکان پیدایش اولین فرم های مبادله و رواج آن را به دنبال می آورد.

• تجزیه و تلاشی مالکیت اشتراکی نیز یکی دیگر از نتایج آن بوده است، که پیش شرط های مادی تعیین کننده برای پیدایش مالکیت خصوصی، برای تجزیه جامعه به طبقات اجتماعی و برای تشکیل دولت را فراهم می سازد.

2
دومین تقسیم اجتماعی کار

• دومین تقسیم اجتماعی کار با گذار از جامعه اشتراکی اولیه به جامعه برده داری صورت می گیرد که در روند آن صنعت دستی ـ بمثابه رشته تولیدی خاص ـ از کشاورزی جدا می شود.
• در نتیجه این تقسیم اجتماعی کار است که شهر از ده جدا می شود و تولید برای بازار، یعنی تولید کالائی قوام می یابد.

3
سومین تقسیم اجتماعی کار

• توسعه مداوم رابطه کالا ـ پول ـ به نوبه خود ـ سومین تقسیم اجتماعی بزرگ کار را به دنبال می آورد:
• بدین طریق دلالی (وساطت) مبادله کالاها تخصصی می شود و تجارت قوام می یابد.

*****

• در رابطه با تشکیل این فرم های تقسیم اجتماعی کار ـ همزمان ـ کار عمدتا جسمی از کار عمدتا فکری جدا می شود و تضادهای مخصوص کلیه جوامع طبقاتی آنتاگونیستی، یعنی تضاد میان شهر و ده و تضاد میان کار جسمی و کار فکری تشکیل می گردد.
• تضاد میان شهر و ده کلیه عرصه های حیات اجتماعی را در بر می گیرد و خود را ـ بویژه ـ در مناسبات مبتنی بر استثمار و در مناسبات حاکمیتی نمودار می سازد:
• یا طبقه استثمارگر شهرنشین بر دهات حاکم می شود (برده داری و سرمایه داری) و
• یا طبقه استثمارگر روستا نشین بر شهر حاکم می گردد (فئودالیسم)

II
انواع تضادها

1
تضاد شهر و ده

• تضاد شهر و ده در کاپیتالیسم ـ بویژه در امپریالیسم ـ به طرق زیر به نقطه اوج خود می رسد:

1

• از طریق چپاول بی ملاحظه منابع طبیعی مربوط به کشاورزی.

2

• از طریق توسعه نارسا و ناهمگون نیروهای مولده در دهات.

3

• از طریق غارت سیستماتیک دهقانان زحمتکش (این امر در مرحله امپریالیسم از سوی بخش هائی از بورژوازی روستائی تشدید می شود.)

4

• از طریق تبدیل دهات به منابع ارتش ذخیره صنعتی.

5

• از طریق بتون بندی عقب ماندگی در دهات.

2
تضاد کار جسمی و کار فکری

• علت تشکیل تضاد میان کار جسمی و کار فکری عبارت از این است که در فرماسیون های ما قبل سوسیالیستی، نیروهای مولده جامعه هنوز چندان توسعه نیافته اند، که امکان توسعه همه جانبه استعدادهای روحی و جسمی برای همه اعضای جامعه فراهم آید.
• نتیجه این امر عبارت است از در آمدن کار فکری به انحصار طبقه حاکم.

• تضاد میان کار جسمی و کار فکری سبب می شود که توده های مولد و زحمتکش ـ اگر چه نیروی مولد تعیین کننده جامعه اند و تأثیر مهمی بر توسعه حیات معنوی جامعه دارند ـ نه تنها بلحاظ جسمی، بلکه همچنین بلحاظ معنوی، تحت ستم طبقه حاکمه باشند و طبقه حاکمه بتواند استعدادها و توان های معنوی توده های مولد و زحمتکش را در اختیار خود گیرد.


• تولید اجتماعی ـ اما ـ در کاپیتالیسم به درجه ای از توسعه می رسد که «تصاحب وسایل تولید و فراورده های تولیدی و در نتیجه آن، قبضه کردن حاکمیت سیاسی، انحصار آموزش و پرورش و هدایت معنوی جامعه بوسیله طبقه اجتماعی خاصی، نه تنها زاید می شود، بلکه ـ بلحاظ اقتصادی، سیاسی و معنوی ـ به سدی در راه توسعه جامعه بدل می شود.»

• تقسیم اجتماعی کار در فرماسیون های اجتماعی ماقبل سوسیالیستی بطور خود رو و خودپو پدید می آید و در حرکت خویش و عواقب ناشی از آن، از کنترل انسان ها خارج می شود.
• و رفته رفته، به شالوده خودپوئی توسعه اجتماعی و به سرچشمه مسخ جسمی و روحی شخصیت انسانی بدل می شود.

• توسعه تقسیم اجتماعی کار بویژه در جامعه سرمایه داری، بطور تضادمند صورت می گیرد.
• و با تابع گشتن کامل توسعه فرم های مختلف تقسیم اجتماعی کار به منافع سرمایه، بویژه سرمایه انحصاری، به تضاد لاینحلی میان سازماندهی طبق برنامه تقسیم کار در کارخانه ها، کنسرن ها و انحصارات و تقسیم کار مبتنی بر قوانین سود و رقابت در مقیاس کل جامعه بدل می شود.

• تولید، اگرچه همواره بطرز فراگیری خصلت اجتماعی به خود می گیرد و ببرکت پیشرفت علمی و فنی و ـ قبل از همه ـ ببرکت اوتوماتیزاسیون روندهای تولیدی، امکان غلبه تدریجی بر آنتاگونیسم های (تضادهای آشتی ناپذیر) موجود در خصلت کار پدید می آید، با این حال، اسارت انسان ها تحت فشار تقسیم کار در مرحله امپریالیسم به نقطه اوج خود می رسد.

• مراجعه کنید به اتوماتیزاسیون (اوتوماسیون)

• تعمیق و گسترش تقسیم کار که با انقلاب فنی در پیوند ناگسستنی قرار دارد ـ به سبب محرومیت توده های مولد و زحمتکش از شرکت در برنامه ریزی و اداره اقتصاد و دولت و به دلیل محدودیت و کمبود امکانات آموزشی و ترقی آنها ـ به تقویت هرچه بیشتر تخصص تک بعدی و تنگ نظرانه مولدین ـ بلحاظ جسمی و روحی ـ منجر می شود.

• نتایج علوم که بمثابه مشخصه سرمایه جلوه می کنند، برای تشدید استثمار و ستم بر توده های مولد و زحمتکش و برای تنزل رتبه زحمتکشان فکری به خدمت گرفته می شوند.


• عواقب اجتماعی بسیار ناگوار ناشی از آن به شرح زیرند:

1

• تابع ساختن خلق به اراده و هوا و هوس سرمایه

2

• زوال و سقوط فرهنگی در کاپیتالیسم

3

• جایگزینی فعالیت فرهنگی با مراکز تفنن، سرگرمی، وقتگذرانی و لهو و لعب

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر