۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (48)

بهار عربی (1)
سمیر امین
برگردان ناهيد جعفرپور
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net

1
ناشناس

• بنظر می آید که مترجم در سایت های دیگر، نظرات بورژوا لیبرالی (هواداری از نوعی از سرمایه داری) خود را می نویسد و در روشنگری نظرات شبه چپ ها را اشاعه می دهد.

• منظور او مشخص است:

• متحد کردن سوسیالیست های دروغین ملی گرای طرفدار بورژوازی ملی با جریان بورژوائی مورد علاقه خودش.

• برای درک عقاید بورژوازی لیبرال خانم مترجم، به مقاله ایشان تحت عنوان "چه باید کرد؟" در سایت بورژاهای جمهوریخواه بنام "تارنمای جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران" مراجعه کنید.
• مسئله کارگران با دولت های ملی و دموکرات حل نمی شود و تنها اتحاد شوراهای کارگری منطقه ای و جهانی بمثابه آلترناتیوی در مقابل دولت های بورژوائی، آزادی بخش می باشند.
• دولت های لیبرال برای مدیریت دراز مدت سرمایه از طریق کنترل مالی و امنیتی سرمایه ها و شستشوی مغزی کارگران تشکیل می یابند.
• لائیک به مفهوم اعتقاد نداشتن به خدا نیست، بلکه به مفهوم جدائی مذهب از سیاست است.
• بخشی از سرمایه داران (لائیک ها) مذهب را برای فریب بردگان مزدی نگه می دارند.

2
بی سواد

• اولاً مبارزه با مذهب، حال هر مذهبی، تنها راه رهایی انسانها از مذّلت و بدبختی است.
• این مبارزه کاری بس دشوار و طاقت فرسا ست.

• مذهب بدلیل نقش باوری اش از بدو تولد مشکلی لاینحل بنظر می رسد.
• در اصل و واقعیت هم همینطور است.
• احساس مالکیت حسی طبیعی و ژنتیکی است.
• این احساس در اولین برخورد دو یا چند کودک خردسال برای تصاحب اسباب بازی کاملا مشهود و متبلور می شود.
• لذا با تقویت این احساس و ایجاد اختلاف بین زحمتکش و قلدر یعنی کسب سرمایه، اولین کوششی بود تا از آن دین سازی شود.
• اولین دین الهی بنام ابراهیمی از طریق موسی در فرم یهودیت شکل گرفت و متجلی شد تا مالکیت صاحب سرمایه را رسمیت و به آن تقدس الهی ببخشد.
• بعد عیسی آمد و این تقدس را بیشتر تقویت کرد.
• بعد گروه مافیایی محمد متشکل از ابوبکر و عمر و عثمان و علی با همراهی دانشمندان همراه شان مانند دانشمند ایرانی سلمان و فیلسوف رومی صهیب و دانشمند حبشی بلال رسید که پس از راهزنی های بیشمار و انباشت ثروت غارت کرده خود، بفکر تنظیم قوانین مافیایی خود برآمدند و آن را در قالب دین پیریزی و بسفارش سلمان آن را آخرین دین متشکل از فرمان الهی من درآوردی خود قلمداد کردند.
• این اراذل نیمفومان ( Nymphoman ) حتی تصاحب زن و به مالکیت در آوردن کنیز و برده و مجاز شمردن هرگونه جنایتی از این اموال خود، در کتاب سرتاسر جنایت پرور خود از هیچ سفارش مشمئز کننده ای فروگذار نکرده اند.
• در خزعبلات بی سروته که در این کتاب کذا سر هم کرده اند، براحتی میتوان رذالت های جنایت آمیزشان را در آیات 3 و 15 و 16 و 24 سوره مهمل نسا و اوج جنایت وقیحانه و غیر انسانی شان را در آیه 38 سوره مائده بخوبی مشاهده و درک کرد.
• حال ملیونها انسان بدون دخالت مستقیم خودشان و صرفاً بر پایه تعلیم و تربیت از بدو تولد تا مراحل بعد از بلوغ خود با این شرارت های غیر انسانی تربیت و نهایتاً جزو مهمی از باورهای شان می شود.
• بنا بر این شرح بی نهایت کوتاه و ملخص، این بدیهی است که سرمایه دار با استناد به این ادیان انسان ستیز، تداوم سرمایه داری را از طریق میراث و تداوم استثمار و بهره کشی را از طریق دین و تبلیغ در تقدیس آن پایدار نگه میدارد.
• شما غافلید که کمک های مالی برای غلبه خمینی دجال صد در صد از طریق بازاریان سرمایه دار تامین شد.
• این است که مبارزه بحق با دین آخرالامر، تنها ناجی بشریت خواهد بود.
• امید است فرهیختگان بیشماری که می دانم هستند و قلم شان طرفداران بسیاری دارد، در امر ترویج و تحکیم واقعیات وارد کارزار آگاهی عامه شوند و اگر خود از نتیجه آن بهره مند نمی شوند، حداقل برای فرزندان و نسل آتی خود سودمند واقع شوند.
3
بی نام

• اين فصل که با تبلور ناصر ( 1955 ـ 1967) آغاز گشت، چيز بيشتری از آخرين فصل که در آن يک سری طولانی از مبارزات برای پيشرفت و ترقی انجام پذيرفت و در واقع آغازش انقلاب 1919/1920 بود، نمی باشد.
• (به نقل از مقاله بالا)
• اگر کسی فهمید که تبلور ناصر چی بود، به ما هم بگوید.
• آیا جمله «حتی اگر در معنای راديکال از واژه لائيسيته نباشد»، فارسی است؟
• بیچاره سمیر امین!

4
ناشناس دیگر

• اگر مقاله را با دقت مطالعه کنید، چند نکته منفی در آن می بینید:
• تحلیل طبقاتی جامعه مصر شده تحلیل سیاست های اقتصادی دولت های مصر.
• "کمونیستها" همان هواداران سرمایه داری دولتی روسیه می باشند که هنوز درک روشنی از خصلت ارتجاعی شوروی زمان استالین نداشتند، اما سمیرامین از آنها بطور غیر انتقادی حرف می زند.
• امپریالیسم جای سرمایه داری را گرفته، یعنی اگر امپریالیسم تصمیم می گرفت که نیروهای مولده صنعتی را در مصر رشد بدهد، مورد تحسین سمیرآمین بود.

• چیزی که به ذهن نظریه پردازان سرمایه داری مرکز و پیرامونی نمی رسد، این است که سرمایه داری نه وطن دارد و نه دشمنی خاصی با وطن مصر.
• سرمایه داری آنجائی می رود که کار انباشت و تولید ارزش اضافی اش پیش می رود.
• سرمایه داری جلوی رشد نیروهای مولده را در مناطقی که سرمایه داری نیست، نمی گیرد، چون منطق ملی ندارد.
• منطق ملی متعلق به سمیرامین و کارگران فریب خورده غرب است.
• سرمایه در آنجا گسترش پیدا نمی کند، چون بارآوری لازم را ندارد و هر وقت لازم بود آن مناطق را سرمایه داری می کند.
• سرمایه داری غرب حتی در خاک های خودش بخش هائی از اقتصاد را به خرده بورژوازی می سپارد و حتی رها می کند.
• چون بارآوری ندارد و انحصار آن مفید نیست.

• سرمایه داری اینکار را نمی کند، چون می خواهد بظاهر نشان دهد که همه می توانند سرمایه دار شوند.
• بمحض اینکه سرمایه بزرگ سودآوری در خرده بورژوازی پیدا می کند، آن را می بلعد و برایش مهم نیست که وطنی است و یا غیر وطنی.
• وطن در سرمایه داری یک وسیله سازماندهی جامعه مثل خانواده است و بر سرمایه حاکم نیست.
• سرمایه داری بر وطن حاکم است.
• جهان را بر اساس وطن ها توضیح نمی دهند، جهان را بر اساس طبقات اجتماعی و مبارزات آنها با هم توضیح می دهند.
• چرا من باید نگران ستیز جناح ایکس سرمایه داری با جناح ایگرگ آن باشم، وقتی که می دانم که هر دوی آنها مرا استثمار می کنند؟
• آیا من باید یکی دو نسل دیگر استثمار شوم، تا نیروهای مولده رشد کنند؟
• این حرفها چیه جانم.

5
مترجم دیگر

• ترجمه ناقص از بخشی از مقاله به چه دردی می خورد.
• مقاله یک تکه است و نباید ان را خرده خرده ترجمه کرد و آن هم این سان.

6
ربابه

• با درود
• من هنوز وقت خواندن این مقاله را نداشته ام.
• ولی از «مهر و محبت و قدردانی» بیکران ایرانی جماعت در حق زحمتکشان مادی و معنوی متحیرم.

• فقط جماعت انگل است که ماهیتا نمی تواند قدر کار و زحمت مادی و معنوی زحمتکشان یدی و فکری را بداند.


• قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری
(میرزا علی معجز زنده یاد)


• اگر حضرات خودشان یک سطر مطلب ترجمه کرده بودند، می دانستند که مترجم چه خون دلی برای ترجمه اثری می خورد.

• ترجمه کاری بمراتب دشوارتر از نوشتن است.
• مترجم باید منظور غیر را دریابد و در قالبی بریزد که برای ملتی دیگر قابل فهم و قابل درک باشد.
• این بمراتب دشوارتر است از نوشتن مطلبی که قلم آزادانه و بی مهابا می چرخد.

• با بهترین آرزو ها برای مترجم عزیز و با برسمیت شناسی دموکراتیک حق هر شهروند و جهانوند در داشتن نظر باب میل خود و گرویدن به گرایش باب میل خود و انتشار آثار خود در هر نشریه متعلق به هر دسته و گروه

• ننگ بر اختناق و استبداد در همه فرم های آن و تحت همه لفافه ها و بهانه ها و شعارهای توخالی.
• با معذرت

7
مترجم دیگر

• مترجم فقط ترجمه نمی کند، انتخاب دارد و خط لیبرالی خودش را جا می اندازد.

7
ربابه

• شما می نویسید: «مترجم فقط ترجمه نمی کند، انتخاب دارد و خط لیبرالی خودش را جا می اندازد.»

• این حکم شما مبهم و ناروشن است:
• «مترجم انتخاب» می کند:
• مطلبی را که بنظرش درست و مفید است، انتخاب می کند و ترجمه می کند، ولی مترجم نه خط فکری خود را، بلکه خط فکری نویسنده را بازتاب می دهد.

• بنظر من، همه باید حق داشته باشند، نظر خود را مطرح کنند.

• فرق هم نمی کند که کسانی با آن موافق و یا مخالف باشند.
• این را می گویند آزادی بیان.

• شما اگر خط فکری به اصطلاح لیبرالی را به هر دلیلی نمی پسندید، می توانید مطلب ترجمه شده و یا نوشته شده را مورد انتقاد علمی و منطقی قرار دهید.

• کسی حق ندارد، بر مخالفین خود پوزه بند بزند.
• این یعنی استبداد، خفقان.

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر