۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

دیالک تیک علت و معلول (2)

پل هنری تیری د هولباخ (1723 ـ 1789)
از متفکران رادیکال قرن هجدهم و از همکاران دیده رو و دآلمبر و از مؤلفین دایرة المعارف (35 جلدی)
آته ئیست، دترمینیست و ماتریالیست.

علیت
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

III
اصل علیت در فلسفه اسکولاستیک

• درک ارسطوئی علیت را فلسفه اسکولاستیکی (بویژه توماس فون اکوین) از مختصات ماتریالیستی آن تهی ساخت و به شرح زیر مورد استفاده قرار داد:

1

• علیت به معنی تحقق یک امکان است که علت نهائی آن خدا ست.• مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت

2

• علل معلولی باید تابع علل غائی باشند.

• مراجعه کنید به علت غائی

IV
اصل علیت در ماتریالیسم انگلیس

• با شروع عصر جدید با توجه به مفهوم ارسطوئی علت معلولی علت دیگری بنام علت محرک مطرح گردید.
• با پیشرفت مکانیک و کشف قوانین مکانیکی و فرمولبندی ریاضی آنها (گالیله، کپلر، نیوتون) راه برای ترویج درک عمدتا ماتریالیستی ـ مکانیکی (درک مبتنی بر ماتریالیسم مکانیکی) از علیت هموار شد و بوسیله فرانسیس بیکن و سپس هوبس به فلسفه منتقل گردید.

1
اصل علیت در فلسفه هوبس

• به نظر هوبس مؤثر بودن علت (پدید آمدن معلول) تنها از طریق مکانیکی بوسیله ضربه، فشار، اصطکاک مستقیم و غیره امکان پذیر می گردد.
• اهمیت مترقیانه این درک مکانیکی نارسا از علیت در وهله اول در ضربه مهلکی است که آن بر اعتقاد به اعجاز فرود می آورد و عالی ترین وظیفه علوم و فلسفه را در توضیح روندهای طبیعی در پرتو علل طبیعی می داند.
• به نظر هوبس فلسفه عبارت است از «شناخت عقلی معلول ها و پدیده ها ازعلل شناخته شده آنها و یا دلایل ایجاد کننده آنها و برعکس، شناخت دلایل ایجاد کننده از معلول های شناخته شده.» (هوبس، «تئوری اجسام» فصل اول، ص 2)

2
اصل علیت در فلسفه فرانسیس بیکن

• در این چنین چارچوب فلسفی بود که فرانسیس بیکن در چارچوب نظریه استنتاجی خود به توسعه و تکمیل متدهایی جهت کشف پیوندهای علی پرداخت.

3
اصل علیت در فلسفه جان استوارت میل

• بعدها در قرن نوزدهم، جان استوارت میل آنها را بطور مفصلی مورد بررسی قرار داد و تحت عنوان روش های میمیک (متدهای مبتنی بر تطبیق، تفاوت، متدهای مرکب از تطبیق و تفاوت و غیره) از خود به یادگار گذاشت.

• مراجعه کنید به استنتاج

V
اصل علیت در ماتریالیسم فرانسه

• درک ماتریالیستی ـ مکانیکی از علیت به عنوان بخشی از دترمینیسم مکانیکی در ماتریالیسم فرانسه درقرن هجدهم به کمال همه جانبه خود می رسد.
• شاخص اصلی این ماتریالیسم عبارت است از باور به علیت خطی، که در آن حوادث ماهوی و غیرماهوی، ضرور و تصادفی در زنجیری پشت سر هم ردیف می شوند که هر حلقه را معنی همانندی با حلقه دیگر است.

• به قول هولباخ «جهان زنجیری ناگسستنی و بی پایان از علت و معلول است» ، که در آن تصادف عینی وجود ندارد.
• به عبارت دیگر تصادف تنها محصول نادانی سوبژکتیف ما نسبت به علل طبیعی است.

• ماتریالیسم فرانسه همانند ماتریالیسم انگلیس در قرن هفدهم در درک خود از علیت به مبارزه مستقیم بر ضد جزم های تئولوژیکی تحت عنوان علت غائی الهی بر می خیزد و آگاهانه استتنتاجات الحادآمیز خود را مطرح می سازد.
• اما به سبب سطح نازل رشد علوم در آن زمان می بایستی به فلسفه طبیعت و بویژه به دستاوردهای علم مکانیک تکیه کند و لذا نمی توانست خالی از عیوب و نارسائی هائی باشد، که در سال های بعد بهانه به دست کسانی می دهند که قصد زیر علامت سؤال کشیدن اعتبار عام اصل علیت را دارند.

1
عیوب ماتریالیسم مکانیکی (درک مکانیکی علیت)

• از عیوب یاد شده می توان استنتاجات فاتالیستی (تقدیرگرایانه) را نام برد که نتیجه مطرود دانستن تصادف اند.
• درک مکانیکی علیت بویژه در مورد تحولات اجتماعی و روندهای توسعه اجتماعی ضعف های خود را نشان می دهد:

1

• درک مکانیکی علیت انسان را اسیر دست و پا بسته جبری (ضرورتی) کور می داند که فاقد هرگونه آزادی انتخاب و تصمیم گیری است.


2

• درک مکانیکی علیت علت کلیه روندهای اجتماعی را درعلل مکانیکی مثلا تأثیر حرکت اتم ها و مولکول ها در جسم شاهان و حکام و غیره خلاصه می کند.


3

• نارسائی علیت گرانی مکانیکی اما در عرصه ارگانیکی نیزخود را نمایان می سازد:

• به سبب ناتوانی از توضیح علمی پدیده هدفمندی ارگانیکی و رفتار نهائی ارگانیسم میدان را در اختیار انحصاری تله ئولوژی ایدئالیستی قرار می دهد.

• (تله ئولوژی نامی است که کریستیان ولف به آموزش فراگیر، معنوی، ایده ای و بالاخره الهی هدفمندی هرحرکت و توسعه در جهان داده است.
• تله ئولوژی آموزش ایدئالیستی است که پدیده های تطبیق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی جامه عرفان می پوشاند، به هدفگذاری روحی از قبل مقدر برای چیزها، روندها، سیستم ها و غیره جهان مادی اعتقاد دارد و لذا ساختار و توسعه واقعیت را نه بطور علی، بلکه بطور غائی، بمثابه نتیجه مشیت ایده هدفگذار غیرمادی می داند. مترجم)

درک ماتریالیستی علیت تا قرن هجدهم با درک عمدتا ایدئالیستی ـ عینی علیت در مبارزه بوده است، مبارزه ای که افلاطون آغاز کرده بود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر