۱۴۰۴ فروردین ۱۴, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۲۱)

  
 

آذر و احسان طبری

پژوهشی از احسان طبری

راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی

(مجله “دنیا” دوره دوم، سال ششم، شماره ۴ زمستان ١٣۴۴)

درنگی

از

شین میم شین

طبری
 
به عقیده نگارنده
 این ملاک را باید در رفتار و رابطه شخص مورد قضاوت
 اولا
 نسبت به واقعیت و حقیقت 
و
 دوما 
نسبت به جامعه جستجو کرد.
 
 یعنى 
باید دید
 در کردار نمونه وار حیاتى 
(نه در گفتار یا کردار استثنا و غیر تیپیک) 
روش فرد مورد قضاوت ما نسبت به واقعیت و حقیقت چیست، 
روش فرد مورد قضاوت ما نسبت به جامعه چگونه است. 
هردوى این ملاک ها داراى محتوى بغرنجى است و تنها طى توضیح وسیع مى توان مطلب را دریافت.

معنی تحت اللفظی:
ملاک و معیار عینی (البته از دید طبری)
را
باید در کردار نمونه وار حیاتی شخص مورد نظر پیدا کرد.
نه در گفتار او و نه در کردار استثنائی و غیرنمونه وار او،
 بلکه در  روش او نسبت واقعیت و حقیقت و جامعه.
 
از این جمله طبری،
فقر فلسفی و مفهومی او آشکار می گردد:
 
۱
 در کردار نمونه وار حیاتى 
(نه در گفتار یا کردار استثنا و غیر تیپیک)
 
  کردار به زبان فلسفی ـ مارکسیستی، فرمی از بسط . تعمیم پراتیک است.
همه تلاش و تقلای مادام العمر طبری
صرف ترجمه مخرب مفاهیم تعیین کننده فلسفی ـ مارکسیستی  به زبان فارسی شده است.

تلاش و تقلایی که به عنوان هنر و شق القمر و تحفه نطنز به خورد توده ای ها داده شده است.

یعنی
از ذلت، فضیلت ساخته شده است.
 
وقتی گفته می شود که طبری نماینده سرسخت ناسیونالیسم است، به همین دلیل است.

ضد دیالک تیکی پراتیک، تئوری است.
طبری آثار مارکسیستی را بخشا خوانده است و احکامی از مارکس و لنین را مثل طوطی حتی ازیر کرده است.
 
طبری
اصولا 
باید از دیالک تیک تئوری و پراتیک باخبر باشد.
 
مسئله اما این است که با خواندن سرسری و سطحی و الکی آثار مارکسیستی،
کسی مارکسیست نمی شود.
 
به همین دلیل
طبری در این جمله، نه به تئوری، بلکه به گفتار می رسد.
 
یعنی
به
دیالک تیک کردار و گفتار می رسد.
چرا و به چه دلیل؟
برای اینکه حضرت زرتشت، پیامبر ناسیونالیسم ایرانی،
 دیالک تیک پندار و گفتار و کردار را کشف و تبلیغ و تدوین کرده و به میراث نهاده است.
 
طبری
اما
دیالک تیک نسبتا علمی زرتشت را هم به صورت مثله و مخدوش فهمیده است:
 
طبری
فقط به دیالک تیک گفتار و کردار رسیده است و پندار (افکار) را دور انداخته است.
شاید به این دلیل که محتوای پندار زرتشت را نفهمیده است و خرافی انگاشته است.
 
دیالک تیک تئوری و پراتیک
یکی از مهمترین تئوری های فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی (ماتریالیسم تاریخی) است.
 
وقتی لنین می گوید:
بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی وجود ندارد،
 همین دیالک تیک تئوری و پراتیک
را
به صورت دیالک تیک تئوری انقلابی و جنبش انقلابی  بسط و تعمیم می دهد.
 
این 
ضمنا
بدان معنی است که طبری محتوای دیالک تیکی ـ ماتریایلستی ـ تاریخی این شعار معروف لنین را حتی نفهمیده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر