۱۳۹۹ فروردین ۵, سه‌شنبه

تأملی در تصورات و تخیلات و توهمات کسری فروهی (۱۷)


 در جستجوی بدیل: 
بازگشت به دیالکتیک انقلابی 


کسری فروهی
(۱۳۶۳) 

منبع:
نوید نو  

ویرایش و تحلیل 
 از 
یدالله سلطانپور
 
۱
پس از جنگ اول جهانی
 شخصیت‌های انترناسیونال دوم 
مانند کائوتسکی و برنشتاین و غیره 
با 
نوعی جبرباوری 
و 
تصلب فرماسیون‌هایی که مارکس با یاری جستن از دیالکتیک انقلابی 
ترسیم کرده بود 
من ـ زور حریف
از
تصلب فرماسیون ها
چیست؟
 
تصلب
یعنی سفت و سخت و منجمد شدن.
 
برنشتاین و کائوتسکی
شاهد تصلب فرماسیون ها بوده اند؟
 
کسی 
که
از
دیالک تیک انقلابی کذایی
هارت و پورت می کند،
همان کسی
است
که
به
تصلب فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری
ایمان آورده است.
 
فرماسیون اقتصادی جامعه بشری
چیست
و
به
چه
معنی است؟
 
    فرماسیون اقتصادی جامعه، 
مفهوم بنیادی جامعه ـ تئوری ماتریالیسم تاریخی 
است 
که
 توسط مارکس و انگلس
 تدوین یافته است. 

  مفهوم فرماسیون اقتصادی جامعه، 
بیانگر مجموعه مناسبات مادی و ایده ئولوژیکی انسان ها 
ست 
که 
با  
مناسبات تولیدی تاریخا معین وابسته به سطح توسعه نیروهای مولده،
 تعیین می شود.

   مفهوم فرماسیون اقتصادی جامعه،
 ضمنا مفهوم مرکزی جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی
 است.

مراجعه کنید 
به
فرماسیون اقتصادی جامعه
 

فرماسیون اقتصادی جامعه

۱

۲

۳

۴

۵

 پایان
مگر
چیزی که وابسته به توسعه نیروهای مولده باشد،
می تواند دچار تصلب گردد؟
 
نیروهای مولده
در
تحول بی امان
اند.
 
راز توسعه بی امان جامعه بشری
و
تعویض پشت سر هم فرماسیون های اقتصادی
در
همین تحول بی سد و بند توسعه نیروهای مولده است.
 
همین تحولات غول آسای معاصر
در
زمینه انفرماتیک، سیبرنتیک، تکنیک، صنعت، علم و فوت و فن
چیزی جز توسعه بی امان نیروهای مولده
نیست.
 
دم زدن از تصلب فرماسیون های اقتصادی
نشانه نادانی
است.
 
۲
تصلب فرماسیون‌هایی که مارکس با یاری جستن از دیالکتیک انقلابی 
ترسیم کرده بود 
 
ضمنا
مارکس و انگلس
نه
تصلب (استاتیک، انجماد، ایستایی) فرماسیون های اقتصادی
را
بلکه 
دینامیک (پویایی، تاریخیت، تحول شتابان) فرماسیون های اقتصادی
را
نه
با
یاری جستن از دیالک تیک انقلابی کذایی،
بلکه
با
کشف تز موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ»
با
کشف بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری
اثبات کرده اند.

مراجعه کنید
به

«درک ماتریالیستی تاریخ»
و
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی
و
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
 
ما
صدها تحلیل در این زمینه منتشر کرده ایم.
 
۳
پس از جنگ اول جهانی
 شخصیت‌های انترناسیونال دوم 
مانند کائوتسکی و برنشتاین و غیره 
دست روی دست گذاشته
 و 
در 
 انتظار رشد طبقه کارگر برای انقلاب سوسیالیستی 
چشم امید به بورژوازی سابقاً انقلابی 
دوخته بودند.
 
کائوتسکی و برنشتاین
هرگز
دست روی دست
نگذاشته بودند.
 
بی دلیل
نبوده
که
ولادیمیر لنین
به
کائوتسکی 
صفت مرتد
داده است.
 
کائوتسکی و برنشتاین
پس از مرگ انگلس
سنگر طبقاتی پرولتری خود
را
عوض می کنند
و
به
سنگر بورژوازی
می خزند
و
جنبش سوسیال ـ دموکراسی کارگری
را
هم
به
دنبال می برند.
 
بدین طریق
بدترین ضربه
بر
پیکر جنبش کارگری ـ کمونیستی جهانی
وارد می آورند.
 
حریف
ضمن لغله لسان دیالک تیک انقلابی کذایی
و
انتقاد بندتنبانی از کائوتسکی و برنشتاین
به
تطهیر تئوریکی این زباله ها
مبادرت می ورزد.

۴
پس از جنگ اول جهانی
 شخصیت‌های انترناسیونال دوم 
مانند کائوتسکی و برنشتاین و غیره 
در 
 انتظار رشد طبقه کارگر برای انقلاب سوسیالیستی 
چشم امید به بورژوازی سابقاً انقلابی 
دوخته بودند.
 
یکی از ایرادات تحلیلی مهم حریف
گذاشتن علامت تساوی میان ادعا و اندیشه
است.
 
به
همین دلیل
او
از 
مفاهیم «انتظار رشد طبقه کارگر برای انقلاب سوسیالیستی»
و
«دوختن چشم امید به بورژوازی سابقاً انقلابی»
بهره بر می گیرد.
 
روی این مفاهیم سوسیال ـ دموکراتیکی و منشویکی
باید
کار تئوریکی کرد.
 
منظور از مفهوم رشد طبقه کارگر چیست؟
 
رشد تئوریکی طبقه کارگر؟
 
رشد تئوریکی پیشاهنگ (حزب) طبقه کارگر و یا کل طبقه کارگر؟
 
رشد تشکل و سازمان (دیالک تیک سازمان یابی و سازماندهی) طبقه کارگر به طور کلی
و
یا
رشد تشکل و سازمان پیشاهنگ (پیشاهنگ سوبژکتیو و اوبژکتیو) طبقه کارگر؟ 
 
منظور
از
بورژوازی سابقا انقلابی چیست؟
 
حریف
که
مرتب
نام
لنین
را
بر زبان می راند،
از
لنینیسم
بی خبر است.
 
بورژوازی در زمان ارتداد کائوتسکی و برنشتاین
 نه
بورژوازی مترقی آغازین 
(سابقا انقلابی)
بلکه
به
قول دقیق و درست لنین
بورژوازی واپسین مرتجع امپریالیستی 
و
ماهیتا 
ضد بروژوازی آغازین
بوده است.
 
به
همین دلیل
جنبش سوسیال ـ دموکراسی 
به
همت کائوتسکی و برنشتاین
به
معنی در آوردن جنبش کارگری به خدمت بورژوازی امپریالیستی
بوده است.
 
آنهم
بر خلاف تصور حریف
نه
پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی اول
بلکه
قبل از آن.
 
حریف باید بداند
که
تفاوت و تضاد مارکسیسم ـ لنینیسم و بلشویسم با سوسیال ـ دموکراتیسم
در
تأیید جنگ امپریالیستی جهانی توسط سران سوسیال ـ دموکراسی
و
مخالفت احزاب کمونیستی منشعب از سوسیال ـ دموکراسی
بوده است.
 
بی دلیل نبوده
که
پیروان مارکسیسم ـ لنینیسم
از
مفهوم سوسیال - امپریالیسم
بهره برگرفته اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر