۱۳۹۸ اسفند ۲۴, شنبه

تأملی در تصورات و تخیلات و توهمات کسری فروهی (۱۰)


 در جستجوی بدیل: 
بازگشت به دیالکتیک انقلابی 


کسری فروهی
(۱۳۶۳) 

منبع:
نوید نو  

ویرایش و تحلیل 
 از 
یدالله سلطانپور
 
حکومت 
که 
 (به‌ویژه) 
از 
فردای پایان جنگ 
با 
مجموعه سیاست‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی 
مشغول بازتولید طبقه متحد خود بوده 
(آن‌چه رفقای ۱۰ مهر و تارنگاشت عدالت چشم خود را بر روی آن بسته‌اند) 
به‌
 طور کامل
 حساب خود 
را 
از 
مردم
 جدا کرده 
در
جریان این انتخابات 
نشان داد 
که 
اعتمادی 
به 
 توده 
ندارد. 
("انتخابات دوم اسفند ایران ازنظر کیفی برای منطقه خیلی معنادار بود. 
پیروزی قاطع نیروهای انقلابی و هوادار مقاومت
 نشان داد 
 نظام جمهوری اسلامی به سمت انسجام بیشتر در حال حرکت است...
 این رونمایی از نتایج کیفی انتخابات خرداد ۱۴۰۰..."
  سرمقاله کیهان ۸ اسفند ۹۸ سعدالله زارعی)
 
کسی که از دیالک تیک انقلابی کذایی
بدیل برای طویله جماران می سازد،
 از 
تنها چیزی 
که 
کمترین خبری ندارد، 
دیالک تیک
 است.
 
۱
حکومت
به‌
 طور کامل
 حساب خود 
را 
از 
مردم
 جدا کرده 
در
جریان این انتخابات 
نشان داد 
که 
اعتمادی 
به 
 توده 
ندارد.
 
حریف 
نه
تنها
از
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
بی خبر است،
بلکه از عینیت (اوبژکتیویته) این دیالک تیک و هر دیالک تیک دیگر غافل است.
 
دیالک تیک عینی (اوبژکتیو) توده و طبقه حاکمه
دال بر چیست؟
 
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
یعنی همبایی و همستیزی همزمان آندو.
 
طبقه حاکمه انگل و استثمارگر
تنها به برکت غصب دار و ندار توده می تواند امتیازات خود را تشکیل و توسعه دهد و حفظ کند.
 
اعلام «بی اعتمادی طبقه حاکمه به توده»، اگر نشانه نادانی حریف نباشد، 
نشانه عوامفریبی رفرمیستی او ست.
 نشانه تلاش او به توده فریبی است.

 روشنفکران قلم به دست روزی نامه نگار طبقه حاکمه
«بی اعتمادی توده به طبقه حاکمه» 
را
تماتیزه می کنند
که
هم
به
معنی تضعیف عوامفریبی طبقه حاکمه است
و
هم
هشداری به طبقه حاکمه است
تا
  در متدهای استحماری خود تجدید نظر کند.
 
اما محتوای سیاسی این وارونه سازی حریف چیست؟
 
۲
حکومت
به‌
 طور کامل
 حساب خود 
را 
از 
مردم
 جدا کرده 
در
جریان این انتخابات 
نشان داد 
که 
اعتمادی 
به 
 توده 
ندارد.  
 
بی اعتمادی طبقه حاکمه به توده
ذاتی طبقه حاکمه 
است.
یعنی
پدیده ای بالقوه
است.
 
یعنی
قاعده
است
و
نه
استثناء.
 
حریف
دیالک تیک  استثناء و قاعده
(برتولت برشت) 
را
وارونه می سازد.
یعنی
استثناء را قاعده جامی زند و قاعده را استثناء.

خیزش های خود به خودی دیماه و آبانماه
نشانه بی اعتمادی توده به طبقه حاکمه بوده اند و نه برعکس.
 
سایت ۱۰ مهر و طویله عدالت
شعور ندارند.
اصلا
معلوم نیست که ماهیت طبقاتی این طویله ها چیست.
 
آنچه آشکار است، این است که اینها آبروی حزب توده را می برند.

۳
حکومت
به‌
 طور کامل
 حساب خود 
را 
از 
مردم
 جدا کرده 
در
جریان این انتخابات 
نشان داد 
که 
اعتمادی 
به 
 توده 
ندارد. 
 
اعتماد طبقه حاکمه به توده
نه
به
معنی آدم حساب کردن توده،
بلکه به معنی رمه گاو و گوسفند محسوب داشتن توده و به دبنال خود کشیدن آن است.
 
اعتماد طبقه حاکمه به توده
حتی
 در طویله های امپریالیستی
که
استحمار توده ای
از
سنین کودکستان شروع می شود و لحظه به لحظه تقویت و تعمیق می گردد،
مطمئن و ماندگار
نیست.
 
توده
از
منظر طبقه حاکمه
در
معرض خطر روشنگری
است.
 
به
همین دلیل
طبقه حاکمه
 از 
سویی
به
تضعیف روشنگری
 مبادرت می ورزد
(حزب توده را به بهانه های واهی سرکوب می کند و منحل می سازد)
و
از
سوی دیگر
به 
 تقویت جریانات فاشیستی 
همیت می گمارد.
 
بدین طریق
هم
امکان روشنگری از بین می رود 
و
هم
توده
 از
 هراس فاشیسم 
به
طبقه حاکمه به اصطلاح عاقل و بالغ (لیبرال، مشد حسن روحانی) می چسبد.
 
البته
طبقه حاکمه
علیرغم آن
به
 دو دلیل زیر
می تواند
به
ترور کلکتیو خشن و خونین توده  
مبادرت ورزد:
اولا
برای پیشبرد مبارزه طبقاتی از بالا و تشدید آن
 (چندبرابر کردن قیمت بنزین و غیره)
ثانیا
در
صورتی که توده روشن شود
و
به
ماهیت ضد توده ای طبقه حاکمه پی ببرد
و
«پا از گلیم خویش بیرون نهد.» 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر