۱۳۹۸ اسفند ۲۶, دوشنبه

تأملی در تصورات و تخیلات و توهمات کسری فروهی (۱۲)


 در جستجوی بدیل: 
بازگشت به دیالکتیک انقلابی 


کسری فروهی
(۱۳۶۳) 

منبع:
نوید نو  

ویرایش و تحلیل 
 از 
یدالله سلطانپور
 
در 
چنین شرایطی 

به‌
جای تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت
 و 
به 
قول لنین 
تحلیل مشخص از شرایط مشخص 
برخی از گروه‌ها و شخصیت‌های منتسب به چپ 
با
 پیش کشیدن موضوع بدیل در برابر حکومت جمهوری اسلامی 
عملاً چشم خود را بر زنجیره اعتصاب‌های کارگری 
( که برخی از آن‌ها مانند اعتصاب‌های کارگران هفت‌تپه در گستردگی پس از انقلاب بی‌نظیر هستند) 
می‌بندند 
و 
خیزش میلیون‌ها کارگر، فرهنگی، پرستار و دانشجو و جنبش پرقدرت زنان و محیط‌زیست 
را 
در جامعه نمی‌بینند. 
آنان یا دست روی دست گذاشته یا در میان حاکمیت یا محفل‌های سکولار و بعضاً سیا ساخته و یا لابلای کتاب‌ها و در محفل‌های بی‌خاصیت در پی کشف بدیل انقلاب سیاسی خود هستند
 
ما 
قبل از همه
مفاهیم مهم حریف در این فراز از مقاله او
را
برای تمرین تفکر مفهومی
مورد تأمل قرار می دهیم:
 
۱
تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت
 
کسی که از تحلیل دیالک تیکی حاکمیت دم می زند،
تا اینجای «تحلیلش»،
حکومت
را
تماتیزه و سانترالیزه کرده است.
 
حریف
(و نه فقط حریف)
اصلا
به
رابطه دیالک تیکی حاکمیت با حکومت
وقوف ندارد.
 
اولا
چرا
تحلیل دیالک تیکی حاکمیت و نه جامعه؟
 
حاکمیت و یا طبقه حاکمه
که
کل جامعه
را
تشکیل نمی دهد.
 
حاکمیت و یا طبقه حاکمه
در
دیالک تیک حاکمیت و حکومت
(فرمی از بسط دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی)
از
سویی
و
در
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
از
سوی دیگر
وجود دارد.
 
خوب.
ماهیت طبقاتی طبقه حاکمه 
(حاکمیت، زیربنای اقتصادی طویله)
چیست؟
 
اگر
جامعه در مرحله کاپیتالیستی توسعه قرار دارد،
اگر
طبقه حاکمه
را
بورژوازی 
تشکیل می دهد،
آلترناتیو چنین جامعه ای
فقط می تواند جامعه سوسیالیستی
و
آلترناتیو بورژوازی
فقط می تواند پرولتاریا باشد.

حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر
باید
به
تحلیل همه طبقات اجتماعی و احزاب و جریانات آنها کمر بربندد
 و
 توده را تحت پرچم سرخ طبقه کارگر گرد آورد.

یعنی
برای روشنگری علمی و انقلابی
بدیلی وجود ندارد.

۲
تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت
 
منظور حریف
از
موقعیت جامعه
چیست؟
 
موقعیت جامعه از چه نظر؟
 
منظور حریف
احتمالا
موقعیت سوق الجیشی طویله است که در پایان همین مقاله تصریح خواهد کرد.
 
موقعیت جامعه
چه ربطی به بدیل برای آن دارد؟
 
۳
تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت
 و 
به 
قول لنین 
تحلیل مشخص از شرایط مشخص
حریف معنی ساده ترین مفاهیم فلسفی
را
نمی داند.
 
به
همین دلیل
میان تحلیل جامعه و طبقه حاکمه و شرایط به اصطلاح مشخص 
علامت تساوی می گذارد.
ایرانی جماعت
انشاء
می نویسند.
 
برای اینکه عاجز از تفکر مفهومی اند.
 
۴
برخی از گروه‌ها و شخصیت‌های منتسب به چپ 
با
 پیش کشیدن موضوع بدیل در برابر حکومت جمهوری اسلامی 
عملاً چشم خود را بر زنجیره اعتصاب‌های کارگری 
( که برخی از آن‌ها مانند اعتصاب‌های کارگران هفت‌تپه در گستردگی پس از انقلاب بی‌نظیر هستند) 
می‌بندند
 
اکنون
از
طرز «تفکر» سوبژکتیویستی حریف
پرده برمی افتد:
اولا
بدیل 
در
وهله اول
برای طبقه حاکمه 
تعیین می شود.
برای فرماسیون اقتصادی جامعه
تعیین می شود
و
نه
برای حکومت.
حکومت و یا هیئت حاکمه و یا دولت
از
عناصر روبنای ایده ئولوژیکی  جامعه
است.
ثانوی
است.
 
به
ساز زیربنای اقتصادی
می رقصد.
 
ثانیا
پیش شرط تعیین بدیل برای جامعه
ماهیت فرماسیونی ـ اقتصادی جامعه
است.
ماهیت طبقه حاکمه حاکم بر جامعه است
و
نه
تظاهرات این و آن.
 
حزب توده
باید
پیشروتر از توده باشد و نه پس روتر از توده.
 
معیار قرار دادن اعتصابات کارگری و غیره
نشانه طرز «تفکر» سوبژکتیویستی
است 
و
نه
طرز تفکر دیالک تیکی.

حزب توده
باید
برنامه داشته باشد
و
بدیل برای طبقه حاکمه
را
بی اعتنا به حضور و عدم حضور توده در میدان مبارزه
تعیین کند.

تعیین بدیل بر اساس حضور و یا عدم حضور توده در میدان جامعه
به
معنی دل بستن به جنبش خودپو و فراموش کردن جنبش مبتنی بر آگاهی است.

لنین
پیگیرترین و قاطع ترین مخالف خودپویی جنبش اجتماعی است.

مراجعه کنید
به
دیالک تیک خودپویی و آگاهی

۵
خیزش میلیون‌ها کارگر، فرهنگی، پرستار و دانشجو و جنبش پرقدرت زنان و محیط‌زیست
 
ما
باید
طبقات و اقشار و گروه های اجتماعی
را
تحلیل کنیم.
 
جنبش کارگری
حتی
سندیکایی
نیست.
 
طبقه کارگر در طویله جماران
فاقد سندیکای واقعی کارگری
است.
جنبش زنان
جنبشی بورژوایی 
است.
مطالبات زنان ایران
در
چارچوب ساختار اجتماعی موجود است.
 
 جنبش محیط زیست
اگر تقلیدی طوطی وش از جنبش امپریالیستی محیط زیست نباشد،
نیز
در
چارچوب ساختار اجتماعی موجود است.

به
همین دلیل
جنبش محیط زیست
 در
همه ممالک امپریالیستی
جنبشی بی دورنما و بند تنبانی
است
و
آماجش
تضعیف جبهه کار
و
تقویت جبهه سرمایه است.

احزاب محیط زیستی 
بدون استثناء
احزاب بورژوایی ـ امپریالیستی و ضد کمونیستی اند.

۶
برخی از گروه‌ها و شخصیت‌های منتسب به چپ 
  یا دست روی دست گذاشته یا در میان حاکمیت یا محفل‌های سکولار و بعضاً سیا ساخته و یا لابلای کتاب‌ها و در محفل‌های بی‌خاصیت در پی کشف بدیل انقلاب سیاسی خود هستند
 
مفهوم مبهم و من درآوردی «بدیل انقلاب سیاسی خود» 
به
چه معنی است؟
 
ضمنا
منظور از انقلاب سیاسی
چیست؟
 
علاوه بر این
منظور از چپ
چیست
که
گروه ها و شخصیت های منتسب بدان
یا
منفعلند
یا
دل به حاکمیت بسته اند
یا
با
محافل سکولار و سیا ساخته 
همکاری می کنند
و
یا
سرگردان در کتب و محافل بی خاصیت اند؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر