۱۳۹۸ اسفند ۲۶, دوشنبه

اقتصاد سیاسی


 
 
 پیشکش 
به 
جواد 
(جوانشیر)
که
جان ما بود.
 
 
 پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان 
شین میم شین 
 
 ۱
·    به قول کلاسیک های مارکسیسم «اقتصاد سیاسی علم قوانینی است که بر تولید و مبادله مایحتاج حیاتی مادی درجامعه بشری حاکمند.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۳۶)

۲
·    موضوع اقتصاد سیاسی شیوه تولید است که دیالک تیکی از نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.

·    مراجعه کنید به شیوه تولید، نیروهای مولده، مناسبات تولیدی

۳
·    اقتصاد سیاسی به بررسی تشکیل و توسعه مناسبات تولیدی در تأثیر متقابلش با نیروهای مولده می پردازد.

۴
·    اقتصاد سیاسی به بررسی مؤثریت اقتصادی نیروهای مولده، سیستم نیروهای مولده و دیالک تیک روابط اقتصادی شیوه تولید با روبنای جامعه ای می پردازد.

۵
·    سیستم بسته در خود مارکسیسم ـ لنینیسم از وحدت مشترک چیزهای زیر تشکیل می یابد:

الف
·    اقتصاد سیاسی
ب
·    ماتریالیسم دیالک تیکی
پ
·    ماتریالیسم تاریخی
ت
·    سوسیالیسم (کمونیسم) علمی

۶
·    برای درک جامعه بشری باید دانست که «مناسبات حقوقی از قبیل فرم های دولت، نه با توجه به خودشان قابل درک اند و نه با توجه به توسعه عام به اصطلاح روح (فکر)، بلکه بیشتر با توجه به مناسبات مادی زندگی قابل درک اند...
·    باید دانست که آناتومی (علم تشریح) جامعه بورژوایی را باید در اقتصاد سیاسی جست.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۸)

۷
·    اقتصاد سیاسی با آناتومی (تشریح) جامعه بورژوایی سر و کار دارد.

۸
·    اقتصاد سیاسی یک علم تاریخی است.

۹
·    موضوع اقتصاد سیاسی، وظایف و فونکسیون های آن و مجموعه هیئت آن در همه دوران های  جامعه ای یکسان نبوده اند و حتی در یک دوران تاریخی متفاوت بوده اند.

۱۰
·    به همین دلیل اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم با اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم تفاوت دارد.

۱۱
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی اما اصولا با نظریات و خطوط اقتصادی مختلف  که بیانگر منافع دیگر طبقات و اقشار در ممالک غیرسوسیالیستی اند، تفاوت دارد.

تاریخ اقتصاد سیاسی

۱
·    ما نطفه های اقتصاد سیاسی علمی را در نظام برده داری پیدا می کنیم.

۲
·    عنوان آغازین اقتصاد (ئوکونومی) (ئوکوس = خانه، خانه داری و نوموس = قانون) در نظام برده داری پدید آمده است.

۳
·    آموزه اقتصادی در جامعه برده داری در خدمت اثبات ایده ئولوژیکی کردوکار کاری برده ها و پیشبرد تصورات حاکم راجع به تولید، تقسیم کار و غیره بوده است.

۴
·    اقتصاد سیاسی به مثابه علم مستقل با کاپیتالیسم آغازین شروع به توسعه کرده است.

۵
·    خصلت نگرش های اقتصادی دوران فئودالیسم عمدتا مذهبی ـ اسکولاستیکی بوده است.
·    بعدها در اواخر عمر فئودالیسم، جنبش جامعه ای توده های تحت ستم، خطوط انقلابی و ضد فئودالی کسب کرده است.
·    آنگاه نگرش های اقتصادی اوتوپیکی آغازین توماس مور و کامپانللا رواج یافته اند که فراتر از سطح توسعه جامعه در آن زمان بوده اند.
·    با گام نهادن سرمایه در فرم سرمایه تجاری و سرمایه نزولخواری به صحنه، تئوری های اقتصادی ـ سیاسی پدید آمده اند.

۶
·    اولین تئوری های نسبتا کامل در اقتصاد و سیاست در دوران سرمایه داری آغازین را مونه تاریسم و مرکانتیلیسم تشکیل می دهند.

·    مراجعه کنید به مرکانتیلیسم

۷
·    تئوریسن های تجاری مرکانتیلیسم از قبیل مون و غیره عمدتا تئوری انباشت اولیه سرمایه را تدوین می کنند و بدین طریق منافع بورژوازی در حال تشکیل بر ضد فئودالیسم را نمایندگی می کنند.

۸
·    اقتصاد سیاسی بورژوایی در مبارزه بر ضد مناسبات فئودالی تشکیل شده است.

۹
·    اقتصاد سیاسی بورژوایی از پتی  به عنوان «مؤسس اقتصاد سیاسی مدرن» (به قول مارکس)،  بعد فیزیوکرات ها در فرانسه به مثابه «پدران اقتصاد مدرن» (به قول مارکس)، بعد، اقتصاد دوره مانوفاکتور (صنایع دستی کوچک)، تا آدام اسمیت به مثابه تکمیل کننده اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی وریکاردو به مثابه اقتصاد دان کاپیتالیسم صنعتی، معارفی را توسعه داده است که نهایتا در خدمت طبقه بورژوازی بوده اند و منبع اقتصاد سیاسی مارکسیستی محسوب می شود.

۱۰
·    با گام نهادن طبقه کارگر به مثابه نیرویی مستقل به صحنه تاریخ و با تشدید تضادهای کاپیتالیستی «ناقوس مرگ اقتصاد سیاسی علمی بورژوایی به صدا در آمد.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۲۱)

۱۱
·    همزمان با آن، جریانات مختلفی پدید می آیند که بیانگر منافع طبقات اجتماعی معینی اند: 

الف
·    در رأس آنها اقتصاد بورژوایی پساریکادوئیستی مالتوس، سی، بستیات و غیره 

ب
·    اقتصاد سیاسی خرده بورژوایی به نمایندگی سیسموندی، پرودون و غیره

پ
·    مارگینالیسم با مکاتب مختلفش 

ت
·    کینزیانیسم
ث
·    نئولیبرالیسم و غیره و غیره

ج
·    نظریات اقتصادی مونوپولیستی (انحصاری) و دولت ـ مونوپولیستی (انحصاری ـ دولتی) معاصر 

۱۲
·    اقتصاد سیاسی به مثابه تئوری اقتصادی طبقه کارگر توسط مارکس و انگلس تشکیل می یابد.

۱۳
·    مارکس با کاربست متد ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در پژوهش مناسبات اقتصادی، اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم را پدید آورد و بدین طریق سنگپایه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم را بنا نهاد.

۱۴
·    مارکس در تولیدی مادی، شالوده حیات جامعه ای را و در روابط اجتماعی ـ اقتصادی انسان ها در تولید، روابط اولین (پریمر، مقدم) و اولیه (آغازین) را تشخیص داد.    

۱۵
·    مارکس توسعه تولید مادی و روابط اجتماعی ـ اقتصادی را به مثابه روندی قانونمند تعریف کرد.

۱۶
·    مارکس اقتصاد را به مثابه علم با منافع طبقه کارگر پیوند داد و بدین طریق، مرحله کیفیتا نوینی در علم اقتصاد پدید آورد و بر محدودیت های معرفتی مبتنی بر منافع بورژوازی و مبتنی بر نگرش های ایدئالیستی اقتصاد سیاسی بورژوایی غلبه کرد. 

۱۷
·    مارکس ضمنا کلیه معارف علمی اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی را به خدمت گرفت.

·    (به همین دلیل، اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوایی یکی از منابع سه گانه مارکسیسم محسوب می شود. مترجم)

۱۸
·    بدین طریق، اقتصاد سیاسی مارکسیستی سقوط ناگزیر کاپیتالیسم و ساختمان جامعه سوسیالیستی را اثبات نمود.
 
۱۹
·    لنین تحت شرایط جدید سرمایه داری انحصاری به توسعه فراتر اقتصاد سیاسی مبادرت ورزید.

۲۰
·    آثار خارق العاده راجع به امپریالیسم و بحران عمومی (عام) سرمایه داری، انقلاب سوسیالیستی و راجع به قانونمندی های تشکیل مناسبات تولیدی سوسیالیستی  و مدیریت اقتصاد سوسیالیستی و غیره به توسعه هرچه بیشتر اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی و به استغنای آن منجر شده اند.

۲۱
·    علمیت سختگیرانه اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی و جانبداری انقلابی آن در دهه های بعد در اثر آثار علمی احزاب کمونیستی، تجارب ساختمان سوسیالیسم در کشورهای سیستم سوسیالیستی جهانی و تجارب مبارزاتی طبقه کارگر در کشورهای کاپیتالیستی به استغنای مستمر آن منجر می شوند.

اقتصادی سیاسی کاپیتالیسم (سرمایه داری)

۱
·    اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم به مثابه بخشی از تئوری اقتصادی واحد (یکپارچه) مارکسیستی ـ لنینیستی به بررسی شیوه تولید کاپیتالیستی، مناسبات اقتصادی کاپیتالیستی و قوانین کاپیتالیسم می پردازد.

۲
·    وظبقه اصلی اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم عبارت است از آنالیز (تجزیه و تحلیل) مناسبات استثماری و قوانین حرکتی عینی شیوه تولید کاپیتالیستی.

۳
·    اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم همزمان، به پژوهش پیوند میان ماهیت سیستم اقتصادی کاپیتالیسم و فرم های نمودین واقعیت کاپیتالیستی می پردازد و بدین طریق بنیان های لازم برای مبارزه طبقاتی طبقه کارگر فراهم می آورد

۴
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم حاوی فونکسیون های زیر است:

الف
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم از سویی شالوده علمی برای استراتژی و تاکتیک طبقه کارگر جهت امحای نظام استثماری عرضه می دارد. 
ب
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم از سوی دیگر به کشف قوانین حرکتی عینی جامعه سرمایه داری مدد می رساند و به اثبات نقش تاریخی طبقه کارگر در کاپیتالیسم منجر می شود

پ
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم از دیگر سو شالوده ای برای تشکیل و توسعه ایده ئولوژی انقلابی است.

ت
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم ضمنا وسیله ای برای افشای تئوری های تدافعی و ولگار ـ اکونومیستی (اقتصادی مبتذل و عوام پسند) بورژوایی است.

۵
·    اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی کاپیتالیسم با ایفای فونکسیون سیاسی و ایده ئولوژیکی به آنالیز (تجزیه و تحلیل) موقعیت اقتصادی و شرایط حیاتی طبقات و اقشار اجتماعی از لحاظ و جنبه خاص خود می پردازد و بدین طریق به کشف تضادهای عینی اقتصاد کاپیتالیستی و غلبه بر آن مدد می رساند.

۶
·    اگرچه غلظت (فشردگی) اقتصاد سیاسی کاپیتالیسم که به پژوهش جوانب کمی و کیفی مناسبات اقتصادی و قوانین می پردازد، در مراحل توسعه تاریخی ـ مشخص فرماسیون جامعه کاپیتالیستی متفاوت است، وظایف بنیادی آن عبارتند از انالیز (تجزیه و تحلیل) شیوه تولید کاپیتالیستی، مناسبات اقتصادی و قوانین و پیوند تولید، گردش، توزیع و مصرف.

۷
·    فشردگی و متمایزیت آنالیز اکونومیکی ـ سیاسی (تجزیه و تحلیل اقتصادی ـ سیاسی) از الزامات مبارزه طبقاتی حاصل می آیند.

۸
·    تحت شرایط انقلاب علمی و فنی، فشردگی و تمرکز (سانترالیزاسیون) رشد یابنده کار و سرمایه و در رابطه با آن، افزایش اجتماعی گشتن کار در همه عرصه های جامعه انحصاری ـ دولتی سرمایه داری و در رابطه با آن، تشدید تضادهای آنتاگونیستی نیاز به اقتصاد سیاسی رشد می کند.

۹
·    نیاز به اقتصاد سیاسی، به ویژه در پی تشدید رویارویی های طبقاتی میان دو سیستم جامعه ای افزایش می یابد. 

۱۰
·    پیش شرط لازم برای آنالیز سوسیولوژیکی سیستم انحصاری ـ دولتی را معارف (شناخت های) بغرنج مربوط به تحول ساختار مناسبات تولیدی کاپیتالیستی در پی اوتوماسیون و مناسبت اقتصادی میان زیربنا و روبنا و غیره تشکیل می دهند.

اقتصاد سیاسی سوسیالیسم

۱
·    تحول مناسبات قدرت و مالکیت و تشکیل مناسبات تولیدی سوسیالیستی وظایف کیفیتا نوینی برای اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی تعیین می کنند.

۲
·    پس از پیروزی مناسبات تولیدی سوسیالیستی و پس از توسعه سوسیالیسم بر بنیان خاص خویش، اقتصاد سیاسی، فونکسیون های مهمی کسب می کند که آماج شان تکمیل مناسبات تولیدی سوسیالیستی و توسعه نیروهای مولده است.
·    یعنی کیفیت عالی تری از شیوه تولید سوسیالیستی است.

۳
·    با وحدت روندهای اقتصادی ـ سیاسی انقلاب سوسیالیستی و با وحدت توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با انقلاب علمی و فنی، اقتصاد سیاسی به پژوهش و آنالیز همه جانبه سیستم قوانین اقتصادی و استفاده از آنها در مؤثریت عالی تر کار جامعه ای می پردازدو وظیفه تشکیل و تقویم (قوام بخشیدن به) سیستم اقتصادی سوسیالیسم به مثابه کل را به عهده می گیرد.

۴
·    بنابرین، توسعه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم یک ضرورت عینی است.

۵
·     تدوین اقتصاد سیاسی سوسیالیسم روندی است که در آن، اقتصاد سیاسی مبانی علمی برای تشکیل و توسعه شیوه تولید نوین، برای پلان بندی، مدیریت (رهبری) و تشکیل اقتصاد سوسیالیستی عرضه می دارد و فونکسیون اقتصادی ـ سیاسی  و اقتصادی ـ سازماندهنده ایفا می کند.

۶
·     اقتصاد سیاسی سوسیالیسم، همزمان بنیان لازم برای توسعه شعور سوسیالیستی پدید می آورد و زحمتکشان را به تفکر اقتصادی  و رفتار شغلی سوسیالیستی نسبت به مالکیت ، کار و مدیریت (هدایت، اداره، رهبری) تولید و نسبت به دولت و غیره رهنمون می شود.

۷
·     موضوعات اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم به شرح زیرند:

الف
·     سیستم اقتصادی سوسیالیسم

ب
·     شیوه تولید سوسیالیستی به مثابه وحدت دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در تشکیل، توسعه و تحول پیش بینانه و پلان مندانه آن.

۸
·     اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم به پژوهش مسائل زیر می پردازد:

الف
·     به پژوهش مناسبات اقتصادی جامعه سوسیالیستی

ب
·     به پژوهش روندها و شرایط جامعه سوسیالیستی

پ
·     به پژوهش روابط اقتصادی متقابل میان شیوه تولید و روبنای سوسیالیستی

۹
·     اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم به تشکیل سیستم اقتصادی سوسیالیسم به مثابه کل خدمت می کند و مبانی سیاسی ـ اقتصادی لازم برای پیوند ارگانیک پلان بندی سانترال دولتی و رهبری مسائل اساسی روند جامعه ای کلی با کردوکار پلان بندی خودمسئولانه و رهبری خودمسئولانه مولدین سوسیالیستی کالاها از سویی و و مبانی سیاسی ـ اقتصادی لازم برای تنظیم خودمسئولانه حیات جامعه ای در هر اقلیم توسط ارگان های محلی قدرت دولتی از سوی دیگر فراهم می آورد.

۱۰
·     اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم برای نیل به این هدف به پژوهش مسائل زیر مبادرت می ورزد:

الف
·     به پژوهش سیستم قوانین اقتصادی عینی شیوه تولید سوسیالیستی و مکانیسم اثرگزاری آن و تعین کمی و کیفی آن.

ب
·     به پژوهش فرم های مختلف مبتنی بر مالکیت جامعه ای  بر وسایل تولید و به طرز پلان بندی قوام یافته ی اکونومیک جامعه سوسیالیستی در روند بازتولید سوسیالیستی وسعت یافته و عضوبندی کیفی و تناسب کمی مجموعه کارگران جامعه ای، صندوق تولید جامعه ای و مجموعه فراورده های جامعه ای

پ
·     به پژوهش منافع مادی جامعه ای، کلکتیو و شخصی مولدین سوسیالیستی در پیوند دیالک تیکی اش و فرم های واقعیت یابی اش. 

۱۱
·      اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم، بنیان تعیین کننده سیاست اقتصادی حزب مارکسیستی ـ لنینیستی و دولت سوسیالیستی است.

۱۲
·     سیاست اقتصادی که در پیوند انقلاب علمی و فنی با توسعه سیستم اقتصادی سوسیالیسم، مکانیسم اثرگزاری قوانین اقتصادی را آگاهانه و پیش بینانه تعیین می کند، متکی بر رابطه متقابل شیوه تولید جامعه با روبنای جامعه است.
·     البته اگر سیاست اقتصادی توسط اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم مورد بررسی قرار گیرد.

۱۳
·     نتایج این پژوهش های سیاسی ـ اقتصادی برای آنالیز سوسیولوژیکی  ساختار اقتصادی کل سیستم سوسیالیسم و زیرساختارهای آن و برای دیگر بررسی های فرهنگی ـ سوسیولوژیکی از اهمیت بزرگی برخوردارند.

۱۴
·     با توسعه اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم، عرصه های زیر در رابطه تنگاتنگ قرار دارند:

الف
·     آموزه اقتصاد کارخانه ای سوسیالیستی

ب
·      آموزه مدیریت اقتصادی کارخانه ای سوسیالیستی

پ
·     رشته های اقتصادی علوم

۱۵
·     بر مبنای قوانین عام فرمولبندی شده توسط اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم، پلان بندی اقتصاد ملی، اوکونومیک کار، اکونومیک صنعت و اکونومیک کشاورزی و رشته های اقتصادی دیگر  به بررسی مؤثریت و مطالبات و الزامات سیستم قوانین اقتصادی در عرصه های مربوطه روند بازتولید می پردازند.

۱۶
·     سیبرنتیک، به ویژه تئوری تنظیم و تئوری اطلاع به تهیه و تدوین مدل ها و سیستم های علامتی اقتصادی ـ سیاسی خدمت کرده اند که در نتیجه آن، هم اقتصاد سیاسی و هم رشته های اقتصادی علوم، آموزه اقتصاد کارخانه ای و آموزه مدیریت کارخانه ای می توانند اسناد و راهکارهای لازم برای سیاست اقتصادی و تحول پیش بینانه شیوه تولید سوسیالیستی هم در کل و هم در جزء را فراهم آورند.

۱۷
·     متمایز سازی و همپیوندی (اینتگراسیون) علوم اقتصادی، همزمان بدان منجر شده است که رشته های علمی جدید زیر پدید آیند که با اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم، در رابطه اند:

الف
·    اقتصاد آموزشی ـ پرورشی 

ب
·    مدیریت سوسیالیستی اقتصاد  

پ
·    علم سازماندهی
·    و غیره

۱۸
·    پراتیک تاریخی ـ مشخص نشان می دهد که دینامیک (پویایی) نیروهای مولده در روند وحدت تشکیل سیستم جامعه ای توسعه یافته سوسیالیسم با انقلاب علمی و فنی، تأثیر عظیمی بر قانونمندی های اقتصادی دارد.   

۱۹
·    این به ویژه شامل حال توسعه سیستم اقتصادی سوسیالیسم می شود.

۲۰
·    در نتیجه آن، روندهایی از بند رها می شوند که بدون آنالیز اقتصادی ـ سیاسی مهارناپذیرند.

۲۱
·    سیستم اقتصادی پلان بندی و رهبری (هدایت، مدیریت، اداره) در آلمان دموکراتیک و تشکیل سیستم جامعه ای توسعه یافته سوسیالیسم با هسته مرکزی اش، یعنی با سیستم اقتصادی اش، کاربست اکتیو اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی را و استغنای (غنی تر سازی) آن را در روند استکمال (به کمال رساندن) سوسیالیسم در کشور صنعتی متعالی با کشاورزی فشرده الزامی می سازد.

۲۲
·    اقتصاد سیاسی سوسیالیسم به مثابه بخش مهم مارکسیسم ـ لنینیسم، نه تنها مبانی علمی به طور کلی را، فراهم می آورد، بلکه علاوه بر آن، خدمتگزار تشکیل وسایل و متدهای مؤثر است.

۲۳
·    کاربست خلاق مارکسیسم ـ لنینیسم به غنای چشمگیر علم اقتصاد سیاسی به ویژه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم منجر شده و به این نتیجه گیری انجامیده که سوسیالیسم نه یک مرحله گذار کوتاهمدت در جامعه بشری ، بلکه فرماسیون اقتصادی نسبتا مستقلی در دوران گذار گلوبال از سرمایه داری به کمونیسم است.

۲۴
·    در کانون توجه اقتصاد سیاسی سوسیالیسم، مقولات اکونومیک سوسیالیستی زیر قرار دارند:

الف
·    مقوله ارزش
ب
·    مقوله قیمت
پ
·    مقوله پول
ت
·    مقوله سود

۲۵
·    اقتصاد سیاسی سوسیالیسم خدمتگزار رونق و شکوفایی قوانین تولید سوسیالیستی کالا ست.
 
۲۶
·    اقتصاد سیاسی سوسیالیسم با پژوهش قوانین اقتصادی و سیستم مقولات اقتصادی و عرضه کردن مبانی لازم برای تشکیل مؤثر و راسیونال رابطه میان تولید سوسیالیستی کالا، قانون ارزش، قیمت و سود، خدمت بزرگی به تدوین آموزه اقتصاد کارخانه ای سوسیالیستی و رهبری (ریاست، اداره) اقتصاد کارخانه ای سوسیالیستی و استفاده از آنها و نیل به آماج تولید سوسیالیستی می کند.

۲۷
·    برخورد ماتریالیستی پیگیر اقتصاد سیاسی مارکسیستی ـ لنینیستی سوسیالیسم با روندهای جامعه ای، برای تئوری و پراتیک جامعه شناسی از اهمیت متدئولوژیکی و جهان بینانه بزرگی برخوردار است.

۲۸
·    نتیجه آن این است که جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی که عرصه اقتصادی را از عرصه های مختلف واقعیت اجتماعی و عرصه مناسبات تولیدی مرتبط با آن (و تأثیر متقابل مناسبات تولیدی با نیروهای مولده) را از مجموعه مناسبات اجتماعی برجسته می سازد،  بدین طریق معیاری عینی برای تمیز پدیده ها، روابط و مناسبات اجتماعی بغرنج عرضه می دارد.

۲۹
·    مقوله سانترال (مرکزی) ماتریالیسم تاریخی یعنی فرماسیون اقتصادی جامعه، از این رو، آغازگاه (مبدأ) پژوهش های سوسیولوژیکی و بر مبنای آن، عضوبندی جامعه به طبقات اجتماعی، اقشار و گروه های اجتماعی است.   

۳۰
·    ضمنا بررسی های اقتصادی ـ سیاسی (پولیت ـ اکونومیکی) مناسبات انسان ها با اشیاء و قوای طبیعی که برای تولید نعمات مادی مورد استفاده قرار می گیرند، یعنی نیروهای مولده، بنیانی برای پژوهش های سوسیولوژیکی اند.

۳۱
·     بررسی های اقتصادی ـ سیاسی (پولیت ـ اکونومیکی) اثرگزاری مشترک فاکتورهای (عوامل) سوبژکتیو و فاکتورهای شیئی (مادی) در روند تولید ، قبل از همه، پیش شرطی برای آنالیز (تجزیه و تحلیل) سوسیولوژیکی ساختار اجتماعی در سیستم کلی جامعه ای محسوب می شوند.

·     مراجعه کنید به کار، ساختار اجتماعی

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر