چون شکستندت چنین خوار و خراب؟
معنی تحت اللفظی:
تو
را
که
گوهر تابناکی بودی
و
آفتاب
حتی
به تو رشک می برد،
چگونه شکستند
و
به
این حال و روز خوار و خراب
انداختند؟
سایه
در
این بیت سوزناک مرثیه
احسان طبری
را
به
عالی ترین طرز و طریقی
ایدئالیزه می کند.
آن سان که حتی آفتاب به مثابه عالی ترین گوهر رخشان آسمان
بر او رشک می برد.
طبری
در
آیینه ضمیر سایه
بازتابی از این دست داشته است.
سایه
با
طبری
زیباترین عنصر هستی
را
از
دست
داده است.
سوزناکی مرثیه سایه
به همین دلیل است.
با شکست و سرشکست و درگذشت طبری
جهان در چشم سایه تیره و تار گشته است.
۲
چون تویی دیگر کجا آید به دست؟
بشکند دستی که این گوهر شکست
معنی تحت اللفظی:
گوهری از جنس تو
کجا می توان پیدا کرد؟
بشکند دستی که گوهرشکن بوده است.
محتوای این بیت مرثیه سایه،
شعار سرنگونی طبقه حاکمه خونریز آدمی خوار
است.
نعمتی
بالاتر از تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی اشعار و آثار و افکار
وجود ندارد.
اکنون
می توان به خریت طبقه حاکمه و هیئت حاکمه طویله جماران
پی برد:
اگر این اراذل و اوباش شعور می داشتند،
به عوض عزت و احترام به سایه
و
دادن جایزه به او،
باید
بسان دیگر پهلوانان توده و حزب توده،
شقه شقه اش می کردند
و
جلوی ددان خاوران می انداختند.
۳
کاشکی خود مرده بودی پیش ازین
تا نمی مردی چنین ای نازنین!
معنی تحت اللفظی:
ای کاش
تحت شکنجه مرده بودی
و
به این روز نمی افتادی.
سایه در این بیت مرثیه
واژه مردن
را
به
دو معنی متفاوت و متضاد به خدمت می گیرد:
الف
کاشکی خود مرده بودی پیش ازین
منظور سایه از این مردن،
مردن معمولی
است.
مردنی از آن دست که برخی از یاران سایه و طبری از قبیل آگاهی و کی منش و مهرگان و دلیجانی و شهبازی و غیره داشته اند.
ب
کاشکی خود مرده بودی پیش ازین
تا نمی مردی چنین
ای نازنین!
منظور سایه از «چنین مردن»،
مرگ آبرویی ـ اعتباری ـ حیثیتی ـ شخصیتی
است.
اکنون
از
سنت اخلاقی پهلوانی
در
حزب توده
پرده برمی افتد:
توده ای ها
ترجیح می دهند،
در
میدان کارزار طبقاتی
از پا درآیند تا در بستر.
حزب توده
از
این بابت
حزبی استثنائی در مقیاس جهانی
است.
اما
آنچه فخرانگیز می نماید،
اگر تیز بنگریم،
شرم انگیز
است.
نه
توده
طبیعتا
پهلوان و پهلوانگرا
ست
و
نه
طبقه کارگر.
سنت اخلاقی پهلوانی در حزب توده
باید
ریشه یابی شود.
این
یکی از بزرگترین و مضرترین ضعف های حزب توده بوده است.
به سبب همین سنت اخلاقی منفی
است
که
حزب توده
به لحاظ شخصیت های تشکیلاتی - تئوریکی
فقیرتر
گشته است.
خسرو روزبه و تیزابی و بیگوند و مهرگان و شهبازی و امثالهم
فدای این سنت اخلاقی منفی در حزب توده
شده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر