۱۳۹۸ اردیبهشت ۹, دوشنبه

تأملی در مقاله ای از دکتر محمد امیدوار (۳)


اهمیت و نقش مارکسیسم
در رهاسازیِ طبقهٔ کارگر و ستم‌دیدگان در دوران ما
  دکتر محمد امیدوار
سخنگوی کمیته مرکزی حزب توده ایران 
 
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
 
مقدمه
مارکس، مارکسیسم و ایران

امسال دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس (۵ مه ۱۸۱۸) را جشن می‌گیریم؛ 
انقلابی و فیلسوفی که در نیمهٔ دوّم قرن نوزدهم 
نظم فلسفی آن روزگار 
را
 به چالش کشید
 و 
ضمن ارائهٔ تعریفی عملی از سرمایه‌داری و بنیادهای اقتصادی - اجتماعی اش،
 آن را نقد کرد
و 
مهم‌تر از آن، 
مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و توده‌های زحمتکش علیه ستم طبقاتی
 را 
متحوّل کرد. 

ماتریالیسم تاریخی مارکس
 و
 ارزیابی او از شکل‌گیری و تحوّل صورت‌بندی‌های اقتصادی-اجتماعی
 به‌ درستی 
به
 این نتیجهٔ رسید 
که 
سرمایه‌داری
 نمی‌تواند 
”پایان جهان“
 باشد 
و 
بنابراین، 
دنیایی دیگر ممکن است
و 
”کارگران جهان باید متحد شوند“ 
و
 آن دنیا
 را 
بسازند.
 
سخنگوی حزب توده
 در
 این فراز از مقدمه،
تصورات خود
از
مارکس و مارکسیسم
را
تبیین می دارد:
 
۱
امسال دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس (۵ مه ۱۸۱۸) را جشن می‌گیریم؛ 
انقلابی و فیلسوفی که در نیمهٔ دوّم قرن نوزدهم 
نظم فلسفی آن روزگار 
را
 به چالش کشید
 و 
ضمن ارائهٔ تعریفی عملی از سرمایه‌داری و بنیادهای اقتصادی - اجتماعی اش،
 آن را نقد کرد
و 
مهم‌تر از آن، 
مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و توده‌های زحمتکش علیه ستم طبقاتی
 را 
متحوّل کرد.
 
مارکس
در
قاموس حریف
فیلسوفی انقلابی
است
که
نظم فلسفی آن روزگار
را
به
چالش می کشد.
 
نظم فلسفی؟
 
این مفاهیم
را
خلایق 
چگونه و بر چه اساسی
اختراع می کنند؟
 
واقعیت این است
که
مارکس
فلسفه ماقبل خود
از
آنتیک
(یونان باستان  کلاسیک)
تا 
فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
در
زمان خود
را
مورد بررسی قرار می دهد
و
نه
«نظم فلسفی نیمه دوم قرن نوزدهم»
را.

سؤال ناقابل
از
سخنگوی حزب توده
این است
که
منابع و سرچشمه های مارکسیسم 
چه چیزهایی 
بوده اند؟

۲
یکی از مهمترین منابع و سرچشمه های مارکسیسم
فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
با
نمایندگان غول آسایی از قبیل کانت و هگل و فویرباخ
بوده است.

فلسفه مارکسیستی
(ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، به انضممام تئوری شناخت مارکسیستی)
از
آسمان 
که
نازل نمی شود.
 
مارکس و انگلس
شاگردان هگل بوده اند.
 
۳
کلاسیک های مارکسیسم
(مارکس و انگلس)
ماتریالیسم 
را
از
فلسفه فویرباخ
گرفته اند
و
دیالک تیک
را
از
فلسفه هگل.
 
ماتریالیسم دیالک تیکی کلاسیک های مارکسیسم
ثمره ترکیب خلاقانه ـ انتقادی ماتریالیسم متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) فویرباخ
 و
 دیالک تیک ایدئالیستی (ضد ماتریالیستی) هگل
بوده است.
 
۴
مارکس
ضمن ارائهٔ تعریفی عملی از سرمایه‌داری و بنیادهای اقتصادی - اجتماعی اش،
 آن را نقد کرد
و 
مهم‌تر از آن، 
مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و توده‌های زحمتکش علیه ستم طبقاتی
 را 
متحوّل کرد. 
 
 تعریف عملی از سرمایه داری؟
 
بنیادهای اقتصادی ـ اجتماعی سرمایه داری؟
 
تعریف 
هرگز نمی تواند تعریف باشد 
و 
نظری (تئوریکی)، آنالیتیکی (تجزیه ـ تحلیلی) نباشد.
 
مارکس
جامعه سرمایه داری
را
مثل بیولوگی
زیر ذره بین تحلیل می نهد.

مارکس
از
سلول اساسی جامعه سرمایه داری
یعنی
از
کالا
آغاز به آنالیز 
می کند.

تعریف عملی
دیگر
چه خرافه ای است؟

من ـ زور حریف
احتمالا
این است
که
از
تئوری مارکسیستی مربوط به جامعه سرمایه داری
می توان
برای تغییر آن
بهره برگرفت.

اگر من ـ زور حریف
این باشد،
سؤال این خواهد بود
که
مگر
از
هر تئوری دیگر
استفاده عملی نمی شود؟

مگر
میان تئوری و پراتیک (نظر و عمل) رابطه دیالک تیکی برقرار نیست؟
 
مگر سخنگوی حزب توده
از
دیالک تیک تئوری و پراتیک
خبر ندارد؟

۵
مارکس
ضمن ارائهٔ تعریفی عملی از سرمایه‌داری و بنیادهای اقتصادی - اجتماعی اش،
 آن را نقد کرد
 
بنیادهای اقتصادی - اجتماعی سرمایه داری
چیستند
که
مارکس
نقدشان کرده است؟
 
من ـ زور حریف
احتمالا
اثبات تئوری اضافه ارزش
در
اقتصاد کاپیتالیستی
توسط مارکس
است.
 
من ـ زور حریف
احتمالا
اثبات استثمار پرولتاریا توسط بورژوازی است.
 
تصاحب اضافه ارزش توسط بورژوازی
که
جزو بنیادهای سرمایه داری نیست.

 مفهوم بنیان و یا بنیاد در ادبیات مارکسیستی
کاربست و معنی دیگری دارد.

۶

مارکس
ضمن ارائهٔ تعریفی عملی از سرمایه‌داری و بنیادهای اقتصادی - اجتماعی اش،
 آن را نقد کرد
و 
مهم‌تر از آن، 
مبارزهٔ طبقهٔ کارگر و توده‌های زحمتکش علیه ستم طبقاتی
 را 
متحوّل کرد. 
 
تحول بخشیدن به مبارزه طبقه کارگر
توسط مارکس
در
تحلیل نهایی
درست است.
 
ولی منظور سخنگویان از این تحول چیست؟
 
چرا
سخنگویان
در
پرده
سخن می گویند؟
 
چرا
صراحت به خرج نمی دهند؟
 
همان حزب توده
که
حریف 
سخنگوی آن است،
گنجینه ای از مفاهیم فلسفی 
(امیر نیک آیین)
و
مفاهیم اقتصادی ـ سیاسی
(حمید صفری)
منتشر کرده است.
 
چرا
حریف
بی خبر و بی نصیب ازاین گنجینه مفهومی مانده است؟

آخر این چه سخنگویی است
که
سخنانش
عاری از عطر و طعم و رنگ و بوی مارکسیسم
اند؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر