تحلیل
از
میمحا نجار
خلقت او خود خطا بود از نخست
شیشه
کی ماند به سنگستان
درست؟
جان نازآیین آن آیینه رنگ
چون کند
با
سیلی این سیل سنگ؟
شیشه
کی ماند به سنگستان
درست؟
جان نازآیین آن آیینه رنگ
چون کند
با
سیلی این سیل سنگ؟
از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست
پیش روی ما گذشت این ماجرا
این کری تا چند،
این کوری چرا؟
تنگی دست جهان است این شکست
پیش روی ما گذشت این ماجرا
این کری تا چند،
این کوری چرا؟
۱
از شکست او که خواهد طرف بست؟
تنگی دست جهان است این شکست
تنگی دست جهان است این شکست
سایه
در
مصراع دوم این بیت مثنوی مرثیه،
نتیجه نهایی سرکوب بی رحمانه و بی شرمانه شخصیت های توده ای و حزب توده
را
تنگدستی جامعه و جهان می داند.
این بدان معنی است
که
سایه
شخصیت های توده ای و حزب توده
را
نه، فقط در بعد ملی (جامعه ایران)،
بلکه
ضمنا
در بعد بین المللی (جامعه بشری، جهان)
می بیند
و
صدمات ناشی از سرکوب شخصیت های توده ای و حزب توده
را
شامل حال کل بشریت مولد و زحمتکش
می داند.
بشریت و جامعه بشری
اما
کل همگون و یکدستی
نیست.
اقلیتی
در
جامعه بشری
هست
که
از
سرکوب شخصیت های توده ای و حزب توده،
سود کلان می برد
و
جامعه بشری
را
چه بسا
قرن ها
به عقب می اندازد
و
از
نکبت بشری،
خرمن لذت درو می کند.
ایراد سایه در این بیت شعر
غفلت از دیدن این دیالک تیک توده زحمت و طبقه حاکمه انگل است.
سایه
ظاهر معصوم و مظلوم آدم ها
را
می بیند
ولی
از
کشف ماهیت طبقاتی آنان
عاجز می ماند.
این
خود
عیب بزرگی است
که
دور از ما باد.
این
ولی
ضمنا
خبط و خطای خطیر رهبری سطحی اندیش حزب توده
و
ضمنا
احسان طبری
بوده است.
رهبری حزب توده
نه
روشنگران انقلابی جسور
بلکه
محافظه کاران ماستمال توجیه گر
بوده اند
و
آبروی حزب توده
را
برده اند.
۲
پیش روی ما گذشت این ماجرا
این کری تا چند،
این کوری چرا؟
این کری تا چند،
این کوری چرا؟
معنی تحت اللفظی:
ما
شاهد این ماجرای تراژیک بوده ایم.
سؤال اما این است،
که
دلیل این کریت و کوریت
چیست؟
فنومنالیسم (ظاهرگرایی) معرفتی سایه
در
این بیت مثنوی مرثیه
هم
آشکار می گردد:
سایه خیال می کند
که
طبقه حاکمه انگل و عوامفریب
کر و کور
است.
سایه
عاجز از کشف و درک تضادهای طبقاتی
است.
ماکسیسم گرگی
هم
احتمالا
چنین بود.
اگرچه توصیفگر چیره دست ذلت پرولتاریای روس بود.
بهترین طریق و ترفند
برای
شناخت افراد و احزاب و شخصیت ها
روشنگری رشوه نگیرانه و رشوه ستیزانه
و
هماندیشی ریشه گرایانه
است.
در روند هماندیشی
ماسک های اعضا و نمایندگان اقشار و طبقات اجتماعی
دریده می شود
و
چهره واقعی آنها
آشکار می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر