۱۳۹۸ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

سیری در قصه «نوکر و ارباب» (۴)

 
قصه های آقای کوینر
برتولت برشت
 
ترجمه
و
تحلیل
از
 میم حجری 
آقای کوینر 
 ـ اندیشنده ـ 
گفت: 
 «کسی که با خود کاری ندارد، می کوشد که دیگری با او کار داشته باشد.
چنین کسی یا نوکر است و یا ارباب.
نوکر و ارباب کمترین تفاوتی با هم ندارند، مگر در چشم نوکر و یا ارباب.»
 
پرسیدند:
«پس بهتر این است که هر کس با خودش کار داشته باشد؟»
 
آقای کوینر جواب داد:
«کسی که با خودش کار داشته باشد، در واقع با هیچ کار دارد.
چنین کسی نوکر هیچ است و ارباب هیچ.»
 
پرسیدند:
«پس بهتر این است که کسی با خودش کار نداشته باشد؟»
 
 «آره، به شرط اینکه نگذارد که کسی با او کار داشته باشد:
یعنی با هیچ کار داشته باشد:
یعنی نوکر هیچی، سوای خود باشد و یا ارباب هیچی، سوای خود باشد.»
 آقای کوینر ـ اندیشنده ـ خنده کنان گفت.
 
پایان
 
۱
نوکر و ارباب کمترین تفاوتی با هم ندارند،
مگر در چشم نوکر و یا ارباب.»
 
همانطور که ذکرش گذشت 
این حکم آقای کوینر می تواند به معانی زیر باشد:

الف
نوکر
از
دید ارباب
نوکر 
است.
 
ب
نوکر
از 
دید خود نوکر
نیز
نوکر
است.
 
پ
ارباب
از
دید نوکر
ارباب است

ت
ارباب 
از
 دید خود ارباب
نیز
ارباب 
است.
 
مورد الف 
را
مورد تأمل قرار دادیم.
 
اکنون به موارد دیگر می پردازیم:
 
ب
نوکر
از 
دید خود نوکر
نیز
نوکر
است.
 
سؤال
این
است
که
چرا
نوکر
به انکار آدمیت خود و اثبات نوکریت خود رسیده است؟
 
اگر کسی خدمت سربازی رفته باشد،
به
تجربه
با
روانشناسی «اطاعت کورکورانه» (خسرو روزبه)
آشنا می شود.
 
سرباز 
در
سرباز خانه
(ارتش) 
تحت تأثیر عمیق جو حاکم قرار می گیرد.
جوی
که
از
فرمالیسم مکررا تکرار شونده 
تشکیل می یابد.
 
به
این تسلیم بی چون و چرا و اطاعت کورکورانه
انضباط 
نام داده می شود.


سرباز
رفته رفته
از خود بیگانه می شود
و
عملا
می پذیرد 
که
 زباله ای بیش نیست 
و
هر درجه دار چلقوزی بهتر و برتر از او ست.

البته
بی آنکه سرباز زباله واره کمترین دلیلی برای این استنتاج خود داشته باشد.

۲
نوکر
از 
دید خود نوکر
نیز
نوکر
است.
 
می توان گفت
که
خدمت سربازی
روندی برای مانی پولاسیون پسیکولوژیکی رادیکال (ریشه ای) جوانان جامعه
است.
 
به
 زبان آقای کوینر
خدمت سربازی
روندی برای قبولاندن نوکریت مطلق نسبت به هر درجه دار به اعضای(نوکران) جامعه است.
 
نوکر
بدین طریق و با این ترفند
از 
دید خود
نیز 
نوکر
می گردد.
 
این به چه معنی است؟
 
۳
نوکر
از 
دید خود نوکر
نیز
نوکر
است.
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
باید پرسید:
ماهیت طبقاتی هیرارشی حاکم در ارتش
چیست؟
 
 
اطاعت کورکورانه سرباز به مثابه نازلترین مهره در صفحه شطرنج ارتش
از
هر درجه داری
با
اطاعت کورکورانه رتبه به رتبه دیگر سپاهیان
تداوم می یابد
تا
به
شاه و شیخ 
(بزرگ ارتشتاران و فرمانده کل قوا)
می رسد.

شاه و شیخ
اما
مأمور طبقه حاکمه 
اند.

نماینده سیاسی طبقه حاکمه 
اند
که
اجنه آسا 
ست.

بنابرین
می توان گفت
که
خدمت سربازی
روند حقنه کردن عمیق خوی و خصال مبتنی بر اطاعت کورکورانه از طبقه حاکمه 
به
 اعضای جامعه 
(از سرباز تا ارتشبد)
ارتشبد 
سپهبد 
سرلشکر
سرتیپ 
سرتیپ دوم 
سرهنگ
سرهنگ دوم 
سرگرد
سروان 
ستوان ۳، ۲ و ۱  
استوار ۲ و ۱  
گروهبان ۳، ۲ و ۱  
سرجوخه 
سرباز ۲ و ۱ 
سرباز
است.
 
اعضای جامعه در کل هیرارشی آن
به
قول آقای کوینر
به
نوکریت خود نسبت به طبقه حاکمه
عادت می کند.
 
این 
عادت
بر
اطاعت کورکورانه از طبقه حاکمه
نسل به نسل
منتقل می شود
و
به
نیرویی مهیب
(نیروی عادت به کرنش نسبت به طبقه حاکمه)
استحاله می یابد
و
در
اعماق روان اعضای جامعه ته نشین می گردد.

این
به چه معنی است؟

۴
نوکر
از 
دید خود نوکر
نیز
نوکر
است.
 
این بدان معنی است
که
نوکر
در
اثر بیگانگی با شعور طبقاتی خود،
شعور طبقاتی طبقه حاکمه
را
با
شعور طبقاتی خاص خود
عوضی می گیرد.
 
به عبارت دقیقتر
با
مغز طبقه حاکمه
«می اندیشد.» 

یعنی
عملا
نمی اندیشد.
فقط
 اطاعت می کند.

مهره واره
می شود.

زباله
 می شود.

با
گذشت زمان
جامعه
سربازخانه
(زباله دانی)
می شود
و
اعضای جامعه
همه از دم
زباله 
می شوند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر