۱۳۹۸ اردیبهشت ۸, یکشنبه

سیری در فرازی از نوشته فریبرز مسعودی (۳)


دیالکتیک هگل و فعلیت انقلابی
فریبرز مسعودی
نویدنو
( ۶. ۲. ۱۳۹۸)

لنین
 با 
بهره‌گیری از نظریۀ آگاهی طبقاتی کارگران 
به‌
عنوان یک طبقه
 و
 تحلیل ساختاری رویدادها 
به
 آنچه که می‌تواند برآیند این تضادها و تناقض‌های عظیم در جامعۀ آن روز روسیه 
باشد
در
«تزهای آوریل»
با
طرح ریزی شِما و جهت گیری کلی انقلاب می‌گوید:
«ویژگی لحظۀ کنونی در روسیه عبارت است از گذار از مرحلۀ اول انقلاب 
که 
حاکمیت را در اثر فقدان آگاهی و تشکل پرولتاریا به دست بورژوازی داده 
به
 دومین مرحله 
که 
باید حاکمیت را به دست پرولتاریا و بی‌چیزترین دهقانان بسپارد»

تأملی
از
شین میم شین
 
فریبرز مسعودی
پس از تزریق سرم مفاهیم من درآوردی در رگ ذهن و ضمیر خواننده،
جمله ای از جملات موجود در «تزهای آوریل» لنین
را
می چیند 
و
در
بشقاب تر و تمیز خواننده 
می گذارد.
 
ما بهتر است
که
این جمله مقطوع از متن لنین
را
مورد بررسی قرار دهیم
تا
ببینیم
که
مش فریبرز
چه نیمکاسه ای در زیر کاسه لنینی اش دارد:
 
۱
«ویژگی لحظۀ کنونی در روسیه 
عبارت است
 از
 گذار از مرحلۀ اول انقلاب 
که 
حاکمیت را در اثر فقدان آگاهی و تشکل پرولتاریا 
به 
دست بورژوازی
 داده 
به
 دومین مرحله 
که 
باید 
حاکمیت را به دست پرولتاریا و بی‌چیزترین دهقانان
 بسپارد»
 
ترجمه این جمله لنین 
دقیق و درست 
نیست.
 
کسی که این جمله
را
ترجمه کرده
یا
با 
دستور زبان فارسی 
بیگانه بوده
و
یا
قصد مبهم سازی نظر لنین 
را
داشته است.
 
سؤال
از
مترجم
و
مش فریبرز مسعودی
این است 
که
فاعل افعال «داده» و «بسپارد»
چیست و یا کیست؟
 
۲
کی و یا چی
در
مرحلۀ اول انقلاب 
حاکمیت 
را 
در اثر فقدان آگاهی و تشکل پرولتاریا 
به 
دست بورژوازی
 داده؟
 
و
کی و یا چی
باید
در
مرحله دوم انقلاب
حاکمیت
 را 
به 
دست پرولتاریا و بی‌چیزترین دهقانان
 بسپارد؟
 
۳
ترجمه درست و دقیق جمله لنین
باید
به شرح زیر باشد:
 
«خودویژگی لحظۀ کنونی در روسیه 
عبارت است
 از
 گذار از مرحلۀ اول انقلاب 
که 
در آن،
حاکمیت 
در
 اثر کافی نبودن  آگاهی و تشکل پرولتاریا 
به 
دست بورژوازی
افتاده است،
به
  مرحله دوم آن
که 
در آن،
باید 
حاکمیت 
 به
 دست پرولتاریا و اقشار فقیر دهقانان
بیفتد.
 
لنین در این جمله
  قبضه قدرت توسط بورژوازی
را
به 
 دلیل 
ناکافی بودن آگاهی و تشکل پرولتاریا
می داند.
 
آگاهی و تشکل 
در
قاموس لنین 
به
 چه معنی است؟
 
۴
ناکافی بودن آگاهی و تشکل پرولتاریا
 
لنین
 آگاهی
را
در
دیالک تیک خودپویی ـ آگاهی
در
نظر دارد.
 
لنین 
مخالف سرسخت خودپویی
و
طرفدار بی چون و چرای آگاهی 
در
جنبش کارگری
 است.
 
مقوله «آگاهی»
 مفهومی است،
که
 به
 جامعه ـ تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم
تعلق دارد
و
 بیانگر دو جنبه زیر است:

الف
بیانگر کیفیت تمامجامعه ای (تمام ـ اجتماعی) بنیادی عمل افراد، گروه ها و طبقات اجتماعی است.

ب
بیانگر کیفیت تمامجامعه ای (تمام ـ اجتماعی) بنیادی روندهای ناشی از عمل افراد، گروه ها و طبقات اجتماعی است.

۱
عمل فردی
و
 یا
کلکتیو (دسته جمعی)
 (و یا روند اجتماعی)
را
زمانی آگاهانه می نامند که حاوی شرایط زیر باشد:

الف
فرد و یا کلکتیو عمل کننده
به
 تأثیرات اجتماعی و تاریخی بنیادی دوربرد آن
 آگاه
باشد.

ب
فرد و یا کلکتیو عمل کننده
در
تعیین هدف و سازماندهی عمل،
قصد تحقق بخشیدن به این تأثیرات
 را
داشته باشد
و
روی هم رفته،
به انجام آن نیز نایل آید.

۲
اگرچه جنبش های طبقاتی
 در
 قرون قبل،
در
مراحل انقلابی خود،
حاوی عناصری از آگاهی بوده اند،
اما
تحول اجتماعی در خطوط اصلی اش
 خودپو
بوده است.

مراجعه کنید به خودپوئی  

۳
آگاهی برای طبقه کارگر،
در
 مبارزه برای انجام رسالت تاریخی خویش،
 ضرورت تاریخی اجتناب ناپذیری
 است.

الف
آگاهی نیروی محرکه تعیین کننده این مبارزه است.

ب
لنین «توده کارگران و دهقانان
را
و
آگاهی و سازماندهی آنان
را»
به مثابه «مهمترین سرچشمه قدرت»
در
مبارزه برای ساختمان جامعه سوسیالیستی می نامد.
(لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۳، ص ۴۸)

ت
مرکز این سرچشمه قدرت،
عبارت است
از ر
هبری طبقه کارگر بوسیله حزب مارکسیستی ـ لنینیستی.

پ
ماهیت این آگاهی
 ـ قبل از همه ـ
 در
عوامل زیر
نهفته است:

۱
در
شعور طبقاتی

مراجعه کنید به شعور طبقاتی  

۲
در
 اقناع طبقه کارگر به رسالت تاریخی ـ جهانی اش.

این کار تنها بوسیله حزبی می تواند صورت گیرد،
که
 مسلط بر مارکسیسم ـ لنینیسم
 باشد
و
 مبارزه خستگی ناپذیری
 را
 در
اشاعه ایدئولوژی سوسیالیستی میان توده های زحمتکش
رهبری کند.

۳
در
 استفاده از تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه راهنمای عمل.

این امر به معانی زیر است:

الف
به معنی تدوین برنامه انقلابی، انترناسیونالیستی و مبتنی بر پیش بینی
است.

مراجعه کنید به پیش بینی  

ب
به معنی تدوین تاکتیک مبارزه طبقاتی منضبط و انعطاف پذیر
 است.

۴
در
توسعه و تحکیم سازمان های رزمنده طبقه کارگر،
که
 در
 رأس آنها حزب مارکسیستی ـ لنینیستی
قرار دارد
 و
 دولت سوسیالیستی
 را
نیز
 شامل می شود.

۵
در
ترویج انضباط سوسیالیستی، قاطعیت، پیگیری و آماجگرائی متناسب با این سازمان ها.

۶
در توسعه و تکامل رهبری علمی سازمان های سیاسی و دولتی طبقه کارگر و طبقات متحد با آن و توده های دموکراتیک در پرتو قوانین اساسی مارکسیسم ـ لنینیسم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر