۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۱)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی

که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی
که (چه کسی) به کوی می فروشان دو هزار جم به جامی؟

شده‌ام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم
که به همت عزیزان برسم به نیک نامی

تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود
نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی

اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی

ز رهم میفکن ای شیخ به دانه‌های تسبیح
که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی

سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش
که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی

به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی

بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ
که چنان کشنده‌ای را نکند کس انتقامی

میان زن ها و مردها
تفاوت ماهوی وجود ندارد. 


۱
چه به لحاظ مثبت
و چه به لحاظ منفی. 


۲
زن ها
برای مردها
روانپزشک اند
و
نه تکیه گاه. 


۳
قضیه چه بسا
برعکس است


۴
زن ها دنبال تکیه گاه در مردها می گردند
و
به ساز مردها
چه بسا متظاهرانه
می رقصند.


۵
زن ها پرولتاریای مضاعف اند. 


الف
هم در خانه جان می کنند و هم در کارخانه. 


ب
هم تولید مثل می کنند و هم تولید مواد حیاتی. 


پ
هم
رفتگر و آشپز و پزشک و روانپزشک و پروردگار نسل بعدی اند و
هم
خیاط و عمله و بنا و پرستار و همبستر و گرهگشای عقده های روحی و روانی اند


۷
زن ها را باید به طرز رئالیستی در هر جامعه
تحلیل کرد و شناخت


فردوسی و شاهنامه

۱
فردوسی حکیم و یا فیلسوف بزرگی بوده است.


۲
ما صفحاتی از بخش آغازین شاهنامه را تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی کرده ایم و منتشر کرده ایم


۳
فردوسی از حکمای و یا فلاسفه یونان باستان
چه بسا جلوتر و علمی اندیش تر و ژرف اندیش تر بوده است.


۴
شاهنامه فردوسی در مقایسه با شاهنامه های دقیقی و غیره
محتوای دیگری دارد.


۵
مراجعه کنید به حماسه داد میراث جوانشیر در تارنمای ما


۶
خود شاهنامه فردوسی حاوی اندیشه های ارزشمندی است که هم ما بخشا تحلیل کرده ایم و هم جوانشیر قبل از ما تحلیل اجتماعی - سیاسی کرده است


۷
جنازه فردوسی را آخوندها به گورستان راه ندادند.


۸
سلطان محمود چشم دیدن حکیم سرخ توده زحمت را نداشت.


۹
فردوسی را باید از نو شناخت


جهان بینی فردوسی

۱ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2631
۲ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2632
۳ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2633
۴ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2634
۵ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2635
۶ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2636
۷ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2637
۸ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2638
۹ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2639
۱۰ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2640
۱۱ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2641
۱۲ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2642
۱۳ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2643
۱۴ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2644
۱۵ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2645
۱۶ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2646

پایان

تأملی راجع به سرمایه داری انحصاری - دولتی

۱
مفهوم سرمایه داری انحصاری - دولتی از دو مفهوم زیر تشکیل یافته است:


الف
انحصاری


ب
دولتی


۲
انحصارات
(مثلا کنسرن ها)
به زیربنای اقتصادی جامعه سرمایه داری تعلق دارند.
یعنی
به
طبقه حاکمه امپریالیستی
تعلق دارند.


۳
دولت
اما
از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه بشری به طور کلی است.


۴
دولت
انعکاس روبنایی ـ ایده ئولوژیکی زیربنای اقتصادی است.


۵
دولت چماق و دستگاه ستم و سرکوب طبقه حاکمه است.


۶
دولتمداران نمایندگان سیاسی طبقه حاکمه اند.


۷
سیاستمداران جامعه سرمایه داری انحصاری - دولتی
مأمورین معذور انحصارات (طبقه حاکمه، بورژوازی انحصاری، امپریالیست ها) هستند.


۸
در این آخرین مرحله سرمایه داری
زیربنای اقتصادی با روبنای ایده ئولوژیکی
پیوند ارگانیک می یابد.


۹
یعنی
در
دیالک تیک زیربنا و روبنا
تا حدودی
تضاد اضداد دیالک تیکی تضعیف و وحدت اضاد دیالک تیکی تقویت می شود.


۱۰
جورج بوش پدر و پسر
هم
عضو و جزو طبقه حاکمه بوده اند
و
هم
رئیس دولت بوده اند.


۱۱
تمیز اصل از عکس
در مرحله سرمایه داری انحصاری - دولتی
دشوار می گردد.


۱۲
سیاستمداران
به محض خروج از سیاست
به کار در کنسرن ها مثلا بانک ها و غیره می پردازند.
همه از دم میلیونرند.


۱۳
خیلی از رؤسای کنسرن ها هم چه بسا رئیس جمهور و صدراعظم و غیره می شوند.

۱۴
صدر اعظم سابق آلمان
گرهارد شرودر
اکنون
با حقوق یک میلیون یور در سال
ریاست کنسرن نفت و گاز پوتین را به عهده دارد.


۱۵
انگلس در انتی دورینگ
از
رشد نطفه های سوسیالیسم در بطن سرمایه داری
سخن می دارد و
پدیده های موسوم به دولتی کردن کارخانجات در حال ورشکست و غیره را
نشانه آن می داند.


۱۶
ما در سرمایه داری انحصاری - دولتی
با
اقتصادی مبتنی بر پلان سر و کار داریم.


۱۷
از
آنارشی حاکم بر جامعه سرمایه داری
بشدت کاسته می شود.


۱۸
اقتصاد مبتنی بر پلان
اما
به سوسیالیسم تعلق دارد که زیر ضربه ایده ئولوژی بورژوازی قرار داشت.


۱۹
در مرحله سرمایه داری انحصاری - دولتی
ما
با
کاهش و افزایش اختیارات
رو به رو می شویم:


الف
انحصارات (طبقه حاکمه)
بخشا سلب اختیار می شود و بخشا صاحب اختیار


ب
دولت و سیاستمداران نیز به همین سان


۲۰
بدین طریق
بر آنارشی رایج در جامعه سرمایه داری
حتی المقدور
لگام زده می شود.


۲۱
همه چیز حساب شده و از قبل تنظیم گشته می گردد.


۲۲
اگر به رسانه ها دقت شود
این حقیقت امر آشکار می گردد:


۲۳
همه کانال های ریز و درشت رسانه ها و مطبوعات و غیره
عخبار واحدی را به خورد خلایق می دهند.


۲۴
با مفاهیم مشابهی می عندیشند و می عندیشانند.
تیم ورک
اینتر اکسیون
و غیره
از این مفاهیم اند.


تقویت غریزه و تضعیف عقل
کسب و کار همه از دم است در همه عرصه ها


۲۵
بدین طریق
هم دولت تقویت می شود و هم انحصارات
و
هم توده خرتر و بی اختیارتر می گردد.


مثال
در زمینه ازدواج دولت با انحصارات در سرمایه درای انحصاری ـ دولتی


۱
دولت آلمان امپریالیستی
آپارتمان های آلمان شرقی
را
پس از شکست سوسیالیسم
به کنسرن های خانه سازی فروخته است. 


۲
حدس بزنید به چه قیمتی؟


۳
ظاهرا
هر خانه ای در این آپارتمان ها
را
که توسط شهروندان آلمان سوسیالیستی
به خون دل بر خرابه های جنگ جهانی دوم
بنا شده بودند
به
۸۰۰۰ مارک
فروخته است.


۴
اکنون کنسرن های امپریالیستی به بهانه تعمیر و نوسازی خانه ها
قیمت ها را صد برابر کرده اند و مستأجرین چه بسا پیر و بیمار را بیرون رانده اند.


۵
در برلین
اکثریت جمعیت زحمتکش
بی خانه مانده اند.


۶
حتی کسانی که درامد خوبی دارند
توان پرداخت اجاره خانه ندارند.


۷
جنبشی تحت رهبری ابرانی مهاجری
به نام روزبه
در برلین سرکشیده که خواهان سلب مالکیت از کنسرن های خانه سازی است.


۸
در قاون اساسی برخی از ایالات آلمان
سلب مالکیت از سرمایه داران مجاز است.


۹
اما دادگاه قانون اساسی مجاز نمی دارد.


۱۰
حالا می توان دریافت که چه ثورت کلانی از این مفت فروشی خانه های خلقی به انحصارات نصیب شده است


«آدم
آدم است

هرکس دیگری هم می تواند همین ادعا را بکند.
برتولت برشت
اما همینجا
در همین صحنه تئاتر
جلوی چشمان شما
اثبات خواهد کرد
که
ادم
آدم است.

چگونه؟
او استحاله آدم به فیل را نشان تان خواهد داد.»
برشت

۱
«آدم
آدم است»
طنز است:
منظور او این است که
آدم
آدم نیست.


۲
آدم تحت سیطره فاشیسم
سلب آدمیت شده است.


۳
بی هویت و بی شخصیت و بی خرد و خوداندیشی و خودمختاری فکری و عملی شده است.


۴
ماشین واره شده است.


۵
روبات واره شده است.


۶
اجامر طبقه حاکمه
می توانند
اعضای جامعه را به هرچه که می خواهند تبدیل کنند
به همان سان که می توان روباتی را تحت فرمان داشت و به هر کار کثیفی واداشت


کارل مارکس
 (1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس 

(1820 ـ 1894)

۱
حریف حواسپرت
می نویسد که مارکس برای قرون ۱۸ و ۱۹ بود.


۲
اولا مارکس و انگلس در قرن ۱۸ هنوز زاده نشده بودند. 


۳
ثانیا مارکسیسم ربط تعیین کننده ای به مارکس و انگلس ندارد.


۴
مارکس و انگلس ان را تأسیس کرده اند.


۵
به همان سان که
لیبیگ
دوست مارکس
شیمی مدرن
را
تأسیس کرده است


۶
مارکسیسم همانقدر به مارکس و انگلس ربط دارد که شیمی مدرن به لیبیگ


۷
مارکسیسم برای خودش علم عظیمی است.


۸
گنجینه مفهومی فلسفه مارکسیستی کجا و مفاهیم فلسفی انگشت شمار مارکس و انگلس کجا. 


۹
به قول لنین
احدی نمی داند که مارکسیسم چیست و چه نعمت عظیمی است


۱۰
اگرچه همه از آن دم می زنند


بیژن جلالی
 
صورت تو
ابریست
اندوهی از گذشته را
به همراه دارد
و من صدای ریزش باران را
پشت نگاه تو
می شنوم
 

خوب
پول بگیرند. 


۱
تو مگه خودت پول نمی گیری؟


۲
سعی کن افکارشان را به چالش کشی.


۳
تهمت زدن به همنوع
کسب و کار کسانی است
که
توان تفکر ندارند


۴
در جامعه بشری
هیچکس بی طرف و خنثی نیست.


۵
هر کس جایگاهی در جامعه دارد و عضو و جزو طبقه ای از طبقات جامعه است.
و
این حق طبیعی و مدنی او ست.


۶
تو
چه استاد دانش کاهی هستی
که
حرفه اش
برچسب زدن
دشنام دادن
توهین کردن
و
تهمت زدن
به
دگراندیشان است.


۷
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟


سرمايه دارى وارد فاز انترناسيوناليسم كاپيتاليستى شده
و رفقا ى واقعا موجود دنبال تضاد بين سرمايه دارى مي گردند
حریف


۱
سرمایه داری (کاپیتالیسم)
اصولا و اساسا
دو فاز اصلی داشته است:


الف
سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد تا دهه های آخر قرن ۱۹ وجود داشت که در بطنش فاز دوم آن از همان آغاز رشد می کرد.


ب
فاز دوم سرمایه داری عبارت است از سرمایه داری انحصاری (مونوپل) (امپریالیسم)
که
توسط ولادیمیر لنین کشف و اثبات شده.


۲
امپریالیسم
خود دو مرحله داشته است:



الف
سرمایه داری انحصاری



ب
  سرمایه داری انحصاری ـ دولتی

  که
 ضمنا
 آخرین مرحله امپریالیسم 
 است.

۳
ما اکنون با همین مرحله آخر سرمایه داری انحصاری سر و کار داریم.


مراجعه کنید
 به 
کاپیتالیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2837
۱ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2830
۲ http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2836

پایان

۴
اگر کسی مانفیست حزب کمونیستی را خوانده باشد
متوجه می شود که سرمایه داری
همیشه جهانی بوده است.


به قول حریف
انترناسیونال بوده است.


۵
کلاسیک های مارکسیسم توضیحات شورانگیزی دراین زمینه در اولین سند کمونیستی عرضه داشته اند.


۶
تضاد میان سرمایه داری کشورهای مختلف
و
حتی تضاد میان بخش های سرمایه داری هر کشور واحد
مثلا
تضاد میان اقشار مختلف بورژوازی
و
یا
رشته های مختلف تولید کاپیتالیستی
وجود دارد.


۷
این تضادها را قبل از همه لنین تحلیل و مورد استفاده قرار داده است.


۸
مثلا
امکان پیروزی طبقه کارگر در یک کشور
و
حتی
در یک کشور عقب مانده مثل روسیه و چین و ویتنام و کوبا و غیره
نتیجه همین تحلیل لنیین از تضاد های شعله ور میان امپریالیست های کشورهای مختلف است که به دو جنگ خونین و مخرب جهانی و دهها جنگ داخلی و منطقه ای منجر شده اند.


۹
کشف تضادها و بهره گیری از انها
ایراد ندارد.


۱۰
ایراد در بیگانگی با مفاهیم فلسفی است:
مفهوم «تفاوت در اندیشه»
مفهوم نارسایی است.


۱۱
چون تفاوت اصلا تفاوت نیست.


۱۲
تضاد است.


۱۳
مثلا میان فرح و فرخ و غیره و ما
تفاوت در اندیشه
وجود ندارد.


۱۴
تضاد فکری
تضاد ایده ئولوژیکی
تضاد تئوریکی
تضاد طبقاتی
وجود دارد.


۱۵
این اجامر
سرمایه داری (کاپیتالیسم)
را
پایان تاریخ بشری می دانند.


۱۶
ما
سرمایه داری
را
مرحله ای در تاریخ جامعه بشری می دانیم که باید برای سوسیالیسم
جا خالی کند.
دیر و یا زود


۱۷
چاره و راه دیگری وجود ندارد:


الف
یا جامعه بشری
بویژه اکنون
در مقیاس جهانی وارد سوسیالیسم می شود


ب
و
یا
به قعر بربریت سقوط می کند


۱۷
به قول البرت اینشتین طناز
آنگاه
جنگ جهانی بعدی
با چوب و چماق و تیر و کمان
انجام می یابد.


دیروز
 سه مفهوم فلسفی فرق / تفاوت و تضاد
 را
 توضیح دادیم. 

مثلا 
میان خامنه ای و موسوی تفاوت در اندیشه وجود دارد. 

سیستم حاکم
از
دید هر دو
حفظ می شود.

 فقط رفرمیزه می شود. 

ولی
 میان آندو 
تضاد فکری و ایده ئولوژیکی وجود ندارد. 

هر دو 
سیستم واحدی 
را 
و
 طبقه حاکمه واحدی
 را 
نمایندگی می کنند.

 ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر