۱۳۹۸ فروردین ۱۸, یکشنبه

سیری در مرثیه ابتهاج «طبری» در رثای احسان طبری (۱۹)


تحلیل
از
میمحا نجار
 
توبه کردی زآنچه گفتی 
ای حکیم
این حدیثی دردناک است از قدیم

توبه کردی 
گر چه می دانی یقین
ـ گفته و ناگفته ـ
می گردد زمین

تائبی گر ز آن که جامی زد به سنگ
توبه فرما را فزون تر باد ننگ

شبچراغی چون تو رشک آفتاب
چون شکستندت چنین خوار و خراب؟

چون تویی دیگر کجا آید به دست؟
بشکند دستی که این گوهر شکست
 
۱
توبه کردی 
گر چه می دانی یقین
ـ گفته و ناگفته ـ
می گردد زمین
 
سایه
در 
این بیت مرثیه
دیالک تیک سوبژکتیو ـ اوبژکتیو
(ذهنی؟ و عینی)
را
به شکل دیالک تیک توبه کردن و گفته و ناگفته بسط و تعمیم می دهد
و
ضمنا
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک 
را
از
آن قطب اوبژکتیو (عینی)
می داند.

این
دیالک تیک معرفتی ـ نظری
(دیالک تیک مربوط به تئوری شناخت)
یکی از مهم ترین شناخت افزارهای تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی
است.
 
این موضع معرفتی ـ نظری سایه
هم
بی کم ترین تردید
موضعی مارکسیستی ـ لنینیستی
است.
 
برای اینکه محتوای شناخت
در
اوبژکت شناخت 
(گردش و عدم گردش زمین)
است
و
نه
در
تأیید و تکذیب گردش زمین توسط این و یا آن سوبژکت شناخت.
 
مشخصه مهم شعر سایه
لبریز بودن آن از فلسفه 
است.
 
فرق هم نمی کند که سایه از فلسفه خبر داشته باشد و یا نداشته باشد.
 
تفاوت نثر و شعر سایه
همین جا ست.
 
وقتی سایه سخن می گوید،
تمیز او از اعضای عادی جامعه
آسان نیست.
 
این
سادگی بیان
اما
در
  شعر سایه 
از بین می رود.

شعر سایه 
چه بسا
عمق ناپیدا
ست.

۲
توبه کردی 
گر چه می دانی یقین
ـ گفته و ناگفته ـ
می گردد زمین

سایه
ضمنا
میان عینیت و حقیقت و حقانیت آرمان حزب توده و عینیت و حقیقت و حقانیت گردش سیاره زمین
علامت تساوی می گذارد:
اینکه گالیله و طبری
توبه بکنند و یا نکنند،
تغییری در ماهیت امر صورت نمی گیرد.

چون
همانطور که ذکر شد،
گردش زمین و گذار جامعه به سوسیالیسم
امری اوبژکتیو (عینی)
است
و
نه
امری سوبژکتیو.

روی دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت و دیالک تیک سوبژکتیو ـ اوبژکتیو
باید
کار کرد.

نقش تعیین کننده 
در
 این 
دیالک تیک
بسته به اینکه عرصه کاربست و اعتبار آن جامعه باشد و یا شناخت
وارونه می شود.

مراجعه کنید به
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
 
خیلی از ساده لوحان
خیال
می کنند
که
عینی
یعنی
چیزی که به دیده می گذرد،
چیزی که به مدد عین (چشم) دیده می شود.
 
از این خبرها نیست.
 
عینی
یعنی
هر آن چیزی که مستقل از این و آن، مستقل از اراده و میل و هوس و خواست این و آن
 وجود دارد.

مثالش
را
سایه 
آورده است:
گردش سیاره زمین و آرمان حزب توده
عینی
اند.
 
ربطی به میل و هوس و اراده و خواست این و آن ندارند.
 
رهاورد ارجمند مارکسیسم ـ لنینیسم
استحاله علم الجامعه و جامعه شناسی
به
چیزی از جنس علوم طبیعی و تجربی و ریاضی 
است.
 
این
به
معنی
پایان اوتوپی
و
آغاز علم
است.
 
به
همین دلیل
از
گذار از سوسیالیسم اوتوپیکی به سوسیالیسم علمی 
سخن به میان آورده می شود.
 
مراجعه کنید
به 
سوسیالیسم اوتوپیکی و سوسیالیسم علمی.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر