۱
به اندیشه بیندیش
مش غفور
تا
بلکه رستگار شوی.
۲
تعیین کننده
اندیشه و نظر است
و نه صاحب نظر.
۳
صاحب نظر
دیر یا زود می میرد
۴
صاحب نظر می تواند
در نظرش تجدید نظر کند
۵
اندیشه است که مؤثر می افتد و باقی می ماند.
۶
تو چون توان اندیشیدن نداری
اندیشه و نظر را نادیده می گیری
و
به صاحبنظر
گیر می دهی.
۷
تو فرق بینشی و اسلوبی (متدیکی) با همین حریف نداری
۸
این
هم
دیروز مثل تو بود
۹
این هم تنها ره رهایی اشرافیت فئودال و روحانی
را
در جنگ مسلحانه بر ضد انقلاب بورژوایی سفید
عرعر می کرد.
۱۰
امروز
او
هم
بسان اشرافیت فئودال و روحانی سابق
بورژوا
شده است
و
سیستم نگهدار گشته است.
۱۱
ولی در بینش و اسلوب فکری اش
همان مانده است که بوده است.
۱۲
با این تفاوت
که
امروز
تنها ره حفظ نظام سرمایه داری حاکم
را
در مبارزه مسالمت امیز
عرعر می کند.
۱۳
این طرز «تفکر»
قرون وسطایی است
و
به لحاظ اسلوب و متد
متافیزیکی
و
یا
ضد دیالک تیکی است.
با برنامه ریزی صحیح، حوادث طبیعی قابل پیشگیری است.
ابولهب
۱
احدی نمی تواند
با برنامه و بی برنامه
از حوادث طبیعی پیشگیری کند.
عقل تان کجا ست؟
۲
فقط سیل که نیست.
۳
زلزله هم
توفان هم
آتشفشان هم
کمیت هم
..
هستند.
۳
حوادث طبیعی
قابل پیشگیری
نیستند.
۴
قابل مواجهه اند.
۵
قابل واکنش نشان دادن اند.
۶
قابل مهار کردن حتی المقدور اند.
۷
پیش شرط مهار حتی المقدور قهر طبیعت
توسعه نیروهای مولده است.
۸
در جمهوری خلق چین
پروژه های غول اسایی
در این رابطه
در حال توسعه اند
۹
در دارالمجانین جماران
سینه می زنند
زنجیر می زنند
دعا می کنند
ورد می خوانند
شکر خدا را به جای می آورند.
به مکه می روند
به کربلا سفر می کنند
۱۰
این هم نوعی واکنش است
که
یک میلیون سال قبل
در عهد عنکبوت
رواج داشته است.
اندکی اندر باب مفاهیم و محورهای خیر و شر مد روز
۱
دیکتاتوری ولایی؟
۲
جهنم جمهوری اسلامی
در رسانه های همگانی امپریالیستی
سیستم دموکراتیکی است .
چرا؟
۳
برای اینکه در این طویله رقابت انتخاباتی میان احزاب و انجمن های سیاسی وجود دارد
و
خلایق آزادانه یکی از آنها را هر از گاهی انتخاب می کنند.
۴
شما حتی موردی در رسانه های امپریالیستی نمی یابید که از دیکتاتوری و استبداد ولایی حرفی به میان آید.
۵
دیکتاتوری
در رسانه های امپریالیستی
جمهوری خلق چین و ویتنام و کوبا وغیره اند
و
دیکتاتور
رهبران این جوامع اند.
۶
در رسانه های امپریالیستی
واژه های معینی را گروگان گرفته اند
بعد
بسان بادمجان
از محتوای شان تخلیه کرده اند و با مفاهیم باب میل خود پر کرده اند و رواج داده اند:
۷
یکی از این مفاهیم همین دیکتاتوری است.
۸
به تعریف حریفانی به نام مش مارکس و مشد انگلس و مش لنین
هر دولتی
نوعی دیکتاتوری است
۹
به همین دلیل
دولت طبقه کارگر را
دیکتاتوری پرولتاریا نامیده اند.
۱۰
مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا
اصولا درست و دقیق نیست.
چرا؟
۱۱
درست و دقیق
دیکتاتوری طبقه کارگر و متحدین آن است
۱۲
چون
پرولتاریا با نفی ضد دیالک تیکی اش
یعنی با نفی بورژوازی
همزمان
خود را هم
به مثابه پرولتاریا
یعنی به مثابه طبقه فاقد مالکیت بر وسایل تولید
نفی می کند.
۱۳
پرولتریت زدایی می کند.
۱۴
به طبقه حاکمه جامعه سوسیالیستی ارتقا می یابد.
۱۵
همه مردم را هم
همراه با خود
حتی فئودال ها و روحانیان و بورژوازی سابقا حاکم را
مالک وسایل اساسی تولید می کند.
۱۶
در رسانه های امپریالیستی
دوئالیسم دموکراسی و دیکتاتوری
را
مد کرده اند.
۱۷
ممالک محور خیر نمایندگان دموکراسی اند
۱۸
ممالک محور شر
مثلا جوامع سوسیالیستی
نمایندگان دیکتاتوری اند.
چون
بیش از یک حزب ندارند و معرکه هر از گاهی انتخابات عوامفریبانه هم ندارند.
۱۹
برای استبداد هم
که ترجمه همان دیکتاتوری است
جفت دوئالیستی اختراع کرده اند:
آزادی
۲۰
کشورهای مستبد
همان کشورهای محور شر اند.
۲۱
کشورهای ازاد
کشورهای سرمایه داری و فئودالی و برده داری
اند.
۲۲
بدین طریق
دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی)
با دوئالیسم استبداد و آزادی
جایگزین شده است.
۲۳
در رسانه های امپریالیستی
دوئالیسم های دیگری هم ورد زبان ها ست:
۱
دوئالیسم دولت حق و ناحق
۲
مثلا دولت آلمان شرقی
در رسانه های امپریالیستی
دولت ناحق بوده است
و
دولت امپریالیسم آلمان
دولت حق
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر