۱۴۰۳ شهریور ۱۹, دوشنبه

درنگی در سخنی از مسعود دلیجانی راجع به فحشاء (۱۲)

   


درنگی

از 

میم حجری
 
 
 هدف بورژوازی که در پشت منافع فواحش و رسمیت بخشی به فواحش پنهان می شود، از اطلاق پرولتاریا به لومپن پرولتاریا نه دفاع از فواحش که رسمیت بخشی به فاحشه گری است. 
 
معنی تحت اللفظی:
بورژوازی  به دفاع از منافع فواحش 
تظاهر می کند
و
به فحشاء رسمیت می بخشد.
بورژوازی 
لومپن پرولتاریا را پرولتاریا می نامد.
هدف بورژوازی رسمیت بخشی به فحشاء است.

چرا که مهمترین مشتریان فواحش بچه بورژواها هستند.

آنها به وضوح اعلام می کنند:
"no money, no honey"

طبیعی است که برای صاحبان سرمایه باید به فاحشه گری رسمیت ببخشند و چه چیزی عوامفریبانه تر و شیادانه تر از پنهان شدن در پشت منافع فواحش.

۱

هدف بورژوازی 

 از اطلاق پرولتاریا به لومپن پرولتاریا نه دفاع از فواحش که رسمیت بخشی به فاحشه گری است. 

ایکاش هدف بورژوازی از «کارگر جنسی» قلمداد کردن فواحش،

 رسمیت بخشی به فحشاء بود.

 

مسعود خودش پرولتر بوده و است، ولی به دلیل بی خبری از الفبای مارکسیسم ـ لنینیسم،

از رسالت طبقاتی پرولتاریا بی خبر است.

 

شعور مارکسیستی علمای امپریالیستی

 صد برابر شعور اعضای احزاب استالینیستی است.

مسعود

در سطح پدیده ها پرسه می زند و توان تئوریکی لازم برای نفوذ در ذات پدیده ها را ندارد.


«کارگر جنسی» قلمداد کردن فواحش

باید زیر ذره بین تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی قرار گیرد.

ایده ئولوژی بورژوایی

با ارتقای لومپن پرولتاریا (فواحش و اوباش) به مقام پرولتاریا،

عینا و عملا و جبرا

به تحقیر و تخریب پرولتاریا مبادرت می ورزد.

 

واکنش عصبی ـ احساساتی شتابزده مسعود هم به همین دلیل است:

مسعود احساس می کند که خودش به مثابه عضوی از سپاه پرولتاریا، تحقیر و تخریب می شود

و

واکنش طبقاتی ـ طبیعی ـ غریزی ـ پسیکولوژیکی از خود نشان می دهد.

 

پرولتاریا در ایده ئولوژی بورژوایی ـ امپریالیستی

به مثابه نوکر طبقه حاکمه تلقی می شود و سلب رسالت و اهمیت و سوبژکتیویته و اکتیویته می شود.

 

ولادیمیر لنین در بحث خیابانی با ماکسیم گورکی 

در صدد تفهیم این حقیقت امر بود.


هدف اصلی ایده ئولوژی بورژوایی 

از ارتقای فواحش به درجه پرولتاریا، تنزل پرولتاریا به درجه فواحش (لومپن پرولتاریا) ست.

محتوای طبقاتی این دیالک تیک تجلیل و تحقیر، 

سلب اعتبار از مهم ترین کشف مارکس و انگلس در کمونیسم علمی است:

کشف پرولتاریا به مثابه گورکن نظامات جامعتی طبقاتی و معمار نظام جامعتی سوسیالیستی ـ کمونیستی است.

این کشف کلاسیک های مارکسیسم

(کشف پرولتاریا و رسالت تاریخی ـ حهانی پرولتاریا)

مهمترین کار برای مرزبندی کمونیسم اوتوپیکی با کمونیسم علمی بوده است.


شعار شور انگیز مارکس، مبنی بر این که «فلاسفه تاکنون جهان را فقط تفسیر کرده اند و اکنون زمان تغییر جهان رسیده است»

 به برکت و در سایه کشف پرولتاریا و نقش و رسالت تاریخی ـ جهانی پرولتاریا ست.

و گرنه فلاسفه کمونیسم اوتوپیکی فقط مفسر تاریخ نبوده اند.

دلیل خصلت اوتوپیکی کمونیسم آنها، عدم وقوف به پروتاریا و نقش و رسالت تاریخی ـ جهانی پرولتاریا بوده است.


روبرت اون

فقط به سرمایه داران موعظه می کرد و اعتنایی به پرولتاریا نداشت.

با کشف پرولتاریا توسط کلاسیک های مارکسیسم،

وحدت تئوری با پراتیک

وحدت فلسفه علمی (مارکسیسم) با سوبژکت عملی ـ تاریخی نوین (پرولتاریا)

امکان پذیر می گردد و کمونیسم اوتوپیکی تحول کیفی می یابد و به کمونیسم علمی مبدل می شود:

فلسفه حامل طبقاتی نوین خود را در پرولتاریا می یابد

و

پرولتاریا چراغ جهان بینی خود را در فلسفه علمی

و

لرزه بر ارکان سرمایه می افتد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر