۱۴۰۲ فروردین ۱۶, چهارشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۱۰۹)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
  

هان ای خجسته جان

ای جاودان جوان

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

بر هر که خنجری اش به دست است

بنمایی

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

در چشم خستگان پریشان شب زده

بر آن کسان که بی خبر از چند و چون کار

بازوی خویش را

بر طوق پهلوانی پیکار می دهند

بگشایی،

تا عاشقان مباد، کز این پس خطا روند

با این چراغ سرخ به ره آشنا روند

 

معنی تحت اللفظی:

ای سهراب خجسته جان همیشه جوان، تو می روی زخم تهیگاه خویش را به خنجر به دستان نشان دهی، به خستگان پریشان شب زده نشان دهی، به افراد بی تجربه و بی خبر که بازوی خود را به چنبر پهلوانی مبارزه می سپارند، نشان دهی.

تا مبادا عاشقان از این به بعد مرتکب خطا و اشتباه شوند، بلکه از تجارب تو چراغ سرخی برافروزند، به راه راست روند و رستگار شوند.

 

۱

هان ای خجسته جان

ای جاودان جوان

 

سیاوش

 سهراب را در این بند شعر با توسل به دو صفت توصیف می کند:

خجسته جان و جاودان جوان

 

شاید منظور سیاوش از خجسته جانی سهراب،

 نیت هومانیستی و پاک سهراب باشد.

اما دلیل جوانی ابدی سهراب

شاید

اولا

 این باشد که جوانمرگ می شود و نتیجتا ضعف و ذلت و وابستگی دوره کهولت و پیری را تجربه نمی کند.

ثانیا

به این دلیل که شرح حالش فرم تراژدی به خود می گیرد و «دهن به دهن، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل می شود.» 

(احسان طبری)

 

اندیشه و هنر سیر و سرگذشتی از این دست دارد.

 

۲

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

بر هر که خنجری اش به دست است

بنمایی

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

در چشم خستگان پریشان شب زده

بر آن کسان که بی خبر از چند و چون کار

بازوی خویش را

بر طوق پهلوانی پیکار می دهند

بگشایی،

تا عاشقان مباد، کز این پس خطا روند

با این چراغ سرخ به ره آشنا روند

 

سیاوش پس از پاره کردن رشته های امید واهی سهراب در جهت جان سالم به در بردن از چنگ مرگ،

 روح او را به زره امیدی دیگرگونه مسلح می سازد

و

 نتیجه نهائی حاصل از اشتباهات و نیتجتا تراژدی او

را

خاطرنشان می شود:

 

۳

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

بر هر که خنجری اش به دست است

بنمایی

 

منظور سیاوش از مفهوم «هر کس که خنجری اش به دست است»، احتمالا مبارزان انقلابی است:

سهراب از طریق تراژدی با مبارزان انقلابی رابطه برقرار می کند و زخم تهیگاه خود را نشان آنان می دهد:

تراژدی بدین طریق معنی کسب می کند:

خون سهراب بدین طریق بیهوده هدر نمی رود.

 

۴

تو می روی که زخم تهیگاه خویش را

در چشم خستگان پریشان شب زده

بر آن کسان که بی خبر از چند و چون کار

بازوی خویش را

بر طوق پهلوانی پیکار می دهند

بگشایی

 

منظور سیاوش از مفهوم «خستگان پریشان شب زده که بی خبر از چند و چون کار پهلوانانه پیکار می کنند»، مبارزان انقلابی جوان و بی تجربه و آگاهی است.

سهراب زخم تهیگاه خود را از طریق تراژدی نشان همسانان همسن خود می دهد تا از خطای مرگبار او پند گیرند.

 

۵

تا عاشقان مباد، کز این پس خطا روند

با این چراغ سرخ به ره آشنا روند

 

در این بند واپسین این بند شعر، هدف از نشان دادن زخم تهیگاه سهراب از صراحتی خالی از شک و شبهه می گذرد:

تا عاشقان توده ها از این به بعد به راه خطا نروند.

بلکه از زخم خونچکان تهیگاه سهراب

 چراغ سرخی از تجربه و تئوری برافروزند،

به راه راست روند و رستگار شوند.

 

اگر این استنتاج سیاوش شاهکار به تمام معنی نیست،

پس چیست؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر