۱۴۰۱ بهمن ۱۹, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۵۹)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و چهارم

«زندگی ما بیهوده نبود.»

ادامه
 

۷

کارگران به دهقانان و دهقانان به کارگران نیاز دارند.

ادامه دارد.

 

۸

اکنون اما مسئله دورنمای سوسیالیستی وحدت طبقه کارگر و دهقانان مطرح می شود.

 

بسیاری از احزاب

به حل این مسئله اشتغال داشتند.

 

حزب کارگری فرانسه

به تصویب برنامه فلاحتی (کشاورزی) مبادرت ورزید که در خدمت جلب سکنه روستاها به مثابه متحدین دهقانی پرولتاریا باشد.

 

این برنامه فلاحتی

اما

در واقع

اوپورتونیستی بود.

 

چون

عاری از تحلیل طبقاتی سکنه روستاها بود.

 

این برنامه فلاحتی

فرقی بین استثمار کننده و استثمار شونده،

فرقی بین ارباب و کارگران روزمزد

قائل نمی شد.

 

وقتی در همان سال

گئورگ فولمار

اعلام داشت

که

کارخانجات دهقانی کوچک

شالوده اقتصادی کشاورزی سوسیالیستی آتی

را

تشکیل می دهد،

انگلس

به مخالفت با این انحراف از کمونیسم علمی برخاست.

 

در ماه نوآمبر سال ۱۸۹۴

اثر انگلس

تحت عنوان «مسئله دهقانی در فرانسه و آلمان»

 در روزنامه «عصر جدید» (ارگان حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان)

منتشر شد.

 

 

انگلس

از این حقیقت امر شروع به حرکت می کند

که

«تسخیر قدرت سیاسی توسط حزب سوسیالیست نزدیک شده است.

این حزب اما برای تسخیر قدرت سیاسی باید از شهر به روستا برود

و

باید به قدرتی در روستا مبدل شود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۲، ص ۴۹۵)

 

سؤال اما این بود

که

طرز رفتار حزب با طبقات و اقشار مختلف در روستا از چه قرار خواهد بود؟

 

طرز رفتار حزب با کارگران کشاورزی که بخشی از طبقه کارگرند و تحت استثمار قرار دارند، آسان است.

 

طرز رفتار حزب با زمینداران کلان هم روشن است:

«حزب ما

پس از تسخیر قدرت دولتی،

 باید به سلب مالکیت از زمینداران بزرگ اقدام کند.

(یعنی سلب مالکیت کنندگان را سلب مالکیت کند.)

به همان سان که کارخانه داران صنعتی را سلب مالکیت می کند.

 

بدین طریق کل تأسیسلات روستایی بزرگ پس داده شده را می توان در تعاونی های تولیدی «سازمان دهنده کارگران کشاورزی برای استفاده تحت کنترل کل آنها قرار داد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۲، ص ۵۰۳ ـ ۵۰۴)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر