۱۴۰۰ آذر ۲۵, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انقلاب (روولوسیون) (۹)

 French Revolution


پروفسور دکتر پطر ایشهورن

برگردان

شین میم شین

 

۹

·    بسیاری از تحولاتی که به مثابه قانونمندی های عام فوق الذکر در چارچوب روند کلی انقلاب سوسیالیستی، جامه عمل می پوشند، خصلت رفرم کسب می کنند.

 

۱۰

·    این رفرم ها گشتاورهای ضرور انقلاب سوسیالیستی محسوب می شوند و تنها بدان معنی قابل فهم اند.

 

مشخصات رفرم ها

 

۱

·    مشخصات تعیین کننده این رفرم ها به شرح زیرند:

 

الف

 

۱

·    رفرم ها باید به تقویت نقش رهبری طبقه کارگر و حزب آن، به توسعه اتحاد همه زحمتکشان، به گسترش پایگاه اجتماعی قدرت دولتی، به تقویت همبود دول سوسیالیستی منجر شوند.

 

۲

·    تغییراتی که با این معیارها مطابقت نداشته باشند، نمی توانند به مثابه رفرم ـ به معنی انقلابی آن ـ تلقی شوند.

 

۳

·    چنین رفرم هائی فقط می توانند به تضعیف نظام سوسیالیستی منجر شوند و میدان عمل مناسبی برای خرابکاری های ایدئولوژی ها و گرایشات ضد انقلابی متنوع به نفع امپریالیسم فراهم آورند.

 

ب

 

۱

·    بخش مهم تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انقلاب سوسیالیستی عبارت است از آموزه پیوند میان انقلاب دموکراتیکی و سوسیالیستی.

 

۲

·    کلیه انقلابات سوسیالیستی ـ تا کنون ـ با خصلت بورژوائی ـ دموکراتیک و یا با خصلت ضد امپریالیستی ـ دموکراتیک عجین بوده اند.

 

۳

·    این پدیده با توسعه اجتماعی مشروط می شود.

 

۴

·    به یقین می توان گفت که در آینده نیز چنین خواهد بود.

 

۵

·    تجارب تاریخی اشاره لنین را مورد تأیید قرار می دهند:

·    انقلاب سوسیالیستی را «دیوار چین از انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک جدا نمی کند.»

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۳، ص ۳۲۱)

 

پ

 

۱

·    مسائل تئوریکی و تاکتیکی که پدید می آیند، در تشکیل تئوری مارکسیستی انقلاب (مثلا در مانیفست حزب کمونیستی) و قبل از همه در توسعه بعدی آن توسط لنین و بعدها در جنبش کمونیستی (کنگره هفتم انترناسیونال کمونیستی) نقش مهمی به عهده دارند.

 

۲

·    مسئله اینجا، مسئله اصلی تئوری و تاکتیک احزاب کمونیستی است.

 

ت

 

۱

·    طبقه کارگر و حزب آن باید ـ بنا بر درک مارکسیستی ـ لنینیستی ـ در تحولات دموکراتیک با سیاست مستقل خاص خویش وارد صحنه شود.

 

۲

·    زیرا تنها طبقه کارگر است که مبارز واقعا پیگیر و قاطع به خاطر دموکراسی است.

 

۳

·    طبقه کارگر باید وظایف مبارزه در راه تحولات دموکراتیک را چنان انجام دهد که فعالیت، آگاهی و سازمان انقلابی توده ها تا حداکثر توسعه یابد.

 

۴

·    طبقه کارگر باید با کلیه نیروهای دموکراتیک وارد اشتراک عمل و وحدت شود و با آنها به تشکیل جبهه دموکراتیک واحد اقدام کند.

 

۵

·    اما او نباید ـ در این میان ـ در دموکراسی بورژوائی و خرده بورژوائی مضمحل شود.

·    بلکه باید رهبری کلیه نیروهای دموکراتیک را تقبل کند و بکوشد تا «مهر مبارزه طبقاتی خود را، مهر پیگیری و قاطعیت پرولتری خود را، مهر عزم جزم پرولتری خود را، مهر پابرهنگان ژاکوبینی خود را بر تمامت توسعه بکوبد»

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۸، ص ۱۱۰)

 

۶

·    او نباید از هیچکدام از پله های توسعه انقلاب بپرد، اما او ضمنا نباید آماج های طبقاتی خویش را پشت ملاحظات دموکراتیکی عمومی از نظرها پنهان دارد.

 

۷

·    بلکه باید آنسان که لنین تذکر می دهد، مبارزه طبقاتی را آنچنان بسط دهد «که آن نه فقط وظایف انقلاب توده ای، دموکراتیکی و عام حال حاضر را، بلکه علاوه بر آن، وظایف انقلاب سوسیالیستی آینده را نیز در برگیرد.»

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۸، ص ۱۱۲)

 

ث

 

۱

·    و سرانجام، طبقه کارگر باید بکوشد که بنا بر میزان آگاهی، سازمان و قوت موجود توده ها، آگاهی، سازمان و قوت توده ها را برای انقلاب لاینقطع از انقلاب دموکراتیک به انقلاب سوسیالیستی به خدمت گیرد.

 

۱۱

·    این آموزه های تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انقلاب، پس از سال ۱۹۴۵ توسط حزب سوسیالیستی متحد آلمان خلاقانه بر توسعه تحولات انقلابی پیاده شده اند.

 

۱۲

·    توسعه تاریخی صحت پیش بینی و آموزه انقلاب سوسیالیستی توسط مارکس و انگلس را تأیید کرده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر