۱۴۰۰ دی ۴, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۹۰)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل هفتم

در راه تشکیل حزب

  

۶

عضویت در انجمن دادگران

 

کردوکار فشرده کمیته کمونیستی مکاتبه

به

ویژه

کردوکار مارکس و انگلس

ثمر داد.

 

در

انجمن دادگران

این شناخت رفته رفته پیروز شد

که

تئوری های اوتوپیکی مختلف  به درد طبقه کارگر نمی خورند.

 

در عوض،

 نظرات مارکس و انگلس

صحت خود را در پراتیک مبارزه نشان دادند.

 

در ماه نوامبر سال ۱۸۴۶

رهبری جدید انجمن دادگران در لندن

(هاینریش باوئر، ژوزف مول و کارل شاپر)

برگزاری کنگره ای را در اول ماه مه سال ۱۸۴۷

اعلام داشت.

که

در اوایل ماه ژوئن برگزار شد.

 

Randsteine setzten Randstein einklopfen und Betonstützen anbringen

در این کنگره قرار بود

که

«ساده ترین اصول عقیدتی کمونیستی تعیین شوند که شاقول (نشاندهنده صراط مستقیم) همه اعضای باشد.»

 

(در مفاهیم این جمله انجمن دادگران

رد پای مذهب و مسیحیت به چشم می خورد.

مفاهیم زیر مذهبی اند:

اصول عقیدتی

صراط مستقیم.

مترجم)

 

در اواخر ماه ژانویه سال ۱۸۴۷

 انجمن دادگران در لندن 

ژوزف مول

را

به

نزد مارکس و انگلس در بروکسل فرستاد.

 

مول

از

مارکس و انگلس

خواست که در انجمن دادگران عضو شوند و در بازسازماندهی آن مؤثر افتند.

 

او

مارکس و انگلس

را

مطمئن ساخت

که

آندو می توانند در کنگره انجمن

 معارف علمی خود

را

مطرح کنند

که

ضمنا

به

عنوان برنامه انجمن دادگران

منتشر شود.

 

مارکس و انگلس

پذیرفتند.

 

آندو به عضویت انجمن دادگران درآمدند

که

در

زمینه مسائل مهم

نظرات آندو را پذیرفته بودند و یا به نظرات آندو نزدیک شده بودند.

 

البته

مارکس و انگلس

شرط خاصی

 را

تعیین کردند:

اگر

درک علمی از کمونیسم

مورد قبول انجمن دادگران واقع شود،

هرگز نباید نوعی از انواع «کیش شخصیت» تشکیل یابد.

 

از اساسنامه انجمن دادگران می بایستی

«هر آنچه که به خرافه اوتوریته مربوط باشد»

حذف شود.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۳۰۸)

 

مارکس و انگلس

خواهان طرفداران نقاد مستقل اندیش تئوری خود بودند.

 

مارکس و انگلس

از هر نوعی از کیش شخصیت

نفرت داشتند.

 

برای اینکه افکار مبتنی بر کیش شخصیت

به

سدی در مقابل نیروی عمل توده منجر می شوند.

 

مهم

برای

مارکس و انگلس

در

وهله اول

امر طبقه کارگر بود

پیشرفت کار سیاسی بود

خدمت قلبی پرشور به طبقه کارگر بود.

 

مارکس و انگلس

بر آن بودند

که

مدافع کمونیسم علمی

طبیعتا

باید

فردی انتقادی اندیش و خلاق باشد

و

نه

مؤمن کور

و

مؤمن ملانقطی.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر