۱۴۰۰ آذر ۲۴, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۶)

 Willi Sitte

ویلی زیته

(۱۹۲۱ ـ ۲۰۱۳)

نقاش پرولتاریا

وزیر هنر در جمهوری آلمان دموکراتیک


میم حجری 

 

۴۶۶

روانشناسان 


عمدتا


روانی اند.


امتحانش مجانی است.


دلیلش این است که گیر دادن به روان


آدمی را روانی می کند.


شما


اگر آثار ساعدی را بخوانید


متوجه روانی بودنش می شوید.


مثال:


یکی از آثار او
«از همه جا می شود شروع کرد»
است.


چند صفحه بیشتر نیست


بخوانید.
 

۴۶۷
همین نظری که نمایندگی کرد ه اید.
خسته...
 این نظر قابل بحث و بررسی و تعمیق است.
ایرانیون
 اما اهل تفکر نیستند.
 اهل لایک و هلهله و هورا هستند

 

۴۶۸
یه نفر بهم گفت مزخرف و ابله الان دارم دو ساعت زار میزنم چرا انقدر من مثل قبل پوست کلفت نیستم
ارمغان

ربطی به پوست کلفت و نازک ندارد.
به خودشناسی آدم
مربوط می شود.
اگر
آدم
بداند

که
مزخرف
و
ابله
نیست
زار نمی زند.
اگر بداند که انسان در حال رشد است
زار نمی زند.
خودشناسی نعمت بزرگی است


۴۶۹
اسم
تعیین کننده

نیست.
ای بسا کچلا که اسم خود را زلفعلی گذاشته اند.
تعیین کننده
اصل است.


۴۷۰
رفتار انسان از سه منبع اصلی سرچشمه می‌گیرد:

هوس، احساس و دانش.
  افلاطون

رفتار یکی از عناصر اخلاقی است
و
اخلاق
چیزی طبقاتی است
رفتار و اخلاق  لاشخور با رفتار و  اخلاق آشخور
به همین دلیل متفاوت است

 

۴۷۱
خورشید را گذاشته،
می‌خواهد
با اتکا به ساعتِ شماطه‌دارِ خویش
بیچاره خلق را متقاعد کند
که شب
از نیمه نیز برنگذشته‌ست.

این شعر
یکی از ارتجاعی ترین اشعار عادولف شاملو ست.
این شعر
تیری است که همزمان دو آماج انقلابی
را
شانه گرفته است:
هم
سینه پرولتاریای کشور
را
نشانه گرفته
و
هم
 سینه بورژوازی مدرن کشور
را
که
به
انقلاب ضد فئودالی سفید
مبادرت ورزیده است.
همین عنقلابیگری جلال آل احمد و احمد شاملو و امثالهم
زمینه عاطفی ـ فکری لازم
را
برای روی کار آمدن اجامر مرتجع عهد بوق و چپق و شکنجه و شلاق
فراهم آورده است


۴۷۲
خانوم سفیر استرالیا با حجاب متعفن اسلامی به قم تشریف فرما شدند برای ژیارت عتبات عالیه
منافع طبقاتی و پول تفاوت ها را ذوب می کند
مهری

این چیزها ربطی به منفع طبقاتی و پول کذایی ندارند.
بورژوازی
سقوط کرده است.
بورژوازی ضد فئودالی، ضد برده داری و ضد مذهبی سابق
به
بورژوازی متحد برده داران، اشراف فئودال و روحانی
به
بورژوازی طرفدار کنیسه و کلیسا و مسجد و مذهب
تنزل یافته است
ما با دو نوع
بورژوازی
در تاریخ
سر و کار داریم:
بورژوازی مرحوم آغازین
بورژوازی موجود واپسین

 

۴۷۳
چگونگی گذار از ناسیونالیسم به انترناسیونالیسم
با نگاهی به تقابل ناسیونالیسم با امپریالیسم درکشورهای جهان سوم بویژه افغانستان
نسیم آزادلخت

مش نسیم
افغانستان
که سهل است
در
جنقوری جمکران
هم
هنوز
ملت تشکیل نشده است
به همین دلیل به تشکیل امت کمر بسته اند.
به همین دلیل

امرا

روی کار امده اند و جنقوری اسلامی و امارات اسلامی
تشکیل داده اند.

 

۴۷۴
ابو جاسم تعریف میکنه:
تو آمریکا بودم رفتم بازار تره بار هندوانه بخرم.
طبق عادت هندوانه ها را یکی یکی بلند میکردم وبا کف دست تپ تپ بشون میزدم، یک خانم آمریکایی گفت آقا چکار داری میکنی؟
براش توضیح دادم.
خواهش کرد یک هنداونه خوب براش سوا کنم.
همین کارو و کردم. تشکر کرد وگفت اهل کجا هستی؟
گفتم ایران.
گفت کاشکی قبل از انتخاب مسوولانتون اونارو همینطوری تپ تپ میکردین!
اسرافیل جمکرانی



انتخابات


اگر

واقعا

انتخابات بودند،


قدغن می شندند. 


خانم یانکی


و


سکنه یانکستان


خردمندتر و سعدتمندتر و مختارتر 
از
 سکنه جمکران
نیستند.



اجامر جمکران

را


طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالیستی و بورژوازی سنتی


به


سکنه جمکران


تحمیل کرده است.


اینها نمایندگان طبقه حاکمه جمکرانند.


کاره ای نیستند.


مثل ترامپ و با دین و بی دین اند.


مأمورند و نه آمر.


نوکرند و نه ارباب.


حافظ

این نمایندگی

را

به خوبی بیان داشته است:


در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند


آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم


خمینی

به اراده خود خون نمی ریزد.


خمینی و خامنه ای و این و آن


مجری اراده طبقه حاکمه اند


مثل عزرائیل که مأمور
است.


مثل اسرافیل که شیپور طبقه حاکمه را می زند و خود را مستقل می نامد.


 

۴۷۵

گوش فلک از نام و یاد شهدا و خویشاوندانش کر است.
شیراهنکوهمردان کذا و کذا هستند.
ولی
کسی این شهدا را نمی شناسد.
سخنان وبلاگ نویس را کسی منتشر نمی کند تا فرزند زمانه بودنش اثبات شود
اگر نمی کشتندش
مثل بقیه بی نام می ماند
ایرانیون در مرده ستایی رد خور ندارند.
سؤال این است
که
دلیلش چیست؟

 

۴۷۶
من آدمی خودخواه، بی حوصله و البته کمی متزلزل هستم، اشتباه می کنم، از کنترل خارج می شوم و گاهی کنترل کردن من سخت می شود اما اگر نتوانید بدترین حالت من را تحمل کنید بی شک شایستگی بهترین حالتم را هم ندارید.
 مرلین مونرو

هی مش مونرو
آدم ها
هنرپیشه ها

را
نه
به
خاطر خودشان
بلکه به خاطر نقشی که بازی کرده اند
دوست دارند.
تو نقش ضعیفه ناقص العقلی را بازی می کنی
و
نرجماعت
کیف خر می کنند
و
در نهایت مستی می گویند:
خوشگل اما خر
شیرین اما کودن

 

۴۷۷
این کردوکار را از کشیشها در کلیسا دارند.
اهل تقلید از فرنگیانند.
 جنقوری جمکران

به تقلید از واتیکان تشکیل یافته است
 

۴۷۸
کوری سارا مگو که تحفه نیست.
ایراد ایده ئولوژیکی اش کجا ست که امپریالیسم  بدان جایزه  نوبل موبل  داده است؟

 

۴۷۹
بسیاری از ما عمدا یا ناخواسته، سعی می کنیم برای اثبات مواضع سیاسی خود، حقایق را دستکاری کنیم.
صدری

آره.
این عیب بزرگی است که باید به چالش کشیده شود.
تازگی هم ندارد.
خلایق
نه فقط در جمکران
بلکه در جهان
به عوض روشنگری علمی و انقلابی
عوامفریبی می کنند.
فقط فرم ها و ابزارهای عوامفریبی شان متفاوت است.
یکی

از انبیا و ائمه و اولیا و فقها
نقل قولی را به خدمت می گیرد
دیگری از لنین و آن و این 
ضمنا
کسی نمی داند که حقیقت چیست
اصلا
کسی در جست و جوی حقیقت نیست.
احمدی نجات ضمن اعلام اینکه اقتصاد مال خر است
اعلام می داشت تراختور اتمی حق ما ست


۴۸۰
همه کتب آسمانی را ایده ئولوگ های طبقات حاکمه نوشته اند.
خدا هم انعکاس انتزاعی اعضای طبقات حاکمه است.
به سلمان رشتی هم بگو.

 

۴۸۱
قتل عام روزمره کولبران و سوختبران و کارگران برای لقمه ای نان
مهری



خود طبقه حاکمه


از طویله  تحت حاکمیت خود


خروار خروار طلا 


قاچاق 
می کند


که 
یک فقره از ان در ترکیه کشف و ضبط شده است


که لای اجرها جاسازی شده بود.


این اما مانع ان نمی شود که


قاچاقچیان «آفتابه»

را


به گلوله ببندند.


آدم یاد کردوکارهای نازی های نازی آباد
می افتد.


۶ میلیون یهودی

را پ

س از سلب مالکیت از دار و ندارشان در اردوگاه های کار «رهایی بخش»


تحت استثمار مرگبار قرار می دادند و بعد اسکلت شان را در کوره ها خاکستر و کود می کردند.

اما
وقتی یهودی ئی سفیرشان را در هلند به گلوله می بست


فریاد شان گوش فلک را کر می کرد


وجه مشترک فاشیسم و فوندامنتالیسم


خردستیزی و عوامفریبی است

 

۴۸۲



به افسرانِ شهید
 
ای ژیان‌شیران که از تیغِ گُرازان خُفته‌اید
با شُکوه وُ اِحتِشامِ بی‌نیازان خُفته‌اید

کَنده‌ناخُن، سوخته‎مُژگان، دریده‌حنجره
سینه‌ها غِربال از سُربِ گُدازان خُفته‌اید

پای‌را بر مغزِ خودخواهی فُروکوبیده‌اید
دست را زی قُبّۀ تاریخ‌، یازان خُفته‌اید

در نبردِ خویشتن با خَصمِ نامَردِ پَلید،
آن‌چنان کان هست مَردان را، بُرازان خُفته‌اید

قلبِ خود در راهِ عشقِ خلق، سوزان رفته‌اید
جانِ خود از بهرِ عشقِ خویش‌‌بازان خُفته‌اید

لکّه‌ای از ننگِ بَر ظالم‌فشان، بگذشته‌اید
جامه‌ای از فَخر بر میهن‌طرازان (میهن آرایان) خُفته‌اید

فارغ از بانگِ دِل‌آزارِ غُرابِ ارتجاع
با نوای جان‌فَزای خوش‌نوازان خُفته‌اید

خَلق آخر بِشکَنَد مِنقارِ شوُمِ جُغدِ ظُلم
گر شما بِشکسته‌پَر، چون شاه‌بازان خُفته‌اید.
 
ژیان = خشم‌آلود، غضب‌ناک، درّنده
زی = سوی، طرف، جانب، سمت
قُبِّه = گُنبد و هر بنای گِرد و بَرآمده، آسمان، خرگاه و بارگاه
یازان = یازنده، دست‌اندازنده، دست‌درازکرده، آهنگ‌کننده
غُراب = کلاغ، زاغ
شاه‌باز = شَهباز، بازِ سفید، مرغِ شکاری
  اسامی افسران توده ای:

سرهنگ عزت الله سیامک،

سرهنگ محمد علی مبشّری،

سرهنگ نعمت عزیزی نمین،

سرگرد نصرالله عطارُد،

سرگرد هوشنگ وزیریان،

سروان نظام الدین مدنی،

سروان محمد علی واعظ قائمی،

سروان نورالله شفا،

ستوان عباس افراخته

و

مرتضی کیوان.
روز ۸ آبان ۱۳۳۳
سرگرد بهنیا،

سروان بیاتی،

سروان کلالی،

سرگرد محبی،

سروان کلهری

سروان مهدیان
روز ۱۷ آبان ۱۳۳۳

 سرهنگ۲ کاظم جمشیدی،

سرهنگ۲ امیرافشار بکشلو،

سرهنگ محمد جلالی،

سرگرد جعفر وکیلی

ستوان‌یکم محمد باقر واله
روز ۲۶ مرداد ۱۳۳۴

  سرگرد هوایی رحیم بهزاد،

سرگرد هوایی ارسطو سروشیان،

سروان هوایی اسماعیل محقق‌زاده،

ستوان‌یکم هوایی منوچهر مختاری،

ستوان‌یکم هوایی حسین مرزوان

ستوان سوم هوایی اسدالله نصیری 
در سال‌های بعد

ستوان منزوی،

آرسن آوانسیان،

هوشنگ رضوانی،...

و

سرانجام

  خسرو روزبه 


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر