۱۴۰۰ آذر ۲۶, جمعه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۳۱)

[Mao Zedong]   


پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

     

فصل دوم

مفهوم طبقه در مائوئیسم

ادامه

 

 

۱۱۷

اسحاق دویچر

(۱۹۰۷ ـ ۱۹۶۷)

نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی لهستانی ـ انگلیسی

مؤلف «طنزهای تاریخ»

و

«بیوگرافی تروتسکی»

 و

غیره

 

·    کلیشه فکری مشابهی را اسحاق دویچر هم داشته است:

·    «مسئله مرکزی مطروحه در رابطه با این حوادث از نقطه نظر تئوریکی ـ مارکسیستی این است که چگونه حزبی که مدت های مدیدی بدون برخورداری از حمایت کارگران صنعتی با اتکای صرف بر دهقانان توانست پا از حد جنبش بورژوایی ـ دهقانی فراتر نهد  و مرحله سوسیالیستی انقلاب را پدید آورد.»

·    ( اسحاق دویچر، «طنزهای تاریخ»، ۱۹۶۶، ص ۱۰۵)

 

۱۱۸

·    اینجا نیز بغرنجی شرایط ملی و بین المللی (دیالک تیک داخلی و خارجی، ملی و بین المللی) به سادگی نادیده گرفته می شود 

 

۱۱۹

·    به عوض بررسی علمی مشخص فاکتور سوبژکتیو و قبل از همه مبارزه «دو خط مشی» مارکسیستی  انترناسیونالیستی  و ناسیونالیستی در حزب کمونیست چین، مسئله ای علم می شود که به قول اسحاق دویچر، برای مارکسیست ها، «ناراحت کننده» (نگران کننده) است.

 

۱۲۰

·    تجزیه و تحلیل فاکتور سوبژکتیو به این نتیجه منجر می شود که علیرغم دشواری های موجود پس از سال ۱۹۲۷، امکانات تحکیم رابطه طبقه کارگر با حزب کمونیست چین وجود داشته است.

 

۱۲۱

·    دلیل عدم تحکیم این رابطه میان حزب و طبقه کارگر و ایزوله شدن حزب تا سال ۱۹۴۵ از طبقه کارگر به میزان تعیین کننده ای تقصیر نیروهای مائوئیستی بوده است.   

 

۱۲۲

·    همین نیروهای مائوئیستی اند که سدی در راه توسعه مستمر کشور به سوسیالیسم محسوب می شوند و سیاست آنان به مسخ سوسیالیسم در چین منجر شده است و مانع انجام رسالت تاریخی طبقه کارگر می شوند.

·    آن  سان که «انقلاب فرهنگی» و نتایج سیاسی اش نمودار ساخته اند.    

 

۱۲۳

·    بی اعتنایی به انترناسیونالیزاسیون (بین المللی گشتن) دم افزون روند انقلابی به توازی (موازی گشتن)  اسلوبی (متدیکی) ایده ئولوگ های امپریالیستی و رویزیونیستی  با ناسیونالیسم مائوئیستی می انجامد. 

 

۱۲۴

·    توجیه محتوایی تزهای مائوئیستی زیر نیز از همین جا نشئت می گیرد: 

 

الف

·    تز به اصطلاح، ضرورت و الزام «چینی سازی» مارکسیسم

 

ب

·    تز به اصطلاح، ضرورت و الزام نقش رهبری دهقانان در انقلاب چین.

 

۱۲۵

·    مطابقت دعاوی ایده ئولوگ هایی از قبیل ولفگانگ لئونارد، کونستلی، گارودی و مائوئیسم در نمایندگی تز مشترک زیر به اوج می رسد:

·    تزی که بنا بر آن، حاکمیت مائوئیسم بر چین، گویا قانونمند است. 

 

۱۲۶

·    ایده ئولوگ های امپریالیستی و رویزیونیستی ضمن تأیید ایده ئولوژی مائوئیستی، حاکمیت مائوئیستی را به عنوان «سوسیالیسم» قالب می کنند.

 

۱۲۷

·    این تز  به نظریات باطل زیر منجر می شود: 

 

الف

·    به وجود «مدل های بیشماری از سوسیالیسم»   

 

ب

·    به وجود مدل های بیشماری از «انقلاب سوسیالیستی» 

 

پ

·    به «تعدد (پولاریته) مشخصه های توسعه»    

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر