۱۴۰۰ آذر ۲۸, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انقلاب صنعتی قرن هجدهم (۱)

Industrielle Revolution

پروفسور دکتر کلاوس دیتر ووستنک

برگردان

شین میم شین

 

۱

·      انقلاب صنعتی در قرن هجدهم (و نوزدهم) روند کار را از کاردستی در مانوفاکتور کاپیتالیستی به کار صنعتی، به تولید کارخانه ای با سیستم ماشینی انتقال می دهد.

 

(مانوفاکتور به کارخانه بزرگ ماقبل صنعتی اطلاق می شود که در آن کالاها به طور سریال، همراه با تخصص و تقسیم کار زیاد، اما عمدتا با کار دستی تولید می شوند. 

مترجم)

 

۲

·      تولید صنعتی بر دو انقلاب فنی زیر مبتنی بوده است:

 

انقلاب فنی اول

 

·      اختراع ماشین آلات تولیدی

 

انقلاب فنی دوم

 

·      ماشین آلات محرکه (موتور) که محتوای بلاواسطه آن را تشکیل می دهند.

 

۳

·      تحلیل کلاسیک این روند را مارکس انجام داده است.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، فصل ۱۳)

 

۴

·      مارکس این روند را ـ هم به لحاظ نوع وسایل کار و هم به لحاظ فرم اصولی ترکیب اجتماعی کار ـ به مثابه «تحول شیوه کار تولیدی ـ اجتماعی» واحد تلقی می کند، که با غلبه بیواسطه شیوه تولید کاپیتالیستی در رابطه بوده است.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳،  ص ۴۹۶)

 

۵

·      محتوای خودویژه دو انقلاب فنی یاد شده چنان عمل می کند که نه تنها دو فونکسیون کاری بنیادی به طور کلی (یعنی عملیات کاری با دست و عملیات موتوری و محرکه با استفاده از منابع انسانی و یا طبیعی ـ حیوانات و آبشار و غیره. مترجم ـ در رابطه با مکانیسم های ترانس میسیون) به عهده تکنیک (فن) گذاشته می شود، بلکه همزمان، درجه و نوع اجتماعی گشتن بی واسطه کار در هیئت گذار از مانوفاکتور به کارخانه صنعتی به طور کیفی تغییر می یابد.

 

(ترانس میسیون به تأسیساتی اطلاق می شود که برای انتقال نیرو از یک سیستم موتوری به چندین ماشین به کار می رود.

مترجم)

 

۶

·      به قول مارکس، «ماشین آلات تنها از طریق کار اجتماعی گشته بی واسطه و کار مشترک،  فونکسیون خود را جامه انجام می پوشانند.

·      خصلت همکاری در روند کار، اکنون به ضرورت  فنی ئی بدل می شود که به وسیله طبیعت خود وسیله کار دیکته می شود.»

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۰۷)

 

۷

·      انقلاب صنعتی بدین طریق، به بسط و تحکیم شتابان مناسبات تولیدی کاپیتالیستی موجود در مقابل مواضع حاکمیت طبقاتی فئودالی منجر می شود و پیروزی انقلاب اجتماعی ـ اقتصادی کاپیتالیسم را تضمین می کند.

 

۸

·      زیرا این در وهله اول، ماشین آلات و یا سیستم ماشینی بوده، که «به سرمایه به طور کلی، وجود در خور» وسیله کار اهدا می کند.

·      (مارکس، «گروندریسه»، ص ۵۸۴)

 

۹

·      این فرم کاپیتالیستی استفاده از ماشین آلات اما در عین حال، از همان آغاز به تعمیق تضادهای درونی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کاپیتالیسم منجر می شود.

·      تضادهائی که در چارچوب تضاد بنیادی آن توسعه می یابند.

 

·      مراجعه کنید به دیالک تیک پیوند و تضاد

 

۱۰

·      دو انقلاب فنی یاد شده که در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر قرار داشته اند، نه فقط با انقلابی در ترکیب اجتماعی کار (گذار از مانوفاکتور به کارخانه) در رابطه بوده اند، بلکه علاوه بر آن، فابریک به طور بیواسطه بر تحکیم و تحمیل مناسبات مالکیت جدید معینی ـ به مثابه فرم تصاحب وسایل تولید و فراورده های تولیدی و در نتیجه، تصاحب منابع انباشت ـ و همراه با آن بر تحکیم و غلبه کل فرماسیون اجتماعی منجر شده است.

 

۱۱

·      این امر اما یک پیوند «خود به خودی» نبوده است.

·      بلکه تأثیری فراتر از مکانیسم قانونمندی های اقتصادی کاپیتالیستی موجود اعمال کرده است.

 

۱۲

·      مارکس ضمن تحلیل قانونمندی های پیدایش شیوه تولید کاپیتالیستی و قانونمندی های غلبه بر آن، مفهوم «انقلاب صنعتی» را مورد استفاده قرار می دهد، بی آنکه از دو انقلاب فنی یاد شده، دو انقلاب فنی که مبانی انقلاب صنعتی محسوب می شوند، تحت عنوان انقلاب صنعتی نامی ببرد.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۱ ـ ۴۰۷، ۴۴۱، ۴۸۴)

 

۱۳

·      مارکس اما او آندو را بنا بر محتوای شان با صراحت تمام توضیح می دهد.

 

۱۴

·      تشکیل کارخانه از نقطه نظر مارکس، عبارت است از پیدایش سیستم ماشینی توسعه یافته، به مثابه وحدتی از ماشین های کار، ماشین محرکه (موتور) و مکانیسم ترانس میسیون.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۴۱۶، ۳۹۳، ۴۴۲)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر