۱۴۰۰ آذر ۳۰, سه‌شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۳۲)

 Hannie Schaft

هانی شافت

رزمنده آنتی فاشیست شهید از هلند

 

میم حجری

 

۵۸۲

دقت کردم از هر کی متنفرم مثل چی میگن یه ریمایندر جلو چشممه همش

ارمغان

عجیبه
اصولا قضیه برعکس است.
آدم کسی را که دوستش دارد
در همه چی می یابد.
به همین دلیل
همه چی برایش خوشایند است.
گاهی سالخوردی با دیدن جوانی به وجد می آید.
چون معشوق و یا معشوقه سابق خود را در او می یابد.
جوانان اما دلیلش را نمی دانند

 

۵۸۳
تنها راه ثبات و پایداری تمدن، تربیت است که نتیجه کوشش های نسلی را به نسل دیگر منتقل می سازد.
ویل‌دورانت

تربیت انتزاعی که وجود ندارد.
تربیت

تابع تعلقات طبقاتی مربی و مربا ست.

مربی اصلی جوامع بشری

طبقات حاکمه اند.
هم
طبقه حاکمه تربیت میکند
و
هم
توده مولد و زحمتکش.
ولی تفاوت ایندو از زمین تا آسمان است.
 هم
طبقات حاکمه امپیریالیستی،  فاشیستی و فئودالی و کلریکالیستی و فوندامنتالیستی تربیت میکنند
و
هم
حزب کمونیست
یکی آدمکش خودستیز مرتجع تربیت می کند
دیگری
هومانیست و ناتورالیست انقلابی

۵۸۴
احساس تملک در بشر، بشر را از آزاد زیستن دور کرده است.
پروا

نه. 



حس مالکیت


خصیصه ای طبیعی ـ غریزی و اجتماعی و عقلی و منطقی است.


هر کس حق دارد که مالک مولود خود باشد 


مثلا ن

جار


مالک تخت و میز و صندلی و غیره خود باشد


عطار


مالک عطر و ادویه جات خود باشد


شاعر


مالک اشعار خود باشد.


سلب مالکیت از افراد


بدترین نوع استبداد و استثمار و ستم است.


مذموم


تملک محصول کار این و ان است


مذموم


سلب مالکیت از دیگران بر ثمرات کار (مولودات) خویش است.


مذموم


غصب وسایل کار این و ان 
و
 تحت مالکیت خصوصی خود در اوردن آنها ست.

 

۵۸۵
اول مغز شکل گرفت ویا حافظه (ذهن) ؟
پروا


حافظه ای
جدا از مغز
وجود ندارد.
حافظه
یکی از فونکسیون های بیشمار مغز است.

 

۵۸۶ 
بنیانگذار روزنامه "ملانصرالدین"، جلیل محمد قلی زاده، صد و چهارده سال پیش نوشت:
" اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن (یعنی روحانیون) تسویه حساب نشود، خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود، این میکروبها میمانند، و من میترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید، هشتصد ملا همه امور مملکت را بدست گرفته، همه ثروت شما را بر باد داده، شما را به امان خدا سپرده، و افسارتان را به بیگانگان رها کرده‌اند!

 

۵۸۷
نه.
چیزی را که نداریم چگونه می توانیم به دارش بزنیم.
همین عرفان
بترین دشمن خرد کل اندیش است.
 مولانا
 پای خردگرایان (استدلالیلن) را چوبین و بی تمکین می داند.

 

۵۸۸
مادر و پدر بودن سعادتی نیست.
ذلتی است.
دلیلش چیست؟
مش سلیمان

۵۸۹
این
اثر هنری فلسفی ئی است:
انسان با نظر در خویشتن
ضمنا طبیعت را تحت نظر می گیرد:
خودنگری توأم با طبیعت نگری.


در این اثر هنری
دریایی اندیشه تبیین می یابد.
۱
طبیعت
در آیینه طبیعت منعکس می شود
چون انسان هم موجودی طبیعی است

۲
طبیعت از منظر طبیعت (انسانی)
درک می شود و توضیح داده می شود
درک و توضیح طبیعت با توسل به طبیعت
فرم نوینی از درک و توضیح هستی است.
نوعی مرزیندی با درک و توضیح مذهبی است.
مذاهب
طبیعت را با توسل به ماوراء الطبیعه
«درک» می کنند و «توضیح» می دهند.


۳
در این اثر هنری
وحدت ماتریالیستی جهان تجسم می یابد.
وحدت
و
هویت (یکسانی) انسان با طبیعت


۴
در این اثر هنری
خودشناسی
پیش شرط طبیعت شناسی
و
طبیعت شناسی
پیش شرط خودشناسی (انسان شناسی، جامعه شناسی، جهان شناسی) است.
مثال:
انسان با شناخت جمادات، نباتات و جانوران به خودشناسی می رسد
و
با خودشناسی
به
طبیعت شناسی

(شناخت جمادات و نباتات و جانوران)

۵۹۰ 
تا کنون از خودتان پرسیده اید که چرا تئوریسینها ، تحلیلگران و رسانه های وابسته نظام سرمایه جهانی ،
کوچکترین مشکلی با شخصیت تروتسکی ویا نقد و ایرادی به آراء ونظرات او و فعالیت آزاد و قانونی جریانات تروتسکیستی ندارند
و تمامی سلاحهایشان را تنها بطرف لنین و استالین نشانه گرفته اند
و برای کوبیدن و نابودی جنبش کارگری وکمونیستی بطور دائم وسخاوتمندانه اززرادخانه نظری تروتسکی و ستون پنجم تروتسکیستها بهره میبرند!؟
حریف

مشتی دهاتی
حزب توده
را
با
حزب تو ـ ده
و
توده ای
را
با
تو ـ دهی
عوضی گرفته اند.
در نهایت بیسوادی
به
عوامفریبی می پردازند.
این جماعت
به عوض تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی افراد و افکار
از
طرز برخورد بورژوازی با آنها
معیار بند تنبانی می سازند:
فقط کافی است که بورژوازی ذکر خیری از کسی بکند تا حضرات تکفیرش کنند
و
دشنامی به آنها دهند
تا
تجلیل شوند.
اولا
مطبوعات فاشیستی (نازیستی)
مملو از تحقیر تروتسکی و توهین  به تروتسکی بوده است.
همین مطبوعات
پس از عقد قرارداد عدم مداخله توسط هیتلر با استالین
نگاه چپی
حتی
به
استالین
نینداخته اند.
در
تمام مدت جنگ جهانی دوم
پس از حمله فاشیسم به شوروی
استالین از شخصیت های محبوب در مطبوعات امپریالیستی بوده است.
تجلیل تروتسکی و تروتسکیسم
پس از فرار تروتسکی از گیوتین استالینیسم
صورت گرفته است.

 

۵۹۱ 

اگر تیز بنگریم،


انسان

جزو «اشیاء» است.


انسان


موجودی طبیعی است.


مولوی هم می دانست:


از جمادی مردم و نامی (جزو نباتات) شدم


وز نما(نباتات) مردم به حیوان سر زدم


مردم از حیوانی و آدم شدم


نسان

که نمیتواند مالک طبیعت باشد.


انسان عاشق نتیجه کار جسمی و فکری و هنری خویش است.


عشق هم در ادم ها حس مالکیت نسبت به مولود و معشوق پدید می آورد.


حس تملک به اثر مادی و فکری و هنری خویش


امری طبیعی است.


مالکیت که بد نیست


تا انسان احیانا از آن رهایی یابد.


غصب دسترنج دیگران


یعنی


سلب مالکیت

منفی است.


شعار مانیفست حزب کمونیست


هم


سلب مالکیت از سلب مالکیت کنندگان

است.


یعنی


دراوردن نعمات مادی و و سایل تولید نعمات مادی


تحت مالکیت زحتکشان است
 

۵۹۲ 
انسان تنها وقتی تا آخرین لحظات زندگی خود را خوشبخت احساس میکند که، ایام جوانی وی برای جامعه ، خوشبختی انسان، و آزادی انسان پرمحتوا فعال و مفید سپری شده باشد .
ببرک کامل خطاب به جوانان

یادش به یاد
رهبر روشنضمیر ما
دلدار ما
دلاور ما
بی نظیر ما

 

۵۹۳ 
عجب خرافه ای.
عشق
اصلا
ارادی و اختیاری و آگاهانه نیست.
خری را آدم می بیند
و
بی اخیتار عاشقش می شود.
حتی حافظ قبل از میلر می دانست:
دل می رود ز دستم
صاحبدلان
خدا را

۵۹۴ 
نزدیک به دوقرن ازظهور شبحی که چونان کابوسی دهشتناک بجان نظام سرمایه افتاده است میگذرد !
این شبح واقعی یعنی جنبش کارگری وکمونیسم جهانی ، امروزه بیش ازهر زمانی دیگر با نام و کار و آثار استالین گره خورده است .دفاع جانانه و پیوسته کمونیستها از رفیق استالین که تاامروز سهمگین ترین ضربات را برهَستی و موجودیت نظام وحشی وضد انسانی سرمایه جهانی وارد نموده و درشرایط امروزی پاسخ به ضرورتی تاریخی درمقابله با موج پروپاگاندای گسترده وکثیف رسانه های مسلط سرمایه داری ، ومترادف با دفاع ازدستآوردهای سوسیالیستی و آرمانهای انسانی و کمونیستی درجهان امروزیست!
حریف ظریف


استالین بدبخت و بیسواد
بدترین دشمن کمونیسم و کارگران بوده است.
دلیل شکست کمونیسم هم همین لاشخور بوده است.
همه یاران و همرزمان لنین را ترور و تبعید و دربدر کرده است
حتی وصیت لنین را تحریف کرده است
حتی بر پوزه همسر دانشمند لنین پوزه بند زده است.


۵۹۵ 
کسی که به هیچ واقعیتی یقین ندارد، نمی‌تواند به معنای سخنانِ خود نیز یقین داشته باشد.
کسی که بخواهد در همه چیز شک کند، اصلاً به شک هم نمی‌رسد. بازیِ شک، خود مستلزم یقین است.
در باب یقین / لودویگ ویتگنشتاین

ویتگنشتاین
اصلا
نمی داند که واقعیت چیست.
واقیعت
همین لنگه کفش است
همین
در و دیوار و پنجره
است.
مگر می شود
آدم بود و منکر واقعیت عینی بود؟
مثلا منکر وجود لنگه کفش و در و دیوار و پنجره بود؟
شک و یقین
با
همدیگر
رابطه دیالک تیکی  دارند
و
به
 یکدیگر تبدیل می شوند.
ویتگنشتاین اصلا شعور ندارد.

۵۹۶ 
چقدر انسان ها تخمی هستند! آنها هرگز از آزادی هایی که دارند استفاده نمی کنند، آنها آزادی هایی را که ندارند مطالبه می کنند. آنها آزادی فکر دارند، آزادی بیان را می خواهند.
کیرکگارد

از کیرکگارد بدبخت بپرس:
آزادی به چه معنی است؟
پیش شرط کسب  اختیار و یا آزادی چیست؟
چرا
خر نمی تواند مختار (آزاد) باشد؟

۵۹۷ 
برو بابا.
مردم به عبادت و شرکت در مراسم مذهبی نیاز  دارند.
اگر مردم به مذهب نیاز نداشتند مذهب از بین می رفت


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر