ویلی زیته

(۱۹۲۱ ـ ۲۰۱۳)

نقاش پرولتاریا

وزیر هنر در جمهوری آلمان دموکراتیک


میم حجری 

 

۳۰۶

هیچ دموکراسی واقعی بدون سوسیالیسم وجود ندارد.
کسی که نبرد برای سوسیالیسم را ترک می‌کند
هم جنبش کارگری و هم دموکراسی واقعی را به فراموشی می سپارد،
 زیرا سرنوشت دموکراسی واقعی به سرنوشت جنبش کارگری بسته است.
روزا

منظور روزا از دموکراسی
توده فرمایی است.
منظور بورژوازی
 از دموکراسی انتخابات پارلمانی بی محتوا است.
یعنی عوامفریبی است.

۳۰۷
هلند مثل انگلستان و فرانسه از پیشاهنگان انقلاب بورژوایی بوده است.
آلمان پروس

کشوری فئودالی بوده است.
 

۳۰۸
علاوه بر سواد و حواس

مش سعید

چشم

هم

ندارد

تا ببیند که ما ماه ها ست که در فیسبوق اصلا مطلبی منتشر نکرده ایم تا روشنفکران کذایی را فریب دهیم.

۳۰۹
گربه

مثل گنجشک

جزو جانوران خودمختار خودکفایی است که به ندرت با کسی دوست می شود
چه رسد به اینکه وابسته و دلبسته کسی شود.

 

۳۱۰
پستی که منتشر کرده ای دال بر صحت آیه قرآن کریم است:
 پسری که آبروی چندین ساله پدرش را بر باد داد = توله های تان دشمنان تان هستند.
می دانی تصور اروپائیان از جمارانیان چیست؟
 اگر  تو و رفیقت می دانستید

ارامنه را احمق نمی نامیدید.
 

۳۱۱
شرط اصلی کمونیست بودن فراگیری مارکسیسم ـ لنینیسم

خروج از خرگاه خریت و ورود به عالم آدمیت است.
مشد حمید

 

۳۱۲
انقلاب چین
مشد احسان
نه انقلاب بورژوا‌ ـ دموکراتیک،
 بلکه انقلاب ملی ـ دموکراتیک بوده است.
ملی = ضد مستعمراتی.
 دموکراتیک = ضد فئودالی.
 چون چین جامعه ای نیمه مستعمره ـ نیمه فئودال بوده است.

۳۱۳
مرگ چاره هیچ چیزی نیست.
زنده باد زندگی

 

۳۱۴
ایکاش از موزه بیرون می آمدی و نظر مردم را در خیابان های برلین راجع به جمکرانیان می پرسیدی.
اگر منظور از فرهنگ این چیزهای عتیقه خاک خورده باشد
ایرانی ها فرهنگ دارند.
وگرنه پیدا کردن کسی از این جماعت

که
طوطی وش نباشد
و
حاضر به  تفکر و فراگرفتن چیزی باشد
محال است.  

 

۳۱۵
تناقض اساسی این سخن طالبان این است
که
ادعا می کند
که
تعیین کننده ی میزان رزق خلایق  (فقر و غنا)
خداوند است
و
بلا فاصله اضافه می کند
که
عامل اصلی فقر
دولت سابق است.
این اما به چه معنی است؟
این
در تحلیل نهایی
 بدان معنی است که خداوند = دولت سابق.
اما چون دولت سابق
دولتی وابسته به امپریالیسم است
این بدان معنی خواهد بود

که
خداوند = امپریالیسم.
خدا
واقعا هم انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقات حاکمه است

 

۳۱۶
بموازات تشدید قتلهای ناموسی و زن کشی و دختر کشی برای رابطه با جنس مخالف
تن فروشی همچنان چهارنعل می تازد

تن فروشی
از مفاهیم ضدعلمی و آنتی هومانیتسی (انسان ستیزانه) و انتی فمیینستی (زن ستیزانه)رایج در فمینیسم بورژوایی  است.
با این تصور
خودفروش نر  و یا زن
سلب روح می شود و به درجه  لاشه متحرک تنزل می یابد.
هر کاری
به قول حریفی
از کله می گذرد:
کار = مادیت یابی اندیشه
عمله قبل از بنای کلبه
اندیشه و مدل فکری کلبه را در ذهنش می سازد و بعد با آب و خاک و سنگ و چوب و غیره
اندیشه و مدل کلبه  را مادیت و شیئیت می بخشد.
خودفروش
قبل از فروش تن و ضمنا در ضمن فروش تن
روحش را راضی و قانع می کند و می فروشد.
خودفروشی جنسیت نمی شناسد
تعداد خودفروش نر در جماران
صدها برابر تعداد خودفروش زن است.
آنهم از دیرباز.

فقط کافی است که به دیوان شعرای جمکران نظر اندازید.
میان
زن ستیزی و خودفروشی
رابطه دیالک تیکی هست:
خودفروشی
خود
فرمی از زن ستیزی است.
چون زن و نر خودفروش

به درجه کالا تنزل می یابد.
سلب آدمیت می شود.
فواحش نر و زن

جزو لومپن پرولتاریا هستند که تحتانی ترین لایه اجتماعی اند.
هم به لحاظ مادی
هم
به لحاظ فکری
و
هم
به لحاظ اخلاقی و معرفتی.
بیشترین فیلم های پورنو
در دوره سلطه فاشیسم در آلمان تهیه شد
فوندامنتالیسم (خمینیسم) و طالبانیسم و داعشیسم
همشیره فاشیسم اند.
هر دو خردستیزند و خردستیزی با توده ستیزی و پیشرفت ستیزی و اخلاق ستیزی توأم است.
سکنه ج. ا. مغز زدایی شده اند.
لومپنیزه شده اند.
لات واره شده اند.
اگر بحث کنید فوری معلوم می شود.
فکر و ذکری جز بند تنبان ندارند.

 

۳۱۷
آره.
گربه های شما
فقط به خود شما تمکین نسبی می کنند.
یعنی شما را گربه می پندارند و نه آدم.
از این بابت فرقی بین سگ و گرگ و شیر و پلنگ و گربه وجود ندارد.
اما وقتی بزرگ شدند
شب ها از خانه بیرون می زنند و شهر را کد گذاری می کنند و زیر پا می نهند.
یعنی خودمختاری خود را حفظ می کنند.
گربه ها لیاقت های بیشتری دارند.
گربه ها خانه شما را حریم خود می دانند و از آن در مقابل گربه های دیگر دفاع می کنند.

 

۳۱۸
با شیما تیمار، سال هفتاد و نه آشنا شدم. آشنایی طولانی نبود اما تاثیر عجیبی روی من گذاشت. خبر خودکشی او را اولین بار از اردشیر رستمی شنیدم ... گفتم: نه نه باور نمی کنم. گفت نمی‌دونستم خبر نداشتی ری را، ببخشید...
شیما در مراسمی که برای کتاب صلح برگزار کرده بودند یک نامه و یک شعر بدستم داد. تقاضا داشت اگه کتاب بعدی رو چاپ کردی این شعر را از من بگذار. هر برگ شعر از طرف هر فردی برایم عزیز بود‌...
 شیما قبل از حادثه به چند شاعر مرد تلفن زده بود و چیدمان لحظه خودکشی اش را توضیح داده بود ،
اکثرا با این جمله او را از خود رانده بودند:
 «اگه راست میگی تمومش کن سر بکش جام زهر رو ... هاها ها »
و فردا خبر او در شهر پیچیده بود.
خداحافظی غریبانه ای ...
می دانم طولانی بنویسم نمی خوانید
 اما بدانیم هر جمله، هر تلفن هر نوع واکنش اینچنینی در اطرافمان نیاز به حمایت، نیاز به کمک دارد...
به زنی که شرایط طلاقش را برایم بازگو می کرد دریافتم حتا اگر نجات یافته ای را به بیمارستان می برند از او نمی پرسند
چرا دست به این کار زده ای؟
هیچ پرسشی در کار نیست،
پرونده ای در کار نیست
بلکه سرکوفتش می زنند که ای کاش می مردی،
 و اگر زن باشی تنفر آمیز ترین برخوردها را در بیمارستان با زن دارند،
فرد آسیب دیده را در اجتماعی رها شده، تنها می گذارند.‌
به عنوان یک شهروند دیجیتالی در این فضای بهم ریخته هر نوع پیام شوخی، هر نوع پیام خداحافظی را جدی بگیریم.‌
شیماهای گمنامی در اطرافمان هستند که شاید با شنیدن یک کلمه، مرگشان را به زندگی تبدیل کنیم.‌
 بی توجهی به مرگ خاموش،
زنگ خطری ست برای اجتماعی که حقوق فردی و اجتماعی افراد را بشدت نادیده می گیرد و ناگزیر انسان خسته یا بیمار را به کام مرگ می کشاند
ریرا

خود خبر ریرا قابل تحلیل است.
  جمله زیر از دوستان شیما
«اگه راست میگی تمومش کن سر بکش جام زهر رو ... هاها ها »
نه
به معنی حمایت از تصمیم او
بلکه به معنی نهی غیرمستقیم او از این تصمیم بوده است.
ازدواج و طلاق
دلیلی بر خودکشی نیست.
ضمنا

اگر کسی این چنین ماهرو باشد،
هزاران زن و نر
حاضر به دوستی و ازدواج با او می شوند.
اگر به خود ناشر شعرش زنگ می زد
چه
واکنشی نشان می داد؟
حداقل شعرش را منتشر می کردید تا سطح شعورش معلوم شود.
انتحار
چه در فرم های پاسیو و چه در فرم های اکتیو
نشانه جنون است.
چون
نعمتی بالاتر از زندگی وجود ندارد.

جنون و خودکشی در فرم های مختلف
قبل از هر چیز
دلیل طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی دارد.
تعداد کسانی که در ایالات متحده امریکا در خودکشی کرده اند
چه به صورت خودکشی هدایت واره
و
چه به صورت
اموک
بیشتر از تعداد شهدای امریکا در جنگ های جهانی و منطقه ای است.
امریکا
از بابت شهدای انتحار
فرقی با جمکرانستان و طالبانستان و داعشستان و غیره ندارد.

 

۳۱۹
به عوض توهین به همنوع تحلیلگر بیندیشید.
عنفرند کردن امثال شما کاری ندارد.
 تحفه که نیستید.

 

۳۲۰
به
نظر
بپردازید
و

نه
به
صاحب نظر.
اگر نظر غلط است
 استدلال علمی، منطقی و یا حداقل تجربی کنید
 تا صاحبنظر در نظرش تجدید نظر کند.
اخوندها از این بابت بهتر از شماها هستند.
انها حداقل به صراط مستقیم باور دارند.

 

۳۲۱
هیچ ملتی عقب مانده تر

از
سکنه جمکران

نیست.
عقب ماندگی نزد سکنه جمکران است و بس.
 این جماعت
عقب عقب می دوند.
معرکه اند.

 

۳۲۲
سکنه جمکران
 از هر قماش
 تنها هنری که دارند،
توهین با دلیل و بی دلیل به همنوع است.
 مشخصه مشترک عنقلابیون شان سادیسم است
 و

مشخصه عنگلابیون شان مازوحیسم .

 

۳۲۳

گام = قدم = فاصله‌ میان ‌دو پا هنگام ‌راه‌ رفتن


نعلین به گام


نادرست است.


عطا


واله و شیدای فرم است.


فرق هم نمی کند که فرم پاپوش باشد و یا سرپوش


عمامه باشد و یا تاج


واژه باشد و یا کلمه


آنچه که زیر قلم عطا


نفله می شود


محتوا و ماهیت چیزها و افراد و افکار است.


سرکوب


فرم است


قابلمه است.


فرم و قالب و قابلمه که تعیین کننده نیست.


محتوای فرم و قالب و قابلمه


تعیین کننده است.

نیروی انقلابی هم می تواند ضد انقلاب را سرکوب کند.

هر گردی گردو نیست.


سعدی

این دیالک تیک فرم و محتوا را به صد ها نوع بسط داده است

آنهم صدها سال قبل از تولد مارکس


صورت زیبای ظاهر (فرم و قالب و قابلمه) هیچ نیست


ای برادر سیرت (محتوای، درونمایه، طعام) زیبا بیار


۳۲۴
سرمایه
 و بازویش بنیادگرایی اسلامی
چگونه با بازتولید خشونتهای قرون وسطایی هر صدای معترضی را خاموش میکنند
مهری

فوندامنتالیسم
ماهیتا ضد اسلامی نیست.
اسلام (مذهب) برای فوندامنتالیسم
مثل نژاد برای فاشیسم است.
نژاد برای فاشیسم آلمان (و کاتولیسیسم برای فاشیسم اسپانیا)
دستاویزی برای نجات کاپیتالیسم
برای غلبه بر جنبش کمونیستی ـ کارگری
 به بهانه ژرمانیزاسیون اروپا و امحای خلق یهود و خلق های دیگر و اشاعه مسیحیت
و
مذهب برای فوندامنتالیسم
دستاویزی برای مبارزه با کمونیسم و کاپیتالیسم (شرق و غرب)
از طریق  توسعه و تعمیق تخریب و ترور و جنگ و جنایت برای تسریع ظهور حضرت و یا برای تشکیل دولت اسلامی کذایی
 است.
فاشیسم = مقاومت بورژوازی در حال زوال در مقابل پرولتاریای انقلابی
 فوندامنتالیسم = مقاومت اشرافیت برده دار و فئودال و روحانی  هم در مقابل بورژوازی و هم در مقابل پرولتاریای انقلابی

ادامه دارد.