۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۳, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۳۱)




شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هفتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۶ ـ ۲۸)
۱
نبینی که چون با هم آیند مور
ز شیران جنگی بر آرند شور؟

معنی تحت اللفظی:
اگر مورچه ها متحد شوند،
دمار از روزگار شیر در می آورند.
 
سعدی
 در این بیت شعر،
 دیالک تیک کمیت و کیفیت
را
به خدمت می گیرد
و
از تحول کیفی موران پس از افزایش کمی و عبور از حد عینی معین
سخن می گوید.
بهتر از این نمی توان قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی را بیان کرد.

۲
نه موری که موئی کز آن کمتر است
چو پر شد، ز زنجیر محکمتر است؟

معنی تحت اللفظی:
مورچه ناچیزتر از مو
اگر متحد شود
زنجیری مستحکم
تشکیل می یابد.


سعدی
در این بیت شعر،
 در مثالی دیگر،
 دیالک تیک کمیت و کیفیت
 را به شکل دیالک تیک همبستگی موران باریکتر از مو و تشکیل زنجیری مستحکم بسط می  دهد و مثالی بر مثال های مربوط به قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی عرضه می کند.

آنچه سعدی در این مثال ها مطرح می سازد،
 در
عالم واقع
 واقعا
صورت می گیرد.

موران به هنگام بارش بی امان باران و راه افتادن سیل،
برای نجات مادر همبود و بچه های شان،
از طریق همبستگی، کشتی شناوری از اندام خویش تشکیل می دهند و مادر و بچه ها را به خشکی می رسانند.

این احکام حاکی از آنند که سعدی به قدرت توده ها پی برده است.
او
از
 پیوند خرده سنگها
کوه کلانی
 را
متشکل دیده است،
از
 اتحاد مورچه ها
نیروی شیرافکنی
را
 دیده است
و
زنجیری
را
دیده است
که
 قطاری را به پیش می کشد.

سعدی
 اما
 آزادسازی قدرت توده ها
را
برای امر پیشرفت اجتماعی،
به مخیله خود
حتی
خطور نمی دهد.

او
مهارسازی این قدرت تاریخساز
 را
 توصیه می کند.

احکامی از این دست را سعدی به دو دلیل بر زبان می راند:
اولا
برای اخطار و بیدارباش به طبقه خویش تا از جور بی حد و حصر بر توده مولد و زحمتکش دست بردارد و به رعایت عدل و حد و اندازه در اعمال ستم  تن در دهد.

ثانیا
برای چپ نمائی و عوامفریبی،
تا برای رهنمود و نتیجه گیری نهائی اش
زمینه قبول مناسب تری فراهم آورد.

او یک سال بعد در گلستان هم همین اندیشه را در قالبی دیگر تکرار خواهد کرد:

گلستان باب سوم
ص ۱۱۹

پشه، چو پر شد، بزند پیل را
با همه مردی و صلابت، که او ست

مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست

سعدی
 در
هر دو مورد
دیالک تیک کمیت و کیفیت
را
و
گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی
را
به
 شکل تراکم خرده سنگها (تغییرات کمی) و تشکیل کوه (تحول کیفی)، 
اتحاد مورچه ها (تغییر کمی) و تشکیل قدرتی شیرافکن (تحول کیفی)، 
پیوند موران مو مانند (تغییر کمی) و تشکیل زنجیری مستحکم (تحول کیفی)،
  افزایش کمی پشه های ناتوان و زدن پیل (گذار از تغییرات کمی به تحول کیفی)،
متفق شدن مورچگان ناتوان و کندن پوست شیر ژیان (گذار از تغییرات کمی به تحول کیفی)
مطرح می سازد.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر