از
مسعود بهبودی
علی پاشایی
در
روزگار باستان
در
بین النهرین
مردم ،
وقتی کودکی به دنیا می آمد
عزاداری می کردند
که
عمری
عذاب خواهد کشید
و
هنگامی که کسی می مرد
شادی راه می انداختند که از عذاب های دنیا راحت شد.
عشق کجابود، شاعر؟
۱
ایرانی جماعت وقتی واژه کم می آورند
به سراغ عشق می روند
و
احدی نمی داند که عشق چیست.
۲
در فرنگستان
به جفتگیری می گویند:
عشق
۳
بر تابلوی در جنده خانه ها نوشته اند:
خانه عشق
۴
اجامر جانی و جلاد جماران
که
دشمن عشق کذایی نیستند تا که به دارش بزنند.
۵
این اجامر جاکش اند.
۶
هتل های مشهد مقدس را به جنده خانه تبدیل کرده اند و از اجاره دادن کودکان و زنان و جوانان مردم
خرمن دلار درو می کنند.
۷
شهر نو
را آتش زده اند
تا
کشورنو بسازند.
زنان در آیینه این و آن
۱
زنان چیستند و کیستند؟
۲
زنان
پرولتاریای مضاعف اند.
زنان
پرولتاریای خانه و کارخانه و مزرعه و مرتع و اداره و شرکت و کودکستان و بیمارستان و مدرسه و دانشگاه اند.
۳
زنان
معماران جامعه متعالی فردا هستند.
۴
آینده از آن زنان و مردان مولد و زحمتکش است
کسی
وطن
دارد
که
ملک و مال و منالی
دارد.
کسی که آهی در بساط ندارد،
وطن ندارد.
کسی که آهی در بساط ندارد،
وطن ندارد.
ذلت پدیده ای فرماسیونی ـ اقتصادی ـ طبقاتی است و نه پدیده ای مذهبی ـ اعتقادی
۱
ذلت ربطی به دین ندارد.
۲
فونکسیون ادیان
اتفاقا
تعدیل ذلت است و نه تشدید ذلت
۳
علاوه بر این
فاشیسم و فوندامنتالیسم و میلیتاریسم (جماران)
اصلا و ابدا
مذهبی نیستند.
۴
درست برعکس
ضد مذهبی و ضد خلقی و ارتجاعی اند.
۵
فریب این اجامر را نباید خورد
۶
این لاشخورها
جاکش اند
و
نه
متدین
۷
اینها ماسکی از مذهب بر سر کشیده اند تا خلایق را خر کنند و سوار شوند.
۸
همین چند دقیقه قبل
در
تله ویزیون اروپا
گزراشی راجع به لهستانی های بی خانمان خیابان خواب
در لندن و برلن و غیره
منتشر شد که تعدادشان به دهها هزار نفر بالغ می شود
۹
این
هنوز گزارشی از بقیه بی خانمانان
نبوده است
آته ئیسم و داوکینز
تنها چیزی که ندارند
توان تفکر است.
۱
آته ئیسم و داوکینز
مذاهب را تحریف می کند تا عرعر کنند و هوادار خر گیر آورند.
۲
خدا
در
اسلام
به عنوان مثال
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقات حاکمه است.
۳
خدا
عکس انتزاعی ـ آسمانی خوانین و سلاطین و رؤسای جماهیر و غیره است.
۴
هر صفت مثبت و منفی
که
اربابان زمین دارند
خدا هم دارد.
۵
به قول سعدی خداشناس = طبقه حاکمه شناس
سلاطین
به
سلامی
گردن می زنند
و
به
دشنامی
خلعت می بخشند.
۶
سران حزب توده از خلفای جماران
حمایت می کنند و اندام شان آش و لاش و لاشه می شود و در خاوران جلوی ددان درنده افکنده می شود.
امپریالیسم و اولیگارشیسم به جلادان جماران دشنام می دهد و خلعت به نصیب می برد.
۷
خدا
عکس انتزاعی ـ آسمانی همین لاشخورهای جماران و جمکران و کاخ سفید امریکا و روسیه و آلمان و فرانسه و غیره است.
۸
حالا
آته ئیسم و داوکینز
زور بزنند و بگویند که منظور از عکس انتزاعی ـ آسمانی لاشخوران چیست
تا
ما برای اموات شان
صدهزار پارس بلند به زبان پارسی بفرستیم
ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ ﻣﺸﻴﺮى
افق تاریک
دنیا تنگ
نومیدی توان فرسا ست
می دانم
ولیکن ره سپردن در سیاهی
رو به سوی روشنی
زیبا ست
می دانی
به
شوق نور
در
ظلمت
قدم بردار
به
این غم های جان آزار
دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمی دانند در پایان تاریکی شکوه روشنایی را.
پایان
ایراد بینشی این شعر مشیری
(و نه فقط یان شعر مشیری)
چیست؟
باید با مفاهیم و ابزارهای تحلیلی صحیح تر، همه جانبه تر و کامل تر سراغ واقعیات تاریخی رفت
حریف
۱
هی حریف حراف
مفاهیم باید از دل تحلیل واقعیت عینی
استخراج شوند
و
نه
از
کله
۲
مفاهیم
اصلا و اساسا چیستند و چگونه تشکیل می شوند.
۳
مثال:
مفهوم سیب چگونه تشکیل شده است؟
۴
فرق کلمه با مفهوم چیست؟
عمر خیام
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این رهِ دور را رسـیدن بودی
کاش از پیِ صدهزار سال از دل خاک
چون ســبزه امیــد بر دمیـدن بودی
۱
هی مشد عمر
زایش و رشد و زوال
تریاد (تثلیث) لایزال هستی است
و
شامل حال همه عرصه های هستی (طبیعت و جامعه و تفکر) می شود.
۲
از تو چه پنهان
که واقعیت عینی فنا ناپذیر و خلق ناپذیر است
۳
آنچه و آنکه می میرد
در واقع
به
عناصر متشکله اش
تجزیه می شود
تا
مجددا
به
طرز دیگری
ترکیب شود
و
به صورت چیز دیگری درآید.
۴
یعنی
چنین می شود که تو آرزو می کنی.
۵
ولی
بر خلاف آررزوی خام تو
نه
به همان صورت که بوده است
بلکه به صور دیگر و بهتر و زیباتر و متعالی تر و متکاملتر بازتشکیل می شود.
۶
زیبارویان امروز کجا و زیبارویان زمان تو کجا
مشد عمر
۷
داس وخیش و کلنگ و بیل و گاوآهن کجا
و
کمباین و تراکتور غول آسا کجا؟
"یک اپوزیسیون واقعی با رهبری شخصیت حقیقی در داخل و خارج از ایران موجودیت ندارد"
مهری
۱
این استنتاج مهری
قابل تأمل است
۲
اپوزیسیون واقعی با رهبری شخصیت حقیقی
وجود دارد.
۳
مثال:
سازمان های سلطنت طلب
با
رهبران خاص خود
سازمان های بورژویی جمهوری خواه
مثلا جبهه ملی
حزب چپ
با
رهبران خاص خود
احزاب و سازمان های چپ متنوع
با
رهبران خاص خود
۴
بحث بر سر کیفیت این احزاب و سازمان ها و شخصیت های آنها ست
و
نه
بر سر بود و نبود آنها
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر