شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت پنجم
ادامه
۱
حافظا، ترک جهان
گفتن، طریق خوشدلی است
تا نپنداری که
احوال جهانداران خوش است.
معنی تحت اللفظی:
راه نیل به دلخوشی و وقوف به بدبختی اغنیا، تارک الدنیا شدن است.
حافظ
در
این بیت غزل،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
شکل دیالک تیک جهانگریزی و خوشدلی بسط می دهد،
نقش تعیین کننده
را
از
آن ریاضت
(جهانگریزی)
می داند
و
آن
را
وسیله ای برای شناخت احوال واقعی جهانداران
می داند.
منظور حافظ
همان اندیشه سعدی
است
که
«برای جماعت قانع شاه و گدا
یکسان می نمایند.»
حافظ بدین طریق به تحریف حقایق اجتماعی مبادرت می
ورزد.
۲
دولت فقر،
خدایا، به من ارزانی دار
کاین کرامت، سبب
حشمت و تمکین من است.
معنی
تحت اللفظی:
خدایا
سعادت
فقر
را
نصیب
من کن
تا
عظمت
و وقارم افزون شود.
حافظ
در
این بیت
غزل،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
شکل دیالک تیک دولت
فقر و کرامت بسط می دهد،
نقش تعیین کننده
را
از
آن ریاضت (دولت فقر)
می داند
و
آن
را
به
عنوان وسیله ای برای نیل به حشمت و تمکین
جا می زند.
وارونه سازی و تحریف حقایق اجتماعی
حرفه و کسب و کار حافظ
است.
سعدی
حاضر نیست،
چنین یاوه هائی
را
از
زبان نمایندگان طبقه حاکمه
بشنود.
ستایش فقر و فاقه و درویشی
تریاکی برای توده مولد و زحمتکش
تحت ستم و استثمار
است،
نه
برای «خداوندان نعمت»، «بزرگان» و اشرافیت
مادرزادی و خدادادی و اصیل و نجیب و طبیعی.
ستایش فقر،
فقط
ژستی
است،
توخالی و بی محتوا
برای تحمیق توده ها.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر