۱۳۹۸ دی ۱۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۰۹)


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت پنجم
ادامه


۱
حافظا، ترک جهان گفتن، طریق خوشدلی است
تا نپنداری که احوال جهانداران خوش است.

 معنی تحت اللفظی:
راه نیل به دلخوشی و وقوف به بدبختی اغنیا، تارک الدنیا شدن است.

حافظ
در
این بیت غزل،
 دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
 شکل دیالک تیک جهانگریزی و خوشدلی بسط می  دهد،
نقش تعیین کننده
را
از
 آن ریاضت (جهانگریزی)
می داند 
و
 آن
را
وسیله ای برای شناخت احوال واقعی جهانداران
می داند.

منظور حافظ
همان اندیشه سعدی
 است
که
«برای جماعت قانع شاه و گدا یکسان می نمایند.»

حافظ بدین طریق به تحریف حقایق اجتماعی مبادرت می ورزد.

۲
دولت فقر، خدایا، به من ارزانی دار
کاین کرامت، سبب حشمت و تمکین من است.

معنی تحت اللفظی:
خدایا
سعادت فقر
را
نصیب من کن
تا
عظمت و وقارم افزون شود.

حافظ
در
 این بیت غزل،
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
به
شکل دیالک تیک دولت فقر و کرامت بسط می  دهد،
نقش تعیین کننده
را
از
آن ریاضت (دولت فقر)
می داند
 و
 آن
 را
به
عنوان وسیله ای برای نیل به حشمت و تمکین
جا می زند.

وارونه سازی و تحریف حقایق اجتماعی
حرفه و کسب و کار حافظ
 است.

سعدی
حاضر نیست،
چنین یاوه هائی
را
از
زبان نمایندگان طبقه حاکمه
 بشنود.

ستایش فقر و فاقه و درویشی
تریاکی برای توده مولد و زحمتکش تحت ستم و استثمار
 است،
نه
برای «خداوندان نعمت»، «بزرگان» و اشرافیت مادرزادی و خدادادی و اصیل و نجیب و طبیعی.

ستایش فقر،
 فقط
ژستی
 است،
توخالی و بی محتوا
 برای تحمیق توده ها.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر