۱۳۹۸ آذر ۱۹, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۰۰)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت پنجم

۱
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست

به دورانش از کس، نیازرد کس
سبق برد اگر خود، همین بود و بس

 معنی تحت اللفظی:
در تاریخ سلاطین ماضی آمده
که
وقتی تکله در زنگبار به سلطنت رسید،
در دوره حکومتش کسی از کسی آزاری ندید.
برتری او بر سلاطین دیگر همین بود.

سؤال

سعدی
 در این دو بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و ت
را
به
شکل دیالک تیک تکله و م  بسط می  دهد
و
 تخریب می کند.

آن سان
که
تضاد میان طبقه حاکمه و توده محو می شود
و
و  مطلق برقرار می گردد.

جواب

سعدی
 در این دو بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک تکله و مردم بسط می  دهد
و
 تخریب می کند.

آن سان
که
تضاد میان طبقه حاکمه و توده محو می شود
و
وحدت مطلق برقرار می گردد.

معیار برتری تکله بر شاهان پیشین هومانیسم بوده است.

مفهوم انتزاعی «به دورانش از کس، نیازرد کس»، مفهوم بی در و پیکر و غیرقابل تعریفی بیش نیست.
گفتن چنین یاوه هائی آسان است،
ولی
تعیین چند و چون آن دشوار.

این چگونه جامعه ای است که کسی ستمی بر دیگری روا نمی دارد؟

اگر سعدی به چند و چون آن واقف است، پس بهتراست، که نقشه ساختمانش را در اختیار سعد بن زنگی بگذارد
و
خود را از زحمت صدور صدها پند و اندرز و رهنمود بی سر و ته به این و آن خلاص کند.

ستم انسانی بر انسان دیگر در جامعه طبقاتی
نه تنها اجتناب ناپذیر، بلکه چه بسا ضرور و الزامی است.

حتی
خود شیخ
فرمان تازیانه بر بنده فراری و اعدام راهزن دستگیر شده
 را
صادر می کند.

بدون زور و ستم که بنده و رعیت تن به استثمار نخواهند داد.
  
پایان دادن به ستم اجتماعی،
 تنها و تنها
از
طریق پایان دادن به جامعه طبقاتی
 امکان پذیر است.

علاوه بر این،
 پیش شرط نیازردن کسی،
وجود جامعه ای است
که
 در آن متخلفی، پلید و پتیاره ای پیدا نشود.

پادشاه خوب که نمی تواند نسبت به ستمگران بی تفاوت باشد
و
 از
مجازات و تنبیه شان
 خودداری کند.

این حتی در قاموس خود سعدی غیرقابل قبول است :

(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۷۷.)

۱
بخور، مردم آزار را خون و مال
که از مرغ بد، کنده به پر و بال

معنی تحت اللفظی:
خون و مال مردم آزار را بخور
چون کندن پر و بال مرغ بد
بهتر است.

۲
جفا پیشگان را بده سر به باد
ستم، بر ستمدیده عدل است و داد

معنی تحت اللفظی:
گردن ستمگران را بزن
ستم راندن بر ستمگر
به
معنی عدل و داد بر ستمدیده است.

۳
نه هرکس سزاوار باشد، به مال
یکی مال خواهد، یکی گوشمال

معنی تحت اللفظی:
همه سزاوار انعام نیستند.
یکی سزاوار دریافت انعام است
و
دیگری سزاوار گوشمال.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر