تحلیلی
از
میم حجری
۱
معیار لنینی و عینی برای تعریف و تعیین انقلاب
سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی درخور آن است
۲
چه بسا
انقلابات سوسیالیستی
که با توجه به سطح توسعه نیروهای مولده
انقلابات بورژوایی اند
۳
این بدان معنی است که
پرولتاریا
با رهبری توده مولد و زحمتکش
قبل از بنای فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی
به انجام وظایف طبقات دیگر جامعه مجبور شده است.
۴
این ضمنا بدان معنی است که شرایط عینی و ذهنی هنوز برای گذار به جامعه سوسیالیستی آماده نیست.
۵
این علاوه بر آن بدان معنی است که طبقه کارگر
همزمان
هم به خود پروری (تربیت طبقاتی خویش) احتیاج دارد و هم به جامعه پروری در اثر روشنگری علمی و انقلابی برنامه ریزی شده
۶
مثال:
انقلاب سوسیالیستی اکتبر
انقلاب سوسیایسیتی
به معنی واقعی کلمه نبوده است.
۷
هنوز شرایط و شالوده های مادی و ذهنی لازم باری گذار به سوسیالیسم
در اتحاد شوروی وجود نداشته است.
۸
چون بقایای فرماسیون های اقتصادی قبلی (جامعه اولیه، برده داری، فئودالی) هنوز به حیات خود ادامه می دادند.
(گزارشات اخیرا داده شده از روسیه پوتین و چکمه و چارق)
دال بر رواج مجدد مناسبات برده داری اند که روان آدمی را به آشوب می کشند.
۹
پرولتاریای رزمنده روس
به همین دلیل
می بایستی
دهها میلیون عضو رها شده در اعماق تاریخ را سیویلیزه (متمدن) سازد.
۱۰
خواندن و نوشتن و کار کردن در صنایع مدرن و انضباط کاری و زیستی و فکری بیاموزد.
۱۱
پدیده های موسوم به استالینیسم در اتحاد شوروی و مائوئیسم در جمهوری خلق چین در چنین شرایط عینی و ذهنی پدید می آیند.
۱۲
در زمان سقوط شوروی
جامعه شوروری
به لحاظ توسعه نیروهای مولده
به مرحله فرماسیون اقتصادی سرمایه داری رسیده بود و از نفس افتاده بود.
۱۳
اکنون در روسیه
گذار از فاز اول فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به فاز دوم آن یعنی به مرحله انحصاری و انحصاری ـ دولتی شروع شده است.
۱۴
مائوتسه تونگ در همان اوان تشکیل جمهوری خلق چین (۱۹۴۹)
در تحلیلی از طبقات چین از وجود مناسبات برده داری گزارش می دهد.
۱۵
حزب کمونیست در این کشورها هژه مونی جامعه را در اختیار دارد.
طی پله های متعدد توسعه فرماسیونی جامعه
اما
زمان لازم دارد.
۱۶
طبقه کارگر چین
در
چین
وظایف طبقات دیگر جامعه را عملا و عینا انجام می دهد:
الف
گذار از جامعه اولیه به برده داری
را
(وظیفه تاریخی اشرافیت برده دار و روحانی را)
ب
گذار از برده داری به فئودالیسم
را
(وظیفه تاریخی اشرافیت فئودال و روحانی را)
پ
گذار از فئودالیسم به سرمایه داری را
(وظیفه تاریخی بورژوازی را)
تا
بعد
وظیفه تاریخی خود را
یعنی
گذار از ماقبل تاریخ به تاریخ را
یعنی
به سوسیالیسم و کمونیسم را
۱۷
تنها کشوری که انقلاب سوسیالیستی به معنی حقیقی کلمه پیروز شده بود،
کدام کشور بود؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر