جلالالدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند.
مولوی
مثنوی معنوی
دفتر اول
۱
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
معنی تحت اللفظی:
وقتی قلم در اثنای نوشتن به مفهوم عشق رسید،
فلج شد و از تحریر عشق عاجز ماند.
مولانا در این بیت شعر،
قلم
را
سوبژکتیویته (فاعلیت) می بخشد.
مولانا
چنان وانمود می کند که انگار قلم می اندیشد
و
افکار خود را به رشته تحریر در می آورد.
قلم
اما
وسیله و ابزار تحریر است و نه سوبژکت تفکر و تحریر.
اگر نویسنده نباشد، قلم شق القمر نمی کند.
نمی تواند هم شق القمر کند.
این به لحاظ فلسفی (جهان بینی) و اسلوبی (متدیکی)
به چه معنی است؟
۲
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
این بدان معنی است
که
مولانا
دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون
را
از
سویی
و
دیالک تیک سوبژکت ـ وسیله ـ آماج
را
از
سوی دیگر
تحریف می کند
و
به صورت دوئالیسم قلم و سخن
در می آورد.
بدین طریق و با این ترفند است
که
قلم
بسان موجود مستقل و خودمختاری
تند و تند می نویسد
و
وقتی به کلمه عشق می رسد،
فلج می شود.
بدین طریق
انسان اندیشنده و نویسنده حذف می شود.
وسیله تحریر
جای اندیشنده و نویسنده را می گیرد.
بدبختی خرافه عرفان و پانته ئیسم همین است:
خدا = خرما = خر = خلق = خربزه = خردل و هر چیز دیگر
۳
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
منظور از دیالک تیک های فوق الذکر
که
تحریف می شوند،
چیست؟
الف
دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون
اقطاب این دیالک تیک
را
در این مورد بخصوص
می توان به شکل زیر بسط و تعمیم داد:
سیستم = مغز انسانی
ساختار = چند و چون ترکیب سلول های مغز انسانی
فونکسیون = کردوکار مغز انسانی
یعنی
تفکر
ب
دیالک تیک سوبژکت ـ وسیله ـ آماج
اقطاب این دیالک تیک
را
در این مورد بخصوص
می توان به شکل زیر بسط و تعمیم داد:
سوبژکت = انسان متفکر
وسیله = قلم و کاغذ
آماج = تحریر افکار
یعنی
مادیت بخشی به اندیشه
۴
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت
من ـ زور مولانا
این است
که
عشق مفهوم (واژه) غیر قابل تعریفی است.
دلایل مولانا در این زمینه شنیدنی اند:
۵
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
معنی تحت اللفظی:
عقل از تشریح عشق
بسان خر
در گل ماند.
عشق و عاشقی
را
فقط
خود عشق
تشریح کرد.
این ادعای مولانا
به لحاظ فلسفی (جهان بینی) و اسلوبی (متدیکی)
به چه معنی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر