پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بخش سوم
مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
۲۵
میشل مونتان
(۱۵۳۳ ـ ۱۵۹۲)
فیسلوف تردیدگرا
·
اما دیلتی، بسان کونو فیشر، هگل و
بتا حدودی، مجموعه سنت فلسفی بورژوایی کلاسیک، تحت تأثیر فرانسیس بیکن قرار دارد.
۲۶
·
مثلا دنیس دیدرو در «دایرة
المعارف» فرانسه در مقاله ای تحت عنوان «نبوغ»، در رابطه با فرانسیس بیکن به مثابه
نوساز فلسفی و علمی، صریحا می نویسد:
·
«بیکن از ظلمت، اصل بارمندی را
برون می کشد، بدون اینکه زنجیر نتایج نهایی را پی گیرد.
·
به زبان میشل مونتان، جهش آسا.
·
بیک چنان تصور می کند که انگار
دیده است.
·
چنان عرضه می دارد که انگار کشفش
کرده است و چنان می برد که انگار می دوزد.»
·
(دیدرو، «نوشتجات فلسفی»، ۱۹۶۱، ص
۲۳۹)
۲۶
·
هگل در «در درس هایی راجع به تاریخ
فلسفه» می نویسد:
·
«بیکن، عملا به علوم روی می آورد.
·
پدیده ها را منعکس کنان گرد می
آورد و به عنوان اولین فرد (تاریخ. مترجم) مورد توجه قرار می دهد.
·
بیکن، در عین حال، علوم را به طرز
متدیکی (اسلوبی) در نظر می گیرد.
·
بیکن، به عرضه نظرات و احساسات
بسنده نمی کند.
·
به طرز سرسری راجع به علوم دم نمی
زند.
·
بسان اعیان و اشراف ابراز نظر نمی
کند:
·
بیکن دقت می ورزد و در رابطه با
شناخت علمی، متد تعیین می کند.
·
بیکن با این نگرش متدیکی خاص خود،
قابل توجه است.
·
بیکن فقط با این نگرش متدیکی است
که وارد تاریخ علوم و فلسفه می شود.
·
بیکن با این اصل شناخت متدیکی است
که بر عصر خود تأثیر عظیمی می گذارد.
·
بیکن از طریق جلب توجه خواننده و
شنونده به نواقص علوم، هم به لحاظ متد و هم به لحاظ محتوا، پی می برد.
·
(هگل، «مجموعه آثار»، گلوکنر، ۱۹۵۹،
جلد ۱۹، ص ۲۸۱)
۲۷
·
لودویگ فویرباخ در اثری تحت عنوان
«تاریخ فلسفه جدید از بیکن تا فرولام و تا اسپینوزا» می نویسد:
·
«جایگاه و اهمیت مهم بیکن در تاریخ
علوم عصر جدید، بالاعم، در این است که او
دانش تجربی را که قبلا امری تصادفی بود، به موضوع تفکر وعلوم مبدل می سازد.
·
ضرورت و بی چون و چرایی آن را به
اطلاع عموم می رساند.
·
بیکن بدین طریق، دانش تجربی را از
امری تصادفی و وابسته به میل و هوس این و آن، یعنی از امری سوبژکتیو به امری
اوبژکتیو اعتلا می بخشد.
·
یعنی به امری اعتلا می بخشد که کسب
و کاری فلسفی است.
·
بیکن اما ضمنا، دانش تجربی را به وسیله
صرفنظرناپذیر شناخت و علوم به طور کلی مبدل می سازد.
·
این وسیله معین اما گشتاور تاریخی
مهمی بوده است که او مشخصا، علوم طبیعی را
به دانش تجربی تبدیل کرده است.
·
بیکن طرز عمل و طرز نگرش فرمال و
صوری سابق را که فقط بر آزمایشات منفرد تصادفی متکی بودند، به نگرس فیزیکی
بی غل و غش تبدیل کرده است و این دانش تجربی را به بنیان کل دانش ارتقا داده است.
·
(فویرباخ، «مجموعه آثار»،
شوفنهاور، جلد ۲، ۱۹۶۹، ص ۵۰)
۲۸
·
این جملات همه از دم برازنده
فرانسیس بیکن اند.
۲۹
·
بیکن، هرگز زنجیر نتایج نهایی را
پی نگرفت (به قول دیدرو).
·
بیکن اما با قاطعیت و پیگیری خارق
العاده ای، اصل بارمندی از ظلمت بدر کشید.
۳۰
·
این یک تضاد است.
·
بی کمترین تردید.
·
اما مگر پیشرفت تفکر بشری از همان
آغاز تأسیس چگونه بوده است؟
·
جنبش های اجتماعی ترقی طلبانه اما
چگونه به راه افتاده اند؟
۳۱
·
ما در اینجا با حقیقت امری سر و
کار داریم که برای ارزیابی آثار فرانسیس بیکن نقش تعیین کننده ای دارد و علاوه بر
آن، قانون اساسی عام پرده دری تاریخی و روشن سازی اکتوئال خدمات بزرگ فلسفی و علمی
دوران های سابق است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفبیکن چنان تصور می کند که انگار دیده است.