حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
(17)
حیدر بابا،
حیدر بابا،
سولى
یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیدر بابا، در پهندشت آب آباد (سرزمین
پر آب)، چشمه در چشم رود و چمن در جوش است و چشمه گیاه در روی آب شناور.
·
پرندگان زیبا در اثنای رفت و برگشت
در آنجا، خلوت می کنند، گرد می آیند (نفس تازه می کنند) و از چشمه آب می نوشند و
رفع تشنگی می کنند.
·
این بند شعر شهریار، از سرتاپا ناتورالیستی
است.
·
موضوع این بند شعر، تنوع زیبائی های
طبیعی از همه رنگ است و فی نفسه، فوق العاده
غنی و غول آسا ست:
1
حیدر
بابا،
سولى
یئرین دوْزوْنده
·
اولین عنصر طبیعی در این بند شعر،
یاد آوری آب آباد (پهنه پر آب) است.
·
سولی یر به احتمال قوی منطقه معینی
است که به دلیل وفور نسبی آب، آب آباد و یا پهنه پر آب نامیده شده است.
2
بولاخ
قئنیر چاى چمنین گؤزونده
·
شهریار در این مصراع شعر،
زیرسیستمی را در سیستم سولی یر، شاعرانه تصور و تصویر می کند:
·
در سولی یر (سیستم اصلی)، چشمه در
چشم چای و چمن ـ غل غل کنان ـ می جوشد.
·
این تصورات و تصاویر شهریار بی
نظیرند:
الف
·
شهریار دیالک تیک فرم و محتوا را
به شکل دیالک تیک چشم چای و چمن و چشمه بسط و تعمیم می دهد:
·
چشمه در چشم چای (رود) و چمن در
جوش است.
ب
بولاخ
قئنیر چاى چمنین گؤزونده
·
زیبائی فرمال (صوری و ساختاری)
دیگر این مصراع شعر، به دلیل واژه های چای و چمن (رود و علفزار) است که هر دو حاوی
حرف «چ» اند.
·
وجود همین حرف مشترک بر دلنشینی، زیبائی
و شیوائی این مصراع شعر می افزاید.
·
درست بسان حرف «خ» در بیت معروف
زیر:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از خطه خوارزم وزان است.
پ
بولاخ
قئنیر چاى چمنین گؤزونده
·
شهریار کوچولو به ترفند تخیل، سولی
یر را آنتروپومورفیزه می کند.
·
در هیئت انسانی تصور و تصویر می
کند.
·
انسانی که اشک می ریزد:
·
در چشمانش (یکی از چشمانش را شاعر
به چای و یکی دیگر را به چمن تشبیه می کند) چشمه می جوشد.
·
از دو چشمش (چای و چمن) آب فواره
می زند.
·
این تصورات و تصاویر شهریار، خارق العاده
و ستایش انگیز اند.
3
بولاغ
اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
·
بولاخ اوتی، یعنی چشمه گیاه، احتمالا
نامی برای گیاهی است.
·
گیاهی که در روی آب شناور است.
·
شهریار در این مصراع شعر، آبِ آب آباد را
به دریا تشبیه می کند و چشمه گیاه را به قایق شناور در دریا.
·
این تصور و تصویر شاعرانه نه از
دید شهریار بالغ، بلکه از دید کودکشهریار است.
·
کودکان به احتمال قوی جهان و
مافیها را به طرز دیگری استنباط می کنند.
·
در ذهن کودکان همه چیز های طبیعی که
برای بزرگ سالان چشمگیر نیستند، کسب حیات و روح می کنند.
·
گیاهی که بر روی آب شناور است در
فانتزی (تخیل) کودکان به قایقی با سرنشین و پارو استحاله می یابد.
·
مورچه ای که بریده برگی را به دوش
می برد، به باربری شباهت پیدا می کند که چمدانی را از کاراژ روستا به خانه کسی حمل
می کند.
·
می توان گفت که کودکان در همه
لحظات بیداری به ناتورالیزه کردهن چیزهای اجتماعی و به سوسیالیزه کردن چیزهای
طبیعی مشغول اند.
4
گؤزل
قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
·
شهریار در این بیت آخر این بند شعر،
از عالم جمادات و نباتات، گامی فراتر می نهد و وارد عالم پرندگان می شود.
·
گذار از پله تکاملی نازل تر به
عالی تر.
·
بدین طریق میان آب و چشمه و
پرندگان پیوند حیاتی و حیات بخش برقرار می شود.
·
چشمه به سقای پرندگان خسته و تشنه
استحاله می یابد.
·
یعنی به نوبه خود آنتروپومورفیزه می
شود.
·
آدم واره می شود، سقا واره می شود.
·
این هنوز تمامی زیبائی این بیت شعر
نیست.
5
گؤزل
قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر
·
زیبائی نامرئی و مستور دیگر این
بیت شعر، تشبیه پرندگان به مسافران و تشبیه سولی یر (آب آباد) به مسافرخانه است و
یا بمراتب کلاسیک تر، تشبیه پرندگان مسافر (در حال کوچ) به کاروان و تشبیه سولی یر
به رباط و کاروانسرا ست که محل توقف کوتاه، استراحت مختصر و تجدید قوا برای تداوم
بخشیدن به سفر است.
·
خیلی زیبا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر