۱۳۹۵ دی ۱۴, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی شهریار (66 )


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

  ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار

 (17)
حیدر بابا،
سولى یئرین دوْزوْنده
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده
بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر

·       معنی تحت اللفظی:
·       حیدر بابا، در پهندشت آب آباد (سرزمین پر آب)، چشمه در چشم رود و چمن در جوش است و چشمه گیاه در روی آب شناور.
·       پرندگان زیبا در اثنای رفت و برگشت در آنجا، خلوت می کنند، گرد می آیند (نفس تازه می کنند) و از چشمه آب می نوشند و رفع تشنگی می کنند.

·       این بند شعر شهریار، از سرتاپا ناتورالیستی است.
·       موضوع این بند شعر، تنوع زیبائی های طبیعی  از همه رنگ است و فی نفسه، فوق العاده غنی و غول آسا ست:  

1
حیدر بابا،
سولى یئرین دوْزوْنده

·       اولین عنصر طبیعی در این بند شعر، یاد آوری آب آباد (پهنه  پر آب) است.
·       سولی یر به احتمال قوی منطقه معینی است که به دلیل وفور نسبی آب، آب آباد و یا پهنه پر آب نامیده شده است.

2

بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده

·       شهریار در این مصراع شعر، زیرسیستمی را در سیستم سولی یر، شاعرانه تصور و تصویر می کند:
·       در سولی یر (سیستم اصلی)، چشمه در چشم چای و چمن ـ غل غل کنان ـ  می جوشد.

·       این تصورات و تصاویر شهریار بی نظیرند:

الف

·       شهریار دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک چشم چای و چمن و چشمه بسط و تعمیم می دهد:
·       چشمه در چشم چای (رود) و چمن در جوش است.

ب
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده

·       زیبائی فرمال (صوری و ساختاری) دیگر این مصراع شعر، به دلیل واژه های چای و چمن (رود و علفزار) است که هر دو حاوی حرف «چ» اند.
·       وجود همین حرف مشترک بر دلنشینی، زیبائی و شیوائی این مصراع شعر می افزاید.

·       درست بسان حرف «خ» در بیت معروف زیر:    

خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از خطه خوارزم وزان است.

پ
بولاخ قئنیر چاى چمنین گؤزونده

·       شهریار کوچولو به ترفند تخیل، سولی یر را آنتروپومورفیزه می کند.
·       در هیئت انسانی تصور و تصویر می کند.

·       انسانی که اشک می ریزد:
·       در چشمانش (یکی از چشمانش را شاعر به چای و یکی دیگر را به چمن تشبیه می کند) چشمه می جوشد.
·       از دو چشمش (چای و چمن) آب فواره می زند.  

·       این تصورات و تصاویر شهریار، خارق العاده و ستایش انگیز اند.

3

بولاغ اوْتى اوْزَر سویون اوْزوْنده

·       بولاخ اوتی، یعنی چشمه گیاه، احتمالا نامی برای گیاهی است.
·       گیاهی که در روی آب شناور است.

·       شهریار در این مصراع شعر،  آبِ آب آباد را به دریا تشبیه می کند و چشمه گیاه را به قایق شناور در دریا.
·       این تصور و تصویر شاعرانه نه از دید شهریار بالغ، بلکه از دید کودکشهریار است.

·       کودکان به احتمال قوی جهان و مافیها را به طرز دیگری استنباط می کنند.

·       در ذهن کودکان همه چیز های طبیعی که برای بزرگ سالان چشمگیر نیستند، کسب حیات و روح می کنند.


·       گیاهی که بر روی آب شناور است در فانتزی (تخیل) کودکان به قایقی با سرنشین و پارو استحاله می یابد.
·       مورچه ای که بریده برگی را به دوش می برد، به باربری شباهت پیدا می کند که چمدانی را از کاراژ روستا به خانه کسی حمل می کند.

·       می توان گفت که کودکان در همه لحظات بیداری به ناتورالیزه کردهن چیزهای اجتماعی و به سوسیالیزه کردن چیزهای طبیعی مشغول اند.

4
گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر

·       شهریار در این بیت آخر این بند شعر، از عالم جمادات و نباتات، گامی فراتر می نهد و وارد عالم پرندگان می شود.
·       گذار از پله تکاملی نازل تر به عالی تر.

·       بدین طریق میان آب و چشمه و پرندگان پیوند حیاتی و حیات بخش برقرار می شود.
·       چشمه به سقای پرندگان خسته و تشنه استحاله می یابد.
·       یعنی به نوبه خود آنتروپومورفیزه می شود.
·       آدم واره می شود، سقا واره می شود.

·       این هنوز تمامی زیبائی این بیت شعر نیست.

5


گؤزل قوشلار اوْردان گلیب، گئچللر
خلوتلیوْب، بولاخدان سو ایچللر

·       زیبائی نامرئی و مستور دیگر این بیت شعر، تشبیه پرندگان به مسافران و تشبیه سولی یر (آب آباد) به مسافرخانه است و یا بمراتب کلاسیک تر، تشبیه پرندگان مسافر (در حال کوچ) به کاروان و تشبیه سولی یر به رباط و کاروانسرا ست که محل توقف کوتاه، استراحت مختصر و تجدید قوا برای تداوم بخشیدن به سفر است.
·       خیلی زیبا ست.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر