محورهای
یازده گانه سیاست حزب توده ایران
در برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه:
(راه توده)
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی
آنان توجه نداشتند که جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
در برابر جمهوری اسلامی
سرچشمه:
(راه توده)
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی
آنان توجه نداشتند که جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
بطلان هر نظر زمانی آشکار می گردد
که پیروزی ارتجاع تاییدی بر آن نظر باشد و شکست ارتجاع، تکذیبی بر آن نظر باشد.
1
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
در این جمله، تئوری شناخت راه «توده»
عرض اندام می کند.
·
موضوع و یا اوبژکت شناخت در این
جمله ی راه «توده»، سیستم اجتماعی حاکم است.
·
سوبژکت شناخت از سوئی خود راه «توده»
است و از سوی دیگر اوپوزیسیون رفرمیست خارج از کشور است.
2
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
راه «توده» به دیالک تیک مارکسیستی
ـ لنینیستی اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت اعتنائی حتی ندارد.
·
راه «توده» دیالک تیک سیستم اجتماعی
حاکم و شناسنده را لغو کرده است.
·
در نتیجه، نقش تعیین کننده ی اوبژکت
شناخت (موضوع شناخت، سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم) در دیالک تیک سیستم اجتماعی ـ اقتصادی و شناسنده
اصلا مطرح نیست.
·
به همین دلیل، راه «توده» راجع به
ماهیت سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بحثی ندارد.
·
ایراد این بینش راه «توده» اما کجا
ست؟
3
اثری از
حسین رزاقی
جنبه
ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی
آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
ایراد این بینش معرفتی ـ نظری (تئوری
شناخت) راه «توده» این است که محتوای شناخت
از قضا در همین اوبژکت و یا موضوع شناخت است.
·
محتوای شناخت سیستم اجتماعی ـ اقتصادی
حاکم در خود سیستم اجتماعی ـ اقتصادی است و نه در سوبژکت های متنوع و متفاوت شناخت.
·
ما برای روشن شدن این مسئله به جای
سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم، خری را مثال می زنیم:
·
چیستائی خر در خود خر است و نه
در خرسوار، خرفروش، خرچران، خرشناس.
·
برای اینکه خریت خر در خود خر است.
·
به همین دلیل در تئوری شناخت مارکسیستی
ـ لنینیستی، نقش تعیین کننده در دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت، از آن اوبژکت
شناخت است.
4
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
راه «توده» اما اوبژکت شناخت را
یعنی سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم را پرده پوشی می کند و بحث را به سوبژکت شناخت محدود
می سازد.
·
راه «توده» بحث خود را به «مدعیان
ترقیخواهی» و خود راه «توده» محدود می سازد.
·
بدین طریق و با این ترفند، سیستم اجتماعی
ـ اقتصادی حاکم ماستمالی می شود و از دید خواننده محو می گردد.
·
به عبارت دیگر، سیستم اجتماعی ـ اقتصادی
حاکم به چیزی انتزاعی استحاله می یابد.
5
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
راه «توده» پس از ماستمالی کردن اوبژکت
شناخت، پس از سرپوش نهادن بر سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم، به مقایسه نظر خود با
نظر سوبژکت شناخت معینی مبادرت می ورزد.
·
این تئوری شناخت راه «توده» را سوبژکتیویسم
معرفتی می نامند که یکی از مکاتب معرفتی ـ نظری امپریالیستی است.
6
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
اکنون بند بازی معرفتی ـ نظری راه «توده»
شروع می شود:
·
اکنون در غیاب موضوع شناخت (سیستم اجتماعی
ـ اقتصادی حاکم) معیار صحت و سقم هر نظر
در پیروزی و شکست ارتجاع در انتخابات اعلام می شود:
الف
·
اگر قوای ارتجاعی در انتخابات پیروز
شوند، نظری غلط خواهد بود که در انتخابات شرکت نکرده است.
·
(نظر مخالفین شرکت در انتخابات)
ب
·
اگر قوای ارتجاعی در انتخابات شکست
بخورند، نظری درست خواهد بود که در انتخابات شرکت کرده است.
·
(نظر راه «توده» و هر کس که طرفدار شرکت در انتخابات
بوده است)
7
·
برای درک بهتر این سوبژکتیویسم معرفتی
راه «توده» محل انتخابات را عوض کنیم و به کشور مثلا فرانسه کوچ کنیم:
الف
·
اگر در انتخابات فرانسه، فاشیست ها
پیروز شوند، نظری «ویرانگر و نادرست» خواهد بود که مخالف شرکت در انتخابات بوده
است.
ب
·
اگر در انتخابات فرانسه، فاشیست ها
شکست بخورند، نظری درست خواهد بود که موافق شرکت در انتخابات بوده است.
8
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.
·
اگر کسی در فرانسه و یا در یکی
دیگر از کشورهای امپریالیستی بسر برده باشد، همین طرز «استدلال» راه «توده» را، یعنی
همین سوبژکتیویسم معرفتی را از زبان «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی، بکرات خواهد
شنید.
·
آنها هم ـ در تحلیل نهائی ـ همین
تئوری شناخت راه «توده» را نمایندگی می کنند:
·
به زعم آنها، پیروزی ارتجاع مثلا
فاشیست های فرانسوی، آلمانی، ایتالیائی، اسپانیائی، لهستانی، اوکراینی و غیره به
دلیل عدم شرکت بخشی از جمعیت کشور در انتخابات است.
·
وجوه مشترک «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی
و راه «توده» کدامند؟
1
·
هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی
و هم راه «توده»، از سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم فاکتور می گیرند و به مثابه چیزی
انتزاعی کنار می نهند.
·
بدین طریق و با این ترفند، هیئت و طبقه
حاکمه با دهها هزار کارشناس، نادیده گرفته می شود که هم افکار عمومی را بطرز
سنجیده ای می سازند و هم انتخابات را در پشت پرده سازمان می دهند و پیروزی و شکست
احزاب را به طرز مستور و پوشیده رقم می زنند.
2
·
هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و
هم راه «توده»، مفهوم ارتجاع را بدلخواه تعریف و عملا تحریف می کنند.
·
بنا بر این تحریف ایده ئولوژیکی است
که احزاب اصلی کشور ها، مثلا احزاب دموکرات و جمهوریخواه در امریکا و احزاب دموکرات
ـ مسیحی، حزب بایرن، حزب سوسیال ـ دموکرات، حزب لیبرال آلمان، حزب سبزها به عنوان
احزاب «مترقی» و معتدل جا زده می شوند و باندهای فاشیستی دست ساخت سازمان های
امنیتی کشورها به عنوان گروه های افراطی راستگرا و حزب کمونیست به عنوان گروه افراطی
چپگرا قلمداد می شود.
3
·
هم هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی
و هم راه «توده»، انتخابات را به عنوان تنها راه حل مسائل و معضلات جامعه و جهان جا
می زنند.
·
برای هر دو، انقلاب اجتماعی پدیده ای
مذموم و منفی و فراموش شده است.
·
هر دو انقلاب اجتماعی را به عنوان
کابوس و یا چیزی بغایت مضر و منفی از حافظه توده برای همیشه نفی و حذف کرده اند.
·
در نتیجه تنها راه نجات در دست به
دست شدن قدرت میان احزاب طرفدار منافع طبقه حاکمه است.
4
·
وجه مشترک تاریخی ـ «تباری» هم «تحلیلگران»
سیاسی امپریالیستی و هم راه «توده» این است که هم بورژوازی آغازین و هم حزب توده آغازین،
انقلاب را حق توده برای حل ریشه ای و اساسی مسائل و معضلات اجتماعی دانسته اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر