۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعه

راه «توده» و جهان «بینی» اش (6)

محورهای یازده گانه سیاست حزب توده ایران 
در برابر جمهوری اسلامی 
سرچشمه: 
(راه توده)   

ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی 

آنان توجه نداشتند که جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی 
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        معنی تحت اللفظی:
·        بطلان هر نظر زمانی آشکار می گردد که پیروزی ارتجاع تاییدی بر آن نظر باشد و شکست ارتجاع، تکذیبی بر آن نظر باشد.


1
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        در این جمله، تئوری شناخت راه «توده» عرض اندام می کند.
·        موضوع و یا اوبژکت شناخت در این جمله ی راه «توده»، سیستم اجتماعی حاکم است.
·        سوبژکت شناخت از سوئی خود راه «توده» است و از سوی دیگر اوپوزیسیون رفرمیست خارج از کشور است.


2
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی 
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        راه «توده» به دیالک تیک مارکسیستی ـ لنینیستی اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت اعتنائی حتی ندارد.
·        راه «توده» دیالک تیک سیستم اجتماعی حاکم و شناسنده را لغو کرده است.
·        در نتیجه، نقش تعیین کننده ی اوبژکت شناخت (موضوع شناخت، سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم)  در دیالک تیک سیستم اجتماعی ـ اقتصادی و شناسنده اصلا مطرح نیست.
·        به همین دلیل، راه «توده» راجع به ماهیت سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بحثی ندارد.

·        ایراد این بینش راه «توده» اما کجا ست؟


3
اثری از 
حسین رزاقی 

جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        ایراد این بینش معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)  راه «توده» این است که محتوای شناخت از قضا در همین اوبژکت و یا موضوع شناخت است.
·        محتوای شناخت سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم در خود سیستم اجتماعی ـ اقتصادی است و نه در سوبژکت های متنوع و متفاوت شناخت.

·        ما برای روشن شدن این مسئله به جای سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم، خری را مثال می زنیم:
·        چیستائی خر در خود خر است و نه در خرسوار، خرفروش، خرچران، خرشناس.

·        برای اینکه خریت خر در خود خر است.

·        به همین دلیل در تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی، نقش تعیین کننده در دیالک تیک اوبژکت شناخت ـ سوبژکت شناخت، از آن اوبژکت شناخت است.


4
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        راه «توده» اما اوبژکت شناخت را یعنی سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم را پرده پوشی می کند و بحث را به سوبژکت شناخت محدود می سازد.
·        راه «توده» بحث خود را به «مدعیان ترقیخواهی» و خود راه «توده» محدود می سازد.
·        بدین طریق و با این ترفند، سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم ماستمالی می شود و از دید خواننده محو می گردد.
·        به عبارت دیگر، سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم به چیزی انتزاعی استحاله می یابد.


5
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        راه «توده» پس از ماستمالی کردن اوبژکت شناخت، پس از سرپوش نهادن بر سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم، به مقایسه نظر خود با نظر سوبژکت شناخت معینی مبادرت می ورزد.
·        این تئوری شناخت راه «توده» را سوبژکتیویسم معرفتی می نامند که یکی از مکاتب معرفتی ـ نظری امپریالیستی است.


6
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        اکنون بند بازی معرفتی ـ نظری راه «توده» شروع می شود:
·        اکنون در غیاب موضوع شناخت (سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم)  معیار صحت و سقم هر نظر در پیروزی و شکست ارتجاع در انتخابات اعلام می شود:

الف

·        اگر قوای ارتجاعی در انتخابات پیروز شوند، نظری غلط خواهد بود که در انتخابات شرکت نکرده است.

·        (نظر مخالفین شرکت در انتخابات)  



ب

·        اگر قوای ارتجاعی در انتخابات شکست بخورند، نظری درست خواهد بود که در انتخابات شرکت کرده است.

·        (نظر راه «توده» و هر کس که طرفدار شرکت در انتخابات بوده است)  

7
·        برای درک بهتر این سوبژکتیویسم معرفتی راه «توده» محل انتخابات را عوض کنیم و به کشور مثلا فرانسه کوچ کنیم:

الف

·        اگر در انتخابات فرانسه، فاشیست ها پیروز شوند، نظری «ویرانگر و نادرست» خواهد بود که مخالف شرکت در انتخابات بوده است.  



ب

·        اگر در انتخابات فرانسه، فاشیست ها شکست بخورند، نظری درست خواهد بود که موافق شرکت در انتخابات بوده است.  


8
جنبه ویرانگر و نادرست یک سیاست مدعی ترقیخواهی
زمانی آشکار می ‌شود که پیروزی ارتجاع، پیروزی آن سیاست و شکست ارتجاع، شکست آن باشد.

·        اگر کسی در فرانسه و یا در یکی دیگر از کشورهای امپریالیستی بسر برده باشد، همین طرز «استدلال» راه «توده» را، یعنی همین سوبژکتیویسم معرفتی را از زبان «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی، بکرات خواهد شنید.
·        آنها هم ـ در تحلیل نهائی ـ همین تئوری شناخت راه «توده» را نمایندگی می کنند:
·        به زعم آنها، پیروزی ارتجاع مثلا فاشیست های فرانسوی، آلمانی، ایتالیائی، اسپانیائی، لهستانی، اوکراینی و غیره به دلیل عدم شرکت بخشی از جمعیت کشور در انتخابات است.

·        وجوه مشترک «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و راه «توده» کدامند؟  


1

·        هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و هم راه «توده»، از سیستم اجتماعی ـ اقتصادی حاکم فاکتور می گیرند و به مثابه چیزی انتزاعی کنار می نهند.

·        بدین طریق و با این ترفند، هیئت و طبقه حاکمه با دهها هزار کارشناس، نادیده گرفته می شود که هم افکار عمومی را بطرز سنجیده ای می سازند و هم انتخابات را در پشت پرده سازمان می دهند و پیروزی و شکست احزاب را به طرز مستور و پوشیده رقم می زنند.



2

·        هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و هم راه «توده»، مفهوم ارتجاع را بدلخواه تعریف و عملا تحریف می کنند.

·        بنا بر این تحریف ایده ئولوژیکی است که احزاب اصلی کشور ها، مثلا احزاب دموکرات و جمهوریخواه در امریکا و احزاب دموکرات ـ مسیحی، حزب بایرن، حزب سوسیال ـ دموکرات، حزب لیبرال آلمان، حزب سبزها به عنوان احزاب «مترقی» و معتدل جا زده می شوند و باندهای فاشیستی دست ساخت سازمان های امنیتی کشورها به عنوان گروه های افراطی راستگرا و حزب کمونیست به عنوان گروه افراطی چپگرا قلمداد می شود.



3

·        هم هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و هم راه «توده»، انتخابات را به عنوان تنها راه حل مسائل و معضلات جامعه و جهان جا می زنند.

·        برای هر دو، انقلاب اجتماعی پدیده ای مذموم و منفی و فراموش شده است.

·        هر دو انقلاب اجتماعی را به عنوان کابوس و یا چیزی بغایت مضر و منفی از حافظه توده برای همیشه نفی و حذف کرده اند.

·        در نتیجه تنها راه نجات در دست به دست شدن قدرت میان احزاب طرفدار منافع طبقه حاکمه است.



4

·        وجه مشترک تاریخی ـ «تباری» هم «تحلیلگران» سیاسی امپریالیستی و هم راه «توده» این است که هم بورژوازی آغازین و هم حزب توده آغازین، انقلاب را حق توده برای حل ریشه ای و اساسی مسائل و معضلات اجتماعی دانسته اند.



ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر