سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان باب اول، ص 34 ـ
38)
تحلیلی
از شین میم شین
گفت:
«آنچنان
که تو گفتی.
طایفه ای حسد بردند و به خیانت متهم کردند.
ملک،
دام ملکه، در حقیقت آن استقصا نفرمود و یاران قدیم و دوستان حمیم (صمیمی)
از کلمه
حق خاموش شدند و صحبت دیرین فراموش کردند. »
·
معنی تحت اللفظی:
·
هانطور که تو گفته بودی، افرادی
حسودی کردند و مرا خاین قلمداد کردند.
·
سلطان هم پی جوئی نکرد.
·
یاران دیرین و دوستان صمیمی هم
خاموش ماندند و دوستی را فراموش کردند.
1
طایفه ای حسد بردند و به خیانت متهم کردند.
·
سعدی در این حمله با تردستی فئودالی
مسبب اصلی ستم بر رفیق مظلوم خود را به گردن سوبژکتی انتزاعی تحت عنوان طایفه ای
می اندازد و سیستم حاکم را، دربار را و در رأس آن، پادشاه را تطهیر و تبرئه می
کند.
·
تنها تقصیری که متوجه پادشاه می
شود، اعتماد به اتهام زنان انتزاعی و پرهیز از پی جوئی قضیه است.
·
پادشاه اما علیرغم آن دار و ندار متهم
را تصاحب می کند و خودش را به زندان می اندازد.
2
طایفه ای حسد بردند و به خیانت متهم کردند.
·
کسب و کار سعدی و روشنفکران فئودالی
همیشه همین است:
·
استتار و حفظ و تقویت و تحکیم
سیستم اجتماعی حاکم، ضمن تضعیف و تخریب مهره ای در این سیستم.
·
بدین طریق و با این روش، نه، سیستم
اجتماعی فئودالی مورد انتقاد علمی و عینی و انقلابی قرار می گیرد و نه موئی از سر
هیئت و طبقه حاکمه کم و کسر می شود.
·
امروزه رسانه های طبقه حاکمه امپریالیستی
و فوندامنتالیستی هم همین کار سعدی را می کنند.
·
در رسانه های طبقه حاکمه امپریالیستی
از حمله ایالات متحده و متحدانش به عراق و افغانستان و غیره و آغاز فاجعه وحشت
انگیز کشتار و آوارگی چندین میلیونی در خاور میانه، بندرت حرفی گفته می شود.
·
ولی در عوض اسلام به عنوان علت
العلل این فاجعه برجسته و مطلق می شود.
·
این یعنی استحمار تمام ارضی (گلوبال)
·
به همان سان که اشرافیت بنده دار و
فئودال و روحانی کیسه های سیم و زر را به آدرس سعدی می فرستند، درست به همان سان نیز
مزدوران رسانه ای میلیونر می شوند و حتی به مقاماتی در عالی ترین ارگان سیاسی کشور
می رسند.
·
سخنگوی مرکل ـ صدر اعظم آلمان ـ
یکی از اعضای رسانه ها بوده است.
3
طایفه ای حسد بردند و به خیانت متهم کردند.
·
مقوله «حسد» نیز یکی از مقولات اساسی فلسفه تاریخ و
جامعه شناسی سعدی را تشکیل می دهد.
·
سعدی حسد را مادر زادی، بنیادی و خدادادی می داند و راه
رهائی از حسادت را در مرگ حسود نشان می دهد.
4
·
«تئوری گوهر و بنیاد» سعدی از سطح نازل توسعه علمی در آن زمان و از
نا شناخته بودن قوانین توسعه اجتماعی سرچشمه می گیرد.
·
آنچه سعدی و رفیق روشنفکرش حسد می نامند، یکی از مظاهر
بروز قانونمندی های جامعه طبقاتی است.
·
جامعه طبقاتی بر عداوت انسان نسبت به انسان استوار است.
·
انسان جامعه طبقاتی اصولا قادر به دوست داشتن نیست.
·
دوستی و مودت واقعی انسان ها با قوانین اساسی توسعه
اجتماعی در جامعه طبقاتی سازگاری ندارد.
·
انسان این جامعه تنها ببرکت خالی کردن جیب انسان دیگر،
ببرکت استثمار نیروی کار انسان دیگر و تصاحب حاصل زحمت او می تواند ثروتمند شود.
5
·
برای دوست داشتن، نخست باید انسان شد و برای انسان شدن،
باید جامعه را انسانی کرد و برای انسانی کردن جامعه، باید فلسفه و خرد را از آن
خود کرد، به تفکر مفهومی مسلح شد و جامعه ای مبتنی بر خرد و فلسفه بنا کرد.
·
جامعه انسانی پیش ساخته و حاضر و آماده وجود ندارد و
وجود نخواهد داشت.
·
بهشت را باید بر طبق قوانین توسعه اجتماعی بدست انسان های
واقعی، با استفاده از مواد و مصالح تاریخی واقعی بنا کرد.
6
·
روابط مصنوعی انسان ها با یکدیگر، بی وفائی، پیمان شکنی
و خیانت و غیره و غیره ریشه اجتماعی ـ واقعی دارند.
·
برای تغییر این روابط نامطلوب، باید شالوده مادی جامعه
را دگرگون ساخت.
·
انسان تحت مناسبات تولیدی معینی زاده می شود، آموزش و
پرورش می یابد و معیارهای ارزشی، هنجاری و اخلاقی آن مناسبات اجتماعی را از آن خود
می کند، حتی بی آنکه بداند.
·
صفات ناپسند مورد نظر سعدی و معلمین اخلاق، نه
در شکم مادر، بلکه در شکم فراخ جامعه
تشکیل می یابند.
·
برای از بین بردن این صفات باید جامعه را دگرگون ساخت،
تا در شکم آن صفات نیک انسانی یاد انسان ها داده شود و گرنه سرزنش و تحقیر مدام
انسان های اسیر در شبکه مناسبات ضد انسانی، از موضع واعظ و مربی بسیاردان
جهاندیده، فقط به درد روشنفکران فئودالی می خورد و لاغیر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر