ژان پیه ر اوژیه (۱۹۴۱)
تندیسگر فرانسوی
ملقب به «آهن افسونگر» (ساحر آهن)
او خود را «شوالیه هنر و ادب» می داند.
اکنون این اثر هنری را متشکل از ۵ عنصر (میخ های پدر، مادر، کودک و چکش و سندان) فرض می کنیم.
۱
در این صورت می توان گفت که در فلسفه اجتماعی (فلسفه تاریخ) تندیسگر، وسایل تولید یعنی علم و فن و کارافزار کسب استقلال کرده اند و همه کاره گشته اند.
آن سان که کالا های لازم را خود تولید می کنند، خود به بازار می برند و خود عرضه می کنند.
۲
این بدان معنی است که روندهای اجتماعی اوتوماتیزه گشته اند.
اوتوماسیون و یا اوتوماتیزاسیون یکی از پیامدهای انقلابات صنعتی و علمی و فنی است.
علمای طبقه حاکمه این پدیده را راسیونالیزاسیون (عقلائی کردن) نام داده اند.
۳
در اثر اوتوماسیون، تولید و بسته بندی و توزیع کالاهای مادی و معنوی هم بلحاظ کمی و هم بلحاظ کیفی توسعه می یابند.
یعنی هم تسریع می شوند و هم تکمیل.
این به معنی کسب کمال کمی و کیفی است.
۴
هم در مدت کوتاهی کوهی از کالای مادی و فکری و هنری تولید و بسته بندی و توزیع می شود و هم کیفیت حداکثر ممکن کالاها تضمین می گردد.
برای اینکه ماشین بر خلاف انسان خسته نمی شود، با سرعت ثابتی کار می کند و ضمنا بندرت مرتکب خطا می گردد.
۵
اتوماسیون تولید و توزیع مایحتاج مادی، فکری و هنری بشری یکی از مهمترین رهاوردهای علم و فن است که ضمنا خدمت بزرگی به بشریت بوده است.
ببرکت همین توسعه صنعتی و علمی و فنی است که سنگین ترین و ظریف ترین و عمیق ترین روندهای تولیدی و تحقیقی و توزیعی و علمی و هنری و غیره از دوش بشر برداشته می شوند و بر دوش وسایل فنی نهاده می شوند.
به عبارت دیگر، بشریت هر چه بیشتر از کار جسمی کمرشکن و کار فکری عصب سوز آزاد می گردد و می تواند اوقات بیشتری از عمر خود را در اختیار داشته باشد و ضمنا بهتر، طولانی تر و کیفیت مندتر از سابق زندگی و کار کند.
۶
طبقه حاکمه سعی می کند که از این پیشرفت علمی و فنی ناگزیر، ماهی دلخواه خود را بگیرد:
الف
در اثر اوتوماسیون، توده های عظیم کارگر بیکار می شوند و بیکاری توده ای گسترش می یابد.
ب
طبقه حاکمه بیکاری توده ای را از سوئی به مثابه حربه ای برای تهدید توده مولد و زحمتکش به خدمت می گیرد و اراده و استیل استثمار خود را به توده دیکته و تحمیل می کند.
ت
حربه اعتصابات اقتصادی بدین طریق تا حدود معینی از دست طبقه کارگر گرفته می شود.
طبقه کارگر بلحاظ اقتصادی تضعیف می شود و به فشار طبقه حاکمه از هر نظر تمکین می کند.
طبقه کارگر بلحاظ اقتصادی تضعیف می شود و به فشار طبقه حاکمه از هر نظر تمکین می کند.
ایده ئولوگ های طبقه حاکمه در پی همین پیشرفت علمی و فنی حمله ایده ئولوژیکی
دیگری بر اردوگاه ایده ئولوژیکی طبقه کارگر آغاز می کنند.
بدین طریق مکتب فلسفی موسوم به تکنیسیسم پا به عرصه وجود می نهد.
ایراد ایده ئولوژیکی عمدی و یا سهوی این اثر هنری هم از سوئی در حذف سوبژکت انسانی از روند تولید و انتقال و توزیع است و از سوی دیگر در استتار طبقه حاکمه در صحنه جامعه و جهان است.
ث
همه می دانند که اولا متعالی ترین و پیشرفته ترین وسایل تولید و حمل و نقل و توزیع، هرگز بدون مداخله سوبژکت انسانی نمی توانند کار کنند.
ثانیا کالاهای متنوع و وسایل اساسی تولید (که در این اثر به اشکال میخ و چکش و سندان تجسم می یابند) تحت مالکیت چه بسا انحصاری اقلیتی انگل قرار دارند.
اقلیت انگلی که با عمال و عوامل مزدور خویش بخش عظیم بشریت را به ذلت مادی و روحی و روانی گرفتار ساخته است.
ج
در تئوری موسوم به تکنیسیسم اما همه کاسه ـ کوزه ها بر سر وسایل تولید ا(علم و فن و ابزار) و کالاهای متنوع خرد و خراب می شوند.
یعنی همه تقصیرات به گردن جمادات بی هوش و بی شعور انداخته می شوند و طبقه حاکمه عملا تبرئه و تطهیر می شود.
۷
این توطئه ایده ئولوژیکی را می توان سلب سوبژکتیویته از روندهای اقتصادی و اجتماعی محسوب داشت.
دیالک تیک این ترفند طبقاتی ـ امپریالیستی در سوبژکت واره کردن جمادات (کالاها و وسایل تولید و علم و فن)، ضمن سوبژگت زدائی از روندهای اجتماعی و اقتصادی است.
با این ترفند طبقاتی میخ و چکش و سندان با استفاده از هنر و استه تیک سوبژکت واره می شوند تا سوبژکت های انسانی سوبژکت زدائی شوند:
الف
از سوئی نقش توده های مولد و زحمتکش در تولید و بسته بندی و توزیع نعمات مادی و معنوی و سوبژکتیویته تاریخی طبقه کار انکار می شود.
ب
از سوی دیگر نقش چه بسا مخرب طبقه حاکمه در سطوح ملی و جهانی تحت استتار استه تیکی ـ هنری قرار می گیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر