۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۲)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

در سپیده دم عصر جدید، حریفی با نام مستعار، موسی و عیسی و محمد را در جزوه ای که بطور مخفیانه پخش می شد، «سه عوامفریب» نامیده بود.
سه کلاهبردار.

۱

شاید به صدها دلیل تجربی و منطقی:
از آنجمله:
اژدها سازی از عصا
احیای اموات
شق القمر
و غیره.
۲

چون هیچکدام از این اعجاز راسیونال نبود.
علمی و منطقی نبود.
یعنی برای عقل سلیم متکی بر تجربه قابل قبول نبود.

۳

بیشک در زمان انبیای سه گانه هم کسانی بوده اند که دین و آیین جدید را زیر علامت سؤال قرار داده اند.
ولی پیدایش ادیان هرگز بی دلیل اجتماعی و بی علل اجتماعی و اقتصادی نبوده است.
یعنی نیازی مادی، واقعی، عینی، اجتماعی و اقتصادی تشکیل آنها را الزامی ساخته است.

در هستی اجتماعی بسان هستی طبیعی، همه چیز قانونمند است.
به همان سان که زلزله و توفان و آتشفشان و تعویض فصول و شب و روز قانونمند است، به همان سان هم تشکیل شعور اجتماعی در انواع و اقسام خود قانونمند است.

۴

به همان سان که با مفاهیم و مقولات و قوانین علوم مختلف و با فن و ساز و برگ مربوطه می توان علل پدیده های طبیعی را کشف و اثبات کرد، به همان سان نیز با گنجینه ای از مفاهیم و مقولات و تئوری های فلسفه علمی می توان علل عینی و اجتماعی تشکیل ادیان را و هر چیز دیگر را کشف و اثبات کرد.

۵

شعور اجتماعی همیشه با وجود اجتماعی مطابقت داشته است.
به همین دلیل با رشد نیروهای مولده (علم، فن، وسایل تولید، ابزار کار، طرز تهیه مواد خام و انسان مولد) هم مناسبات اجتماعی دستخوش تحول می شوند و هم شعور اجتماعی توسعه می یابد.

۶

ادیان و قبل از آنها اساطیر در هزاران سال قبل، فرم های شعور منطبق با توسعه نیروهای مولده بوده اند و در آن زمان بیانگر حقیقت تاریخی بوده اند.
حقیقت تاریخی اما با حقیقت عینی یکی و یکسان نیست.

۷

حقیقت تاریخی استنباطی از حقیقت عینی است که در دوره تاریخی معینی قابل دسترسی برای بشریت است.
با توسعه نیروهای مولده، بشریت به شناخت حقیقت عینی گام به گام نزدیکتر می شوند.
 البته بی آنکه بدان برسد.
چون واقعیت عینی لایتناهی است و شناخت کل آن در بی نهایت صورت خواهد گرفت:
لایتناهی ار در لایتناهیت (بی نهایت) می توان شناخت.

۸

به همین دلیل سطح توسعه و تکامل شعور اجتماعی وابسته به سطح توسعه وجود اجتماعی است.
هر انقلابی به معنی گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نازل به عالی تر است.
به معنی تحول بنیادی و رادیکال مناسبات تولیدی است.
به معنی تحول اساسی زیربنای اقتصادی جامعه است.

۹

با تغییر زیربنای اقتصادی، روینای ایده ئولوژیکی ئی که بر آن بنا شده است، تحول می یابد.
زیربنای اقتصادی جامعه در تحلیل نهائی مهر خود را بر پیشانی روبنای ایده ئولوژیکی جامعه می کوبد و روبنای ایده ئولوژیکی نیز نقش مثبت و یا منفی خود را بر توسعه زیربنا متقابلا اعمال می کند.
تعیین کننده اما زیربنای اقتصادی است.

به همین دلیل از دیالک تیک (یعنی از همزیستی و ستیز همزمان) زیربنا و روبنا سخن می رود.

۱۰

مذهب مثل حقوق و هنر و اتیک (اخلاق) و استه تیک (زیبائی شناسی) و غیره یکی از عناصر روبنائی است و با تحول زیربنا اگر حتی به دلایلی جانسختی از خود نشان دهد و از بین نرود، محتوای دیگری کسب می کند.

به همین دلیل کاتولیسیسم یا جای خود را به پروتستانتیسم می دهد و یا دگم های خود را مورد تجدید نظر قرار می دهد و با روح زمان سازگار می سازد.

اکنون همان مسیحیت که در قرون وسطی بطرز خشن و خونینی حکومت می کرد، در هیئت احزاب جمهوریخواه (امریکا) و احزاب دموکرات مسیحی (اروپا) و غیره حکومت می کند.
انجلا مرکل دختر کشیسی است و حزب دموکرات مسیحی بخش اعظم توده های مسیحی را اعم از کارگر و دهقان و بورژوا و خرده بورژوا به عنوان پایگاه اجتماعی خویش دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر